eitaa logo
روزنه
6.2هزار دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
2.1هزار ویدیو
256 فایل
دریچه ای به تاریخ، سیاست و اندیشه دینی معاصر ارتباط با ادمین @M_shahidani
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از روزنه
تناقض گویی های آقای منتظری از نگاه سید احمد خمینی وقتی منتظری خواستار اعدام شریعتمداری شده بود! @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 مرحوم حاج سید احمد خمینی در فرازی از چنین می نویسد: 🔹شما قبلاً می گفتید هستند، حال چیز دیگری می گوئید. 🔹شما قبل از شهادت شهید محمد منتظری می گفتید ، ولی بعد از مرگ شریعتمداری، اعتراض داشتید که چرا نگذاشتید تشییع شود. از این قبیل مسائل بسیار دارم اما سرتان را درد نمی آورم! @rozaneebefarda
تناقض گویی های آقای منتظری از نگاه سید احمد خمینی وقتی منتظری خواستار اعدام شریعتمداری شده بود! @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 مرحوم حاج سید احمد خمینی در فرازی از چنین می نویسد: 🔹شما قبلاً می گفتید هستند، حال چیز دیگری می گوئید. 🔹شما قبل از شهادت شهید محمد منتظری می گفتید ، ولی بعد از مرگ شریعتمداری، اعتراض داشتید که چرا نگذاشتید تشییع شود. از این قبیل مسائل بسیار دارم اما سرتان را درد نمی آورم! @rozaneebefarda
تناقض گویی های آقای منتظری از نگاه سید احمد خمینی وقتی منتظری خواستار اعدام شریعتمداری شده بود! @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 مرحوم حاج سید احمد خمینی در فرازی از چنین می نویسد: 🔹شما قبلاً می گفتید هستند، حال چیز دیگری می گوئید. 🔹شما قبل از شهادت شهید محمد منتظری می گفتید ، ولی بعد از مرگ شریعتمداری، اعتراض داشتید که چرا نگذاشتید تشییع شود. از این قبیل مسائل بسیار دارم اما سرتان را درد نمی آورم! @rozaneebefarda
بازخوانی ماجرای آقای سیدکاظم شریعتمداری به بهانه سالروز درگذشتش/۱ شریعتمداری در آینه خاطرات 💥اختصاصی @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 آقای محمدعلی گرامی قمی در خاطرات خود پیرامون ارتباط آقای شریعتمداری و شاه چنین می‌گوید: «از زمان مرحوم آیت الله بروجردی، ایادی شاه به قم آمده با آقایان ملاقات‌های خصوصی داشتند تا روحیات آنها را کشف کنند و ببینند با کدام یک می‌توانند سازگار باشند و از همان زمان دریافته بودند که با آقای بهتر می‌توان کنار آمد.» (خاطرات آقای گرامی، مرکز اسناد، ص ۳۱۵) @rozaneebefarda
بازخوانی ماجرای آقای سیدکاظم شریعتمداری به بهانه سالروز درگذشتش/۲ شریعتمداری در آینه خاطرات 💥اختصاصی @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 نخست وزیر شاه و عامل سرکوب قیام 15 خرداد نیز در خاطراتش می‌نویسد: «پس از سرکوب ملاها در سال 42، استمزاجی کردم تا ببینم کدام یک از آیت‌الله‌ها حاضر است تا حدودی با ما همکاری کند در پاسخ پیشنهاد کرد علی الحساب معادل هشت هزار دلار به او بدهم و در آینده اگر خبری بود خودش با من تماس خواهد گرفت.» (خاطرات علم، ج۱، ص ۲۴۵) 🔸علاوه برآن در اسناد ساواک در یک یادداشتی در مورد شریعتمداری گفته شده: «شریعتمداری که تبریزی است و در قم اقامت دارد، شخص ناصالحی نیست؛ او را می‌توان محرمانه برای مبارزه با خمینی تقویت کرد و باید آخوند را به جان آخوند انداخت.» (شریعتمداری به روایت اسناد، سند شماره ۴۳) 🔸 اسنادی از این دست نشان می‌دهد که آقای شریعتمداری هر چند در ظاهر خود را با نهضت امام همراه نشان می‌دهد اما از سوی دیگر سعی در حفظ جایگاه خود در نزد حکومت دارد. @rozaneebefarda
بازخوانی ماجرای آقای سیدکاظم شریعتمداری به بهانه سالروز درگذشتش/۳ شریعتمداری در آینه خاطرات 💥اختصاصی @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 🔸شهید شیخ فضل الله مهدی زاده محلاتی در مصاحبه ای که در سال 61 با مرکز اسناد انقلاب اسلامی انجام داده‌، در رابطه با موضع گیری‌های آقای شریعتمداری می‌گوید: «به نظر من اینها [رژیم شاه] را از همان اول دیده بودند وساخته بودند برای خاطر اینکه او در یک موقعیتی در مقابل امام بایستد و حتی آن روز [سال ۴۲] که امام در قیطریه بودند ما مرتب پیش آقای شریعتمداری می‌رفتیم و به ایشان می‌گفتیم: یک اعلامیه بده، یک مبارزه منفی... ولی حاضر نمی‌شد. دو شب قبل از آزادی امام من در قم به آقای شریعتمداری حمله کردم و گفتم: آقا شما چرا این طور می‌کنید؟ چرا کمک نمی‌کنید؟ یک مجتهد را گرفته‌اند، یک مرجع را این طور محاصره کرده‌اند، مراسم عیدتان را تعطیل می‌کردید! نماز جماعتتان را تعطیل می‌کردید! این‌ها مبارزه منفی است چرا نکردید؟ ایشان در جواب من جملاتی را گفت که خدای من شاهد است من در آنجا ! ایشان گفت: ما دو نفر بودیم که مبارزه می‌کردیم –خودش را هم ردیف امام می‌دانست- در قضیه انجمنهای ایالتی و ولایتی و نیز بعد از آن، ولی در بهره برداری متأسفانه همه بهره ها مال ایشان است! عنوان مال ایشان است. اگردر قم کسی به ایشان جسارت کند مردم تکه تکه‌اش می کنند ولی به من فحش می‌دهند کسی من دفاع نمی‌کند... پس از نظر عنوانی عنوان من زیاد نشده و همان عنوان اول است و اگر پول و سهم امام هم به قم می‌آید سرازیر شده به طرف ایشان، ولی برای ما همان دوستان قبلی که با ما آشنا بودند و پول می‌دادند، همان‌ها هستند و در این مبارزه چیزی به آنها اضافه نشده است!» (خاطرات و مبارزات ، صص ۶۲_۶۳) @rozaneebefarda
بازخوانی ماجرای آقای سیدکاظم شریعتمداری به بهانه سالروز درگذشتش/۶ شریعتمداری در آینه خاطرات 💥اختصاصی @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 🔹شیخ عبدالحمید باقری بنابی درخاطرات خود می گوید: « آقای میرزا محمود وحدت از روحانیون و واعظان مشهور و مرید آقای شریعتمداری، مرا همراه خود سوار ماشین کرد و به قم برد و هنگام ظهر به منزل آقای شریعتمداری رفتیم. غرض آنها همان بود که بالاخره مرا مستقیماً با خود آقای شریعتمداری مرتبط نمایند! در آن دیدار مسائل و گفتوگوهای مختلفی در حضور آقای شریعتمداری در ارتباط با آذربایجان مطرح گردید. آنچه موجب شگفتی بنده در آن دیدار شد، این بود که مرحوم آقای ضمن صحبت‌هایش به من : «سعی کنید نام آقای خمینی در منابر و محافل دینی خیلی مطرح نگردد.» آقای شریعتمداری این حرف را در حضور آقای وحدت گفت که الان زنده‌اند و در تهران زندگی می‌کنند، اما خطاب اصلی ایشان به بنده بود. این خاطره بر می‌گردد به حدود سال 1356 یا اوایل سال 1357 که طلیعه انقلاب اسلامی آغاز شده بود.» (خاطرات شیخ عبدالحمید بنابی، ص 135) @rozaneebefarda
بازخوانی ماجرای آقای سیدکاظم شریعتمداری به بهانه سالروز درگذشتش/۹ وقتی منتظری خواستار اعدام شریعتمداری شده بود! @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 مرحوم حاج سید احمد خمینی در فرازی از چنین می نویسد: 🔹شما قبلاً می گفتید هستند، حال چیز دیگری می گوئید. 🔹شما قبل از شهادت شهید محمد منتظری می گفتید ، ولی بعد از مرگ شریعتمداری، اعتراض داشتید که چرا نگذاشتید تشییع شود. از این قبیل مسائل بسیار دارم اما سرتان را درد نمی آورم! @rozaneebefarda
بازخوانی ماجرای آقای سیدکاظم شریعتمداری به بهانه سالروز درگذشتش/۱۰ مروری بر ماجرای وساطت مرحوم بین امام و آقای شریعتمداری [صفحه 1 از 3] 💥اختصاصی @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 🔳مرحوم حجت‌الاسلام و المسلمین فلسفی از وعاظ شهیر ایران و مورد وثوق مراجع و علمای اعلام بود. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و بالاگرفتن ماجرای اختلافات جریان شریعتمداری با امام و انقلاب اسلامی، به رسم سنت‌های اخلاقی حوزه علمیه، تلاش فراوانی برای اصلاح ذات‌البین انجام داد که این تلاش‌ها با کارشکنی و عدم همکاری آقای شریعتمداری، به شکست انجامید. 🔘مرحوم فلسلفی در خاطرات خود به تشریح ماجرا پرداخته و چنین می‌گوید: «بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و پس از آنکه امام به قم تشریف بردند و در منزل کوچکی نزدیک رودخانه ساکن شدند امام در اتاق کوچکی می نشستند و ملاقات های ایشان هم آنجا بود. نماینده پاپ را نیز در همین اتاق پذیرفتند و آن بیانات مشهور را خطاب به او در همین اتاق ایراد نمودند. در آن هنگام من قم بودم یک روز صبح امام به وسیله یکی از دوستان پیغام داد که به فلانی بگویید اینجا بیاید. خدمت ایشان رسیدم امام تنها بود. شروع سخن ایشان گفتگو درباره بود. امام فرمودند ما می¬دانیم که اجانب به خصوص با این انقلاب خیلی دشمن هستند و با وسائل گوناگون به آن ضربه می¬زنند. حالا اول کار است که آمده¬اند و حزب درست کرده¬اند. این حزب خلق مسلمان علی التحقیق ریه خارجی دارد. این کلمه خلق را داخل عنوان حزب گذارده¬اند _ مثل اینکه کلمه را می¬خواستند داخل نام جمهوری اسلامی ایران کرده و بگویند جمهوری دموکراتیک اسلامی ایران _ خلق مسلمان هم یعنی همین. خلق در فارسی همین توده است. امام افزود اینها می¬خواهند از همین حالا میان مسلمانان زمینه جنگ درست کنند و بگویند حزب جمهوری اسلامی و حزب خلق مسلمان. این قضیه ضربه زدن به انقلاب و پایمال کردن خون¬های مسلمانان است. می¬خواهند این انقلاب را بکوبند و این موفقیت را از بین ببرند و یک چیز دیگر جایش بگذارند که منافع خودشان را تامین کند. بعد امام فرمود مشکل این است که آقای به نام یک آیت‌الله وابستگی خودش را به این حزب اعلام کرده و آن را وابسته به خود معرفی کرده است. یعنی بین این حزب و بین آقای شریعتمداری ارتباط هماهنگی و همرنگی برقرار است. این کار خیلی خطرناک است. ممکن است تمام زحمت ها به هدر برود. اینکه گفتم شما بیایید برای این است که بگویم پیش آقای شریعتمداری بروید و به طور خصوصی از قول من به ایشان بگویید این کار را اجانب کرده‌اند شما که این مطلب را پذیرا شده‌اید یا اگاهید یا نا اگاه مصلحت شما این است که فورا در جراید و رادیو و تلویزیون اعلام کنید که از این حزب برکنار هستید و مسائل آن به هیچ وجه به شما ارتباط ندارد تا حیثیت شما محفوظ باشد. من همان موقع حرکت کردم و به منزل آقای شریعتمداری رفتم و به ایشان که در اتاق دیگری بود پیام دادم که آقا من حرف خصوصی با شما دارم وقتی که آمد پیام امام را به ایشان رساندم؛ اصل پیام این بود که آقای شریعتمداری بنویسد و امضا کند که من به هیچ وجه به این حزب ارتباط ندارم و این حزب نیز به من وابستگی ندارد. 🔻کانال نخبگانی : https://eitaa.com/joinchat/2032861191C0a0a43a053 ادامه در صفحه بعد👇🏽
رمزگشائی از تلاش سازمان‌یافته اعتدالیون (میانه‌روهای متمایل به آمریکا) برای احیای آقای مروری بر یک سند کمتر دیده شده @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 🔸با گذشت چند دهه از آشوب‌طلبی‌های حزب خلق مسلمان و فعالیت های موازی و بلکه متعارض جریان علیه انقلاب اسلامی، که هر دو تشکیلات مستقیما زیرنظر آقای فعال بودند، خرده‌جریان اعتدال و تاریخ‌نویسان جناحی وابسته به جریان قدرت سیاسی، در تلاش‌ند که چهره وی را تطهیر کنند و کنشگری سیاسی وی را از طرق مختلف توجیه کنند و صدالبته، این تطهیر و توجیه، در تلازم با تخطئه امام و جریان انقلابی حوزه است.(خواه سخنی از آن به میان نیامده باشد) ▫️گذشته از شیوه های پیچیده(پیدا و پنهان این عملیات)، ریشه یابی دلیل اصلی این قبیل تلاش‌های مذبوحانه، حائز اهمیت ویژه است. به راستی چرا یک عده در تدارک تطهیر چهره کسی هستند که روزگاری مستقیما در مقابل امام ایستاد و تا بدانجا پیش رفت که امام خمینی اقدام جامعه مدرسین در اعلان عدم صلاحیت مرجعیت او را در ، مورد تقدیر و ستایش قرار داد. ▪️ردیابی تلاقی گفتمانی و پیشینه سیاسی اعتدالگرایان فعلی و جریان های نزدیک به آقای شریعتمداری، یافته های جالبی به دست می دهد. ▫️حامیان خرده جریان اعتدال که از آنان به عنوان یاد می شود، در روزگار کنونی به شاخصه حمایت از با شناخته می شوند. عجیب آنکه این تمایلات سیاسی، در شخص آقای شریعتمداری نیز به نحو پر رنگی وجود داشته و در برخی اسناد تاریخی منعکس شده است. ▪️ آن‌چه از بر می‌آید، تا حد زیادی به حل این معما کمک می‌کند. 🔶در ماه های نخست پس از پیروزی، در کنار که گرایشات آشکار آمریکایی داشت، برخی افراد دیگر نیز بودند که در پی استمرار خط سازش با آمریکا عمل می کردند. اجتماع این نیروها حول یک محور واحد، از راهبردهای جدی آمریکا بود. آقای شریعتمداری به عنوان این محور می توانست به طور آگاه یا حتی ناخودآگاه محل جذب این نیروهای پراکنده باشد. ◾️در مورد اینکه آیا این عناصر ضدانقلاب و به صاطلاح غربی ها «میانه رو» بودند که می خواستند حول محور آقای شریعتمداری جمع شوند و رهبر بتراشند و یا این خود آقای شریعتمداری رأسا کانون جذب این عناصر شده بود، اسناد به خوبی گویاست. ◽️آقای شریعتمداری گذشته از ویژگی‌های فردی، به خاطر وجهه حوزوی اش، یکی از مناسب‌ترین افراد جهت طرح آمریکا برای رودررویی با _امام بود.(اسناد لانه جاسوسی، ج3 ص424) 🔻به عنوان نمونه در یکی از اسناد چنین آمده است:
«از: سفارت آمریکا در تهران/ تاریخ: 23 آوریل 1979(3 اردیبهشت 1358)
به: وزارت خارجه واشنگتن دی سی
موضوع: قشرهای موجود در جامعه روحانیت

....یک غیرایرانی که سالهاست در ایران زندگی می کند و زبان فارسی را به خوبی می داند اخیرا با شریعتمداری به طور خصوصی صحبت کرده است.... به نظر او(شریعتمداری) دادگاه‌های انقلاب غیرقانونی و غیراسلامی هستند و بنابراین  او نه تنها دخالتی در این دادگاه‌ها ندارد، بلکه  نقشی در کارهای حکومتی نیز ایفا نمیکند. او اضافه کرد ایران امروز براساس  اداره  نمیشود، بلکه اداره بر اساس احساسات است و  جاری را نمونه ای از این  امر دانست. او ابراز امیدواری  کرد که  آمریکا نباید احساسات ضد آمریکایی
کنونی را به عنوان احساسات اصیل ایران  تلقی کند.وی با احتیاط تمام  گفت که اظهارات  تا حد زیادی به این رفتار ضدآمریکایی کمک کرده است، و وقتی  مردم  دوباره سر عقل بیایند، می خواهند که روابط  ایران و آمریکا ادامه یابد.البته این روابط با آن‌چه در گذشته  بوده فرق خواهند داشت. 
...او اضافه  کرد که ما باید به دقت از  که   می شود، استفاده  کنیم و با این تبلیغات ضدآمریکایی  مبارزه نماییم. به نظر او آمریکا باید  راجع به برخورد جاری با آمریکا نسبت به ایران ایجاد نماید...»
(اسناد لانه جاسوسی، مؤسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی، ج3 ص424) 🔶حاشیه روزنه شکست پروژه تولید آنتی تز انقلاب در قم در نیمه دوم دهه هشتاد، مانع از آن نشد که در دهه نود، طیفی تازه نفس، طرحی نو درنیاندازند.اگرچه با انگیزه های تازه و ابهام در ارتباط ارگانیک با پروژه پیشین. پیشبرد همزمان پروژه در بستر و پروژه با مانیفست سریع القلم و در بستر ، این دو جریان مهم زاویه دار با مبانی امام را علنا بهم پیوند داد. جریان شناسی سیاسی و فکری این پدیده پیچیده، در گروه بازشناسی شبکه حوزوی آن است. انشالله در آینده از شاخه حوزوی خرده جریان اعتدال بیشتر خواهیم نوشت. 🔹 ؛ خانه فضلا و فرهیختگان: https://eitaa.com/joinchat/2032861191C0a0a43a053
زندگی بر دهانه آتشفشان در ستایش انقلاب اسلامی [صفحه 2 از 2] تنها بازخوانی محققانه سلوک سیاسی-اجتماعی مطهری است که از تصویرسازی های تحریف شده در مورد مطهری پیش گیری خواهد کرد. چه اینکه این روزها تلاش هایی صورت گرفته برای مصادره یا تحریف مطهری؛ نمونه اگر بخواهید خاطرات (همان ) که توسط و با پول بیت المال مسلمین در داخل چاپ شد و در آن مطهری را تلویحا درباری نامیدند و بلکه درباری شدن امثال نصر(که پدرش درباری بود) را به توصیه او دانستند! یا چنان که در مهرنامه و سیاست نامه خواست تصویری و به سان از مطهری ارائه دهد و او را که اسوه انقلابیون بود، در مقابل آنان جا بزند! برداشت های آکنده از زمان پریشی و تحریف، چونان که در یادداشت های پراکنده امثال می بینیم نیز نسبت روشنی با حقیقت مطهری ندارد و لذا تلاش نافرجام دوستانش در برای جا زدن مطهری در زمره حلقه ، نیز ناروا و بیراه است(چه اینکه جناب جعفریان خود بهتر می داند مطهری با کدامین انگیزه و با کدامین شرط و شروط که همه در خدمت به سربازان نهضت امام بود، حضور موقت در دارالتبلیغ را پذیرفت) مطهری اما برخلاف بافته های اغیار، نه چونان شریعتی و بازرگان التقاطی است و نه آنچنان که نصر و سایر درباریان به دروغ در پی القای آنند، درباری است! و نه آنچنان که آرزومندند و تلاش مذبوحانه شان را در این جهت بکار بسته اند، اعتدالی است! اسوه های اعتدالی ها نه امثال مطهری که به حق کسانی مانند است. کسی که از ابتدای نهضت امام تا پایان، سیاست یک به نعل و یکی به میخ را در پیش گرفته بود و آنچنان می نمایاند که نبود و آنچنان بود که نمی نمود! همین است که شریعتمداری و نهضت آزادی هر دو در آستانه پیروزی بر طبل تفرقه در صفوفق انقلابیون کوفتند و به بهانه حفظ قانون اساسی مشروطه، آخرین تلاش ها را برای حفظ سلطنت و شاه به کار بستند! مطهری صریح بود، گرچه در ترویج حق، راه تعامل را نمی بست و با پیروان مکاتب باطل گاه ساعتها وقت گرنمایه به گفت و گو خرج می نمود اما، او کسی نبود که پیشه کند و به اقتضای منافع شخصی یا باندی، از حق گویی کوتاه بیاید. این بود که در کارنامه مطهری، همواره مواجهه های جدی با جریان های فکری مختلف را می بینیم؛ گاه با پورداوود(از بانیان باستان گرایی در دوران جدید) سینه به سینه می شد، گاه دست رد بر سینه مجاهدین می کوفت، گاه در دل دانشگاه تهران با و به محاجه می نشست، گاه شلاق بیداری بر فرق فرقان بدلی می زد و گاهی دیگر به زهدفروشی و انحراف آشکار امثال خرده می گرفت. مخالفت با (معلم پرشور خراسانی که خود مطهری در مشهوریتش نقش اساسی داشت) را اگر تکلیف می دانست، دریغ نمی کرد؛ حتی اگر طرفداران متعصب شریعتی تا مرز دشمنی با او پیش بروند. بازرگان و نهضت آزادی اما، پیچیده ترین جریانی بود که مطهری در آخرین روزهای زندگانی در تدارک جدا کردن راهش از آنها بود. همو البته در بدو ورود امام به تهران و در جابجا کردن محل سکونت امام، سیلی های سختی به فرزندان معنوی نهضت آزادی زده بود اما فرزندان فکری شریعتی فرصت برای تمام کردن این پروژه دشوار را به او ندادند و مطهری آخرین برگ دفتر عمرش را به خط خون امضا کرد. مطهری نه ربطی به درباری ها دارد، نه رابطه ای با التقاطی ها دارد، نه نسبتی با اعتدالی ها! مطهری مطهر است و این است که او را به حق باید اسوه دانست. اسوه ای که علی رغم تأکید امام بر آثار نابش، و علی رغم تصریحات رهبری حکیم انقلاب اسلامی، هنوز که هنوز است در زادگاه فکری خویش (حوزه مقدسه) گمنام و غریب است. شاید بتوان برای قصور و تقصیر برخی متولیان حوزوی در چهار دهه گذشته در محجوریت آثار این شهید در حوزه، توجیهی آورد اما حتما هرگز نمی توان از قصور و تقصیر جریان انقلابی حوزه در بازخوانی مشرب فکری و سلوک سیاسی شهید مطهری، به آسانی درگذشت. روزگار غربت این روزهای جریان انقلابی حوزه، حاصل بی مهری به اسوه هایی است که بازخوانی زندگانی شان، چونان شمشیری بران، و را یکجا کنار خواهد زد و شعار انقلاب اسلامی و آرمان و منویات رهبری را به عینیت نزدیک تر خواهد کرد. این روزهای بیش از هر زمان دیگری به مطهری نیازمندیم؛ آنکه به حق و پرچمدار و نماد است. @rozaneebefarda
اباذری و تطهیر توأمان شاه و شریعتمداری! [صفحه ۱ از ۴] اختصاصی|| @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 چندی پیش آقای عبدالرحیم اباذری یادداشتی را در نقد کتاب «شریعتمداری در دادگاه تاریخ» منتشر کرد که برآیند آن گذشته از بی اعتبار دانستن این کتاب معتبر دهه شصت، تطهیر توأمان شاه و سیدکاظم بود. نویسنده در نگاشته خود سعی کرده بود چند گزاره تاریخی را به مخاطب خود القاء و برای آن مدارکی دست و پا کند. او مدعی بود که نویسنده کتاب مذکور فضای ضد پهلوی حاکم روحانیت در دهه چهل را با دهه بیست خلط کرده است چراکه پهلوی در آن دوران با شکست حکومت دموکرات آذربایجان وجه ضد الحاد و کمونیسم داشته و مردم آن دیار را از دست جنایات کاران شوروی نجات داده است! اباذری در این یادداشت تلاش کرده عدم استقبال علمای طراز اول تبریز در جریان سفر شاه به تبریز را توجیه کند و فراتر از آن، اقدام شاذ شریعتمداری در استقبال از شاه را امری موجه جلوه دهد! وی دیدار آقای شریعتمداری با شاه در مدرسه طالبیه را اقدامی مثبت تلقی کرده و آن را موافق مشی قاطبه علمای شیعه توصیف کرده است! اباذری که سعی دارد به طرزی هنرمندانه فاصله خود با اقدامات مخرب آقای شریعتمداری را حفظ کند، در عین حال خواسته یا ناخواسته در این یادداشت کذایی به تطهیر شریعتمداری و شاه مخلوع پرداخته و سعی دارد تاریخ نگاری جناب آقای سیدحمید روحانی را دارای اشکالات ریشه‌ای بنمایاند. مدعاهای اباذری درباره سرگذشت روحانیت تبریز در وقایع بعد سقوط حکومت پیشه‌وری، دچار اشکالات متعدد تاریخی است و معیارهای ابتدایی تاریخ نگاری در آن مراعات نشده است ؛ چرا که از سویی محکمات تاریخی آن عصر را نادیده گرفته و از سویی دیگر مدارک ضعیفی برای ادعای خود فراهم کرده است. در این یادداشت براساس تعدادی از منابع تاریخی به نکاتی چند از خطاها و خلط‌های تاریخی یادداشت اباذری درباره حکومت پیشه وری، و حواشی دیدار شاه با شریعتمداری می‌پردازیم: 1-فارغ از اینکه نویسنده مدرکی را جهت حضور قاطبه علمای تبریز در دیدار با شاه در مدرسه طالبیه ارائه نمی‌دهد، به نظر می‌رسد استقبال سرد و انگشت شماری از روحانیان نوعا ناشناخته تبریز از شاه امری غیرموجه و دست‌پخت نهادهای حکومتی وقت بوده است؛ چرا که به شهادت نخبگان تبریز از جمله آیت الله مجتهدی که خود از شاهدان عینی دوران پیشه وری در آذربایجان بوده، آیت الله شهیدی و آیت الله دوزدوزانی بعنوان دو تن از علمای طراز اول شهر تبریز، از حضور در مراسم استقبال شاه استنکاف ورزیدند. (بحران آذربایجان، ص29 و ص30 ؛ خاطرات عبدالحمید بنابی، ص85) جایگاه این بزرگان در آن پایه بود که حتی حکومت ضد دینی پیشه وری نیز نتوانست آن را نادیده بگیرد و امورات طلاب تبریز را جزو حریم این اعاظم به رسمیت شناخته بود. (بحران در آذربایجان، ص161) طبعا چنین جایگاهی اقتضای آن داشت که حکومت استبدادی پهلوی برای حضور این بزرگان در مراسم استقبال شاه سر و دست بشکند اما این بزرگان امتناع ورزیدند. اکنون بعد از ۷۵ سال کسی پیدا شده و می‌خواهد برای عادی‌انگاری تحریم حضور این بزرگان در استقبال شاه، جایگاه آنان در تبریز را کمرنگ جلوه دهد! با نگاه واقع بینانه، پرچم روحانیت در دستان آیت الله شهیدی، آیت الله دوزدوزانی و برخی دیگر از علما بود و ملاقات نکردن آن‌ها یعنی عدم استقبال حوزه تبریز از شاه. براین اساس شرکت شریعتمداری که از روحانیان درجه دوم تبریز محسوب می‌شد (آیت الله شریعتمداری به روایت اسناد، ص18) هیچ معنایی جز دهن کجی به بدنه روحانیت بیدار و خصوصا بزرگان تبریز نداشت. لازم به تذکر است، اهمیت این روایت تاریخی در آن است که آیت الله عبدالله مجتهدی رفیق صمیمی آقای شریعتمداری است و روایتی بی واسطه از فضای حاکم بر تبریز و روحانیت آن دیار در خاطرات روزنگاشت خود با عنوان (بحران آذربایجان) ارائه می‌دهد. شاهد دیگر بر این مطلب شهادت مرحوم سیدهادی خسروشاهی است که از قضا از همکاران دارالتبلیغ شریعتمداری بود و او را تنها روحانی برجسته در دیدار مدرسه طالبیه عنوان کرده‌ و استقبال علمای تبریز از شاه را به چهار پنج نفر محدود دانسته.(خاطرات مستند سیدهادی خسروشاهی، ص172) به علاوه عدم استقبال روحانیت از عوامل پهلوی بعد از شکست حکومت پیشه وری، به تبریز خلاصه نشده و گزارش‌های وجود دارد که در بناب نیز آیت الله یوسف بنابی به عنوان مشهورترین روحانی آن دیار و از سردمداران مبارزه علیه پیشه وری، بعد از سقوط بناب، به استقبال فرماندهان ارتش دولت مرکزی نرفت. (خاطرات عبدالمجید بنابی، ص64) عدم استقبال و عدم دیدار با خاندان و عمال پهلوی بین علمای تبریز به پهلوی دوم خلاصه نمی‌شود؛ چه اینکه آیت الله میرزا صادق مجتهدی نیز با وجود فشارهای فراوان، به هیچ وجه حاضر به دیدار با رضاخان در سفری که به تبریز داشته است نشدند(mehrnews.com/xVdR8). @rozaneebefarda
اعلامیه تاریخی حضرت آیت‌الله در حمایت از در خرداد ۴۲ 💥اختصاصی/💥پست ویژه @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 🔹بعد از دستگیری امام خمینی در سحرگاه #۱۵خرداد۴۲، نخستین مرجعی که در حمایت از ایشان به میدان آمد، آیت‌الله مرعشی نجفی بود. ایشان با صدور اعلامیه ای (به تاریخ ۱۲محرم ۱۳۸۳/برابر با ۱۵خرداد ۴۲)، از امام به عنوان «آیت الله العظمی آقای خمینی» یاد کرد و تلویحا اشاره کرد که حاضر است خون خود را در این راه نثار کند. در بخشی از این اعلامیه تاریخی، چنین آمده است: «بدانید که یکی از و را از تاریکی شب استفاده کرده و ایشان را از خانه خود غفلتا بیرون و به جای نامعلومی برده است. وقاحت و بی شرمی دولت بجایی رسیده که به حمله می کند.... مبادا از پشتیبانی مراجع عظام دریغی داشته باشید. ما بدینوسیله (هل من ناصر ینصرنا) گفته و تا آخرین لحظه خواهیم ورزید. ما رنگین تر از خون برادر عزیزمان آقای خمینی نیست....» (منبع: اسناد انقلاب اسلامی، ج۱، ص ۱۰۲) 🔶حاشیه برخی از ضدانقلاب فراری خاصه یک شیخ لندن نشین از افراد بیت آقای ، در سال های اخیر با سوءاستفاده از فقدان حافظه تاریخی نسل جدید، تلاش کرد مرجعیت امام را امر سیاسی و مرهون اقدامات مراد خود معرفی کند! عینا همین رویه توسط حامیان داخلی و خارجی آقای تکرار نیز تکرار شد! در حالی که یازده خرداد ۴۲، یعنی چهار روز قبل از دستگیری امام، رساله توضیح‌المسائل ایشان به قلم آیت‌الله ، وارد بازار شده بود. پیش از این نیز بارها سران حکومتی در سطح نخست وزیر، با امام به عنوان یکی از مراجع تقلید اربعه قم دیدارهایی داشتند که در رسانه‌ها نیز انعکاس یافته بود. از این گذشته اگر قرار به ملاک بودن تأییدات دیگران باشد، آیت‌الله مرعشی نجفی پیشتر از همگان بر مسأله مرجعیت امام تأکید ورزیده اند. تلاش مذبوحانه در تحریف تاریخ و دوگانه‌سازی کاذب بین مراجع عظام و امام و انقلاب، اخیرا نیز به شدت دنبال می‌شود که البته آب در هاون کوفتن است و ره به جایی نمی‌برد! ... ! @rozaneebefarda
حوزه قم؛ از تولید تا تقابل با فتنه! بیانات مقام معظم رهبری به نقش مؤثر قم در تحولات سیاسی کشور و به فتنه‌گری‌های جریان و @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 🔘سخنرانی مقام معظم رهبری در 89/08/04 به تلاش دشمن برای تولید آنتی تز انقلاب در قم می‌پردازد و به چالش آفرینی های جریان شریعتمداری و منتظری در قم و مقابله جوانان طلبه با این غائله‌ها اشاره دارد. 🔹متن بیانات مقام معظم رهبری: توجه بکنید؛ از سالهای آخر دهه‌ی اول انقلاب به بعد، دشمنان انقلاب و جبهه‌ی دشمن با استفاده از کارشناسهای ایرانی یک سیاستی را طراحی کردند - چون غیر کارشناسهای ایرانی به این نکته توجه پیدا نمیکردند؛ کسانی که طرف مشورتشان قرار میگرفتند، ایرانی بودند - و آن سیاست این بود که از قم آنتیتز انقلاب درست کنند. همان طور که انقلاب از قم جوشید، یک ضد انقلاب هم از قم به وجود بیاورند. قم حوزه‌ی روحانیت است. حوزه‌ی علمیه ظاهراً در قم است، اما این جمع حوزوی در معنا در همه‌ی کشور منتشر است. این طلبه‌ی قمی که در قم ساکن است، در شهر خود، در روستای خود صاحب نفوذ است. از سرتاسر کشور در اینجا جمعند. آن روزی که افراد این حوزه برای تعطیلی یا برای کاری به منازل خود میروند، معنایش این است که حوزه در سرتاسر کشور منتشر میشود. پس هر فکری در اینجاست، هر ایده‌ای در اینجاست، هر عزم و اراده‌ای در اینجاست، هر حرکت و جهتگیریای در اینجاست؛ در واقع در سرتاسر کشور یک امتدادی دارد؛ این را بیگانه‌ها نمیفهمیدند؛ آمریکائیها نمیتوانستند این حقیقت را تحلیل کنند؛ این را یک خودی، یک ایرانی، یک آشنا به طبیعت روحانیت میتوانست بفهمد؛ این را به آنها یاد دادند؛ لذا سعی کردند در قم زمینه‌ی فتنه را فراهم کنند. من چون نمیخواهم از کسی اسم بیاورم، اسم نمیآورم و عبور میکنم. در همان سال ۵۸ و ۵۹، هم مردم قم، هم مردم تبریز حماسه آفریدند؛ نه فقط حماسه‌ی آمدن توی میدان و مشت گره‌کردن، بلکه حماسه‌ی معنوی، حماسه‌ی شعور، حماسه‌ی تحلیل درست. بعد از رحلت امام هم به شکل دیگری همین اتفاق در قم افتاد. اینجا هم مخالفین و دشمنان - عمدتاً دشمنان بیرون مرز؛ اصل آنهایند - طراحی کرده بودند که بتوانند این را در اینجا به وجود بیاورند. اگر قمیها غافل بودند، اگر جوانهای قم از تحلیل عاجز بودند، اگر آن هوشمندی لازم را نمیداشتند، مشکلات بیش از اینها میشد؛ این حقیقت امر است، این بیان واقع نسبت به مجموعه‌ی جوان در قم است. https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=10456 🔶حاشیه روزنه ۱. در کتاب منشور حوزه و روحانیت (ج9،ص271) در پاورقی به این معنا تصریح شده که منظور رهبری غائله جریان آقای شریعتمداری در تبریز و غائله آقای منتظری در قم است. ۲. جریان بعد از نقش‌آفرینی در ۸۸ که با شکست سخت مواجه شد، در این سال‌ها تلاش کرده به بازسازی گفتمانی و تشکیلاتی خود بپردازد. ۳. و ترویج مهم‌ترین بخش از طراحی معدود است. اینان بیش از هر زمان دیگری به دنبال یارگیری از میان و و نخبگان جوان حوزوی هستند. ۴. تسامح در مواجهه با تحرکات این جریان خزنده و خطرناک، نتایج پرهزینه و تلخی به دنبال خواهد داشت. ۵. برخی جریان‌های وابسته و مرموز، به دنبال تغییر محاسبات متولیان حوزوی و حکومتی هستند و با و نیز تقلیل خطر و ، تلاش می‌کنند متولیان را در جبهه‌های دشمن فرضی(!!) درگیر کنند یا در بین طرفداران صدیق جریان اصیل انقلابی و حوزوی جبهه جدید بازکنند تا با مشغول سازی بزرگان و بدنه حوزه، زمینه نفوذ و گسترش بیش از پیش پروژه‌های خصمانه فراهم شود. نسبت به تغییر اولویت‌های مبارزه باید حساس بود و هم‌چون همیشه در تشخیص افق‌های مبارزه و روشنگری، چشم بر اشارت ولایت باید داشت. ۶. جریان مزبور در ماجرای درگذشت بانوی کردستانی و اتفاقات تلخ اخیر، بار دیگر در تکمیل پازل دشمن و تشدید اعتراضات و تبدیل به آشوب و اغتشاش، به نقش‌آفرینی پرداخت! ۷. از ابتدای مبارزات اسلامی در دهه چهل تا کنون، همواره پای کار بوده است و نسل‌های پیش به تکلیف خویش عمل نموده‌اند و امروز این علم بر دوش نسل جدید است. ، ، ، ، و و پیشگیری از انقطاع نسلی، در بین انقلابیون حوزوی (که الحمدلله شامل اکثریت قریب به اتفاق بدنه حوزه است) امروز بیش از هر زمان دیگری ضروری است. ۸. و اهمیت راهبردی دارد؛ شناسایی و معرفی و در این جهت مهم است! ؛ دریچه ای به تاریخ، سیاست و اندیشه دینی معاصر:👇 https://eitaa.com/joinchat/2032861191C0a0a43a053
افشاگری صریح امام خمینی علیه متحجرین مذهبی درباری و سکولارهای حوزوی غربگرا/ برشی از تصریح امام به خیانت انجمن حجتیه در شکستن اعتصاب نیمه شعبان @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 ❄️امام خمینی: اولين و مهمترين فصل خونين مبارزه در عاشوراى 15خرداد رقم خورد. در 15خرداد42 مقابله با گلوله تفنگ و مسلسل شاه نبود كه اگر تنها اين بود مقابله را آسان‏ مى‏نمود. بلكه علاوه بر آن از و و بود؛ و و بود كه هزار بار بيشتر از باروت و سرب، جگر و جان را مى‏سوخت و مى‏دريد. در آن زمان روزى نبود كه حادثه‏اى نباشد، به و متوسل شدند حتى نسبت تارك الصلاة و كمونيست و عامل انگليس به افرادى كه هدايت مبارزه را به عهده داشتند مى‏دادند. واقعاً روحانيت اصيل در تنهايى و اسارت خون مى‏گريست كه چگونه امريكا و نوكرش پهلوى مى‏خواهند ريشه ديانت و اسلام را بركنند و عده‏اى روحانى مقدس نماى ناآگاه يا بازى خورده و عده‏اى وابسته كه چهره‏شان بعد از پيروزى روشن گشت، مسير اين خيانت بزرگ را هموار مى‏نمودند. آن قدر كه اسلام از اين مقدسين روحانى نما ضربه خورده است، از هيچ قشر ديگر نخورده است و نمونه بارز آن مظلوميت و غربت امير المؤمنين- عليه السلام- كه در تاريخ روشن است. بگذارم و بگذرم و ذائقه‏ها را بيش از اين تلخ نكنم. ولى بايد بدانند كه و شيوه مقدس مآبى و دين فروشى عوض شده است. شكست خوردگان ديروز، سياست بازان امروز شده‏اند. آنها كه به خود اجازه ورود در امور سياست را نمى‏دادند، پشتيبان كسانى شدند كه تا براندازى نظام و كودتا جلو رفته بودند. غائله قم و تبريز [اشاره به خیانت های حزب خلق مسلمان آقای ] با هماهنگى چپيها و سلطنت طلبان و تجزيه طلبان كردستان تنها يك نمونه است كه مى‏توانيم ابراز كنيم كه در آن حادثه ناكام شدند ولى دست برنداشتند و از ‏سر در آوردند، باز خدا رسوايشان‏ ساخت. دسته‏اى ديگر از روحانى‏نماهايى كه قبل از انقلاب ‏دانستند و سر به آستانه دربار مى‏ساييدند، يكمرتبه متدين شده و به روحانيون عزيز و شريفى كه براى اسلام آن همه زجر و آوارگى و زندان و تبعيد كشيدند تهمت وهابيت و بدتر از وهابيت زدند. ديروز مقدس‏نماهاى بيشعور مى‏گفتند دين از سياست جداست و مبارزه با شاه حرام است، امروز مى‏گويند مسئولين نظام كمونيست شده‏اند! تا ديروز مشروب فروشى و فساد و فحشا و فسق و حكومت ظالمان براى ظهور امام زمان- ارواحنا فداه- را مفيد و راهگشا مى‏دانستند، امروز از اينكه در گوشه‏اى خلاف شرعى كه هر گز خواست مسئولين نيست رخ مى‏دهد، فرياد «وا اسلاما» سر مى‏دهند! ديروز ‏اى_ها و در بحبوحه مبارزات تمام تلاش خود را نمودند تا را ، امروز ‏تر_از_انقلابيون_شده‏اند! «ولايتى» هاى ديروز كه در سكوت و تحجر خود آبروى اسلام و مسلمين را ريخته‏اند، و در عمل پشت پيامبر و اهل بيت عصمت و طهارت را شكسته‏اند و تعيش_نبوده است، امروز خود را بانى و وارث ولايت نموده و حسرت ولايت دوران شاه را مى‏خورند! راستى اتهام امريكايى و روسى و التقاطى، و ، اتهام كشتن زنان آبستن و حِليّت قمار و موسيقى از چه كسانى صادر مى‏شود؟ از آدمهاى لا مذهب يا از مقدس‏نماهاى متحجر و بيشعور؟! فرياد و و شهيدان و ‏ها كار كيست؟ كار عوام يا ؟ خواص از ؟ از به ظاهر معممين يا غير آن؟ ! همه اينها در_جايگاه_و_در_فرهنگ_حوزه‏هاست، و هم با اين ، و است. (صحیفه امام، ج21، صص 280-282) 🔹فرهیختگان را به دعوت فرمائید: 👇 https://eitaa.com/joinchat/2032861191C0a0a43a053
تناقض گویی های آقای منتظری از نگاه سید احمد خمینی وقتی منتظری خواستار اعدام شریعتمداری شده بود! @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 مرحوم حاج سید احمد خمینی در فرازی از چنین می نویسد: 🔹شما قبلاً می گفتید هستند، حال چیز دیگری می گوئید. 🔹شما قبل از شهادت شهید محمد منتظری می گفتید ، ولی بعد از مرگ شریعتمداری، اعتراض داشتید که چرا نگذاشتید تشییع شود. از این قبیل مسائل بسیار دارم اما سرتان را درد نمی آورم! @rozaneebefarda
شریعتمداری.mp3
1.88M
امتناع مرحوم از قبول ممتحنی آقای @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 آقا شیخ مجتبی اراکی گفتند آقا [شریعتمداری] گفت اگر می‌شود شما از طرف ما ممتحن شوید. من اول خوشم آمد. تازه آمده بودم قم نمیدانستم حوزه چه جوری است؟ از برخی مصلحت کردم اگر ما ممتحن آقایی باشیم دور و بری او محسوب می‌شویم؟ گفتند بله میگویند ممتحن آقاست برخی هم گفتند کار علمی است. مع ذلک من این طرف را گرفتم گفتم نکند مثلا ما در صورتی که جزء ممتحنین ایشان شویم از اطرافیان ایشان [محسوب شوم]. من از این‌که از اطرافی کسی باشم بدم می‌آید. به ایشان پیغام دادم سلام رساندم گفتم کارم خیلی زیاد است بگویید نمی‌توانم این کار را قبول کنم. 🔸حاشیه روزنه در دهه‌های گذشته همواره با سیاست و چهره‌های موجه حوزوی، بیشترین تلاش را به کار بسته‌اند که برخی بعضی موجهین متدین، به غلط مخالفت با اصل انقلاب اسلامی و امام و رهبری تفسیر شود، تا از این راه بتوانند برای مخالفت‌های خویش توجیه و محمل بتراشند و کارشکنی‌های خود علیه نظام را پشت سر این موجهین پنهان کنند! حال آنکه حساب نقدهای ناصحانه و (که ریشه در خیرخواهی و حریت شان دارد و هرگز به معنای نفی اصالت‌های انقلاب و نظام نبوده)، با اقدامات مرموزانه که تکمیل کننده پازل دشمن‌اند، کاملا جداست. برای شناخت این دو طایفه از هم، ملاک‌های روشنی وجود دارد که دنیاگریزی و پرهیز از از آنجمله است. ؛ 👇 https://eitaa.com/joinchat/2032861191C0a0
زندگی بر دهانه آتشفشان در ستایش انقلاب اسلامی [صفحه 2 از 2] تنها بازخوانی محققانه سلوک سیاسی-اجتماعی مطهری است که از تصویرسازی های تحریف شده در مورد مطهری پیش گیری خواهد کرد. چه اینکه این روزها تلاش هایی صورت گرفته برای مصادره یا تحریف مطهری؛ نمونه اگر بخواهید خاطرات (همان ) که توسط و با پول بیت المال مسلمین در داخل چاپ شد و در آن مطهری را تلویحا درباری نامیدند و بلکه درباری شدن امثال نصر(که پدرش درباری بود) را به توصیه او دانستند! یا چنان که در مهرنامه و سیاست نامه خواست تصویری و به سان از مطهری ارائه دهد و او را که اسوه انقلابیون بود، در مقابل آنان جا بزند! برداشت های آکنده از زمان پریشی و تحریف، چونان که در یادداشت های پراکنده امثال می بینیم نیز نسبت روشنی با حقیقت مطهری ندارد و لذا تلاش نافرجام دوستانش در برای جا زدن مطهری در زمره حلقه ، نیز ناروا و بیراه است(چه اینکه جناب جعفریان خود بهتر می داند مطهری با کدامین انگیزه و با کدامین شرط و شروط که همه در خدمت به سربازان نهضت امام بود، حضور موقت در دارالتبلیغ را پذیرفت) مطهری اما برخلاف بافته های اغیار، نه چونان شریعتی و بازرگان التقاطی است و نه آنچنان که نصر و سایر درباریان به دروغ در پی القای آنند، درباری است! و نه آنچنان که آرزومندند و تلاش مذبوحانه شان را در این جهت بکار بسته اند، اعتدالی است! اسوه های اعتدالی ها نه امثال مطهری که به حق کسانی مانند است. کسی که از ابتدای نهضت امام تا پایان، سیاست یک به نعل و یکی به میخ را در پیش گرفته بود و آنچنان می نمایاند که نبود و آنچنان بود که نمی نمود! همین است که شریعتمداری و نهضت آزادی هر دو در آستانه پیروزی بر طبل تفرقه در صفوفق انقلابیون کوفتند و به بهانه حفظ قانون اساسی مشروطه، آخرین تلاش ها را برای حفظ سلطنت و شاه به کار بستند! مطهری صریح بود، گرچه در ترویج حق، راه تعامل را نمی بست و با پیروان مکاتب باطل گاه ساعتها وقت گرنمایه به گفت و گو خرج می نمود اما، او کسی نبود که پیشه کند و به اقتضای منافع شخصی یا باندی، از حق گویی کوتاه بیاید. این بود که در کارنامه مطهری، همواره مواجهه های جدی با جریان های فکری مختلف را می بینیم؛ گاه با پورداوود(از بانیان باستان گرایی در دوران جدید) سینه به سینه می شد، گاه دست رد بر سینه مجاهدین می کوفت، گاه در دل دانشگاه تهران با و به محاجه می نشست، گاه شلاق بیداری بر فرق فرقان بدلی می زد و گاهی دیگر به زهدفروشی و انحراف آشکار امثال خرده می گرفت. مخالفت با (معلم پرشور خراسانی که خود مطهری در مشهوریتش نقش اساسی داشت) را اگر تکلیف می دانست، دریغ نمی کرد؛ حتی اگر طرفداران متعصب شریعتی تا مرز دشمنی با او پیش بروند. بازرگان و نهضت آزادی اما، پیچیده ترین جریانی بود که مطهری در آخرین روزهای زندگانی در تدارک جدا کردن راهش از آنها بود. همو البته در بدو ورود امام به تهران و در جابجا کردن محل سکونت امام، سیلی های سختی به فرزندان معنوی نهضت آزادی زده بود اما فرزندان فکری شریعتی فرصت برای تمام کردن این پروژه دشوار را به او ندادند و مطهری آخرین برگ دفتر عمرش را به خط خون امضا کرد. مطهری نه ربطی به درباری ها دارد، نه رابطه ای با التقاطی ها دارد، نه نسبتی با اعتدالی ها! مطهری مطهر است و این است که او را به حق باید اسوه دانست. اسوه ای که علی رغم تأکید امام بر آثار نابش، و علی رغم تصریحات رهبری حکیم انقلاب اسلامی، هنوز که هنوز است در زادگاه فکری خویش (حوزه مقدسه) گمنام و غریب است. شاید بتوان برای قصور و تقصیر برخی متولیان حوزوی در چهار دهه گذشته در محجوریت آثار این شهید در حوزه، توجیهی آورد اما حتما هرگز نمی توان از قصور و تقصیر جریان انقلابی حوزه در بازخوانی مشرب فکری و سلوک سیاسی شهید مطهری، به آسانی درگذشت. روزگار غربت این روزهای جریان انقلابی حوزه، حاصل بی مهری به اسوه هایی است که بازخوانی زندگانی شان، چونان شمشیری بران، و را یکجا کنار خواهد زد و شعار انقلاب اسلامی و آرمان و منویات رهبری را به عینیت نزدیک تر خواهد کرد. این روزهای بیش از هر زمان دیگری به مطهری نیازمندیم؛ آنکه به حق و پرچمدار و نماد است. @rozaneebefarda
تفسیر سلیقه‌ای از سکولاریسم حوزوی! درنگی در تفسیر بحث‌برانگیز آقای محسن الویری از پدیده [صفحه 2 از 3] اشکال دوم به این فقره از کلام آقای الویری؛ مبهم‌گویی اوست. آقای الویری با ادبیاتی قریب به ادبیات لیبرالیستی تصویری را به‌نحو مبهم القاء می‌کند که گویی امام اعتقاد داشت هر مخالفی اجازه سخن دارد و هرکس مانع ترویج سخن مخالف شود، ولو مخالفِ مبانی اسلام ناب محمدی، متحجر است که این برداشت با بخش اول از منشور روحانیت که مقابله با انحرافات و کج‌روی‌ها را از کارویژه‌های روحانیت برمی‌شمرد و مورد خوانش آقای الویری نیز قرار گرفت در تعارض است. در هر صورت باید دانست امام خمینی قدس سره الشریف کسی نبود که مخالفین مبانی دینی و اسلامی و انقلابی را در ترویج انحرافات آزاد بگذارد و ایشان شخصا در مقابل جریانات انحرافی درون‌حوزوی ایستادگی می‌کرد و اجازه عرض اندام و ترویج کلمات انحرافی به ایشان نمی‌داد. در این زمینه شاهد و قرینه بسیار است؛ از آن جمله می‌توان به کتاب اشاره کرد که مشتمل بر جوابیه‌ آتشین و استدلالی و قاطع امام به یک آخوند غرب‌زده و وهابی‌مسلک به نام حکمی‌زاده است. مواضع صریح امام نسبت به اباطیل (آخوندی که سر از انحراف و الحاد درآورد) در بیانیه قیام لله(سال ۱۳۲۳) نیز نمونه دیگر است. نمونه سوم مواضع روشن و صریح امام در درس‌های ولایت‌فقیه است که تکلیف آخوندهای درباری وابسته را مشخص کرده‌اند.(ولایت‌فقیه، ص148) تمجید امام از اقدام پیرامون اعلان عدم صلاحیت آقای برای تصدی مرجعیت و صدور متن تاریخی در واکنش به مواضع انحرافی آقای علیه ، نمونه‌های دیگری از محکمات تاریخی در اندیشه و سیره امام هستند که در دیدگاه آقای الویری توجهی بدان نشده است! البته آقای الویری در ادامه کلام خود ادعا می‌کند که مراد وی از اجازه‌ سخن به جریانات مختلف این است که این جریانات « در چارچوب ارزش‌های انقلاب و جامعه و روحانیت اظهار نظرهایشان را داشته باشند.» اما نکته ظریف آن‌که وی پیش از این کلمات گفته بود که باید به بازتعریف انقلابی‌گری بپردازیم البته او در این زمینه با نعل وارونه زدن دیگران را متهم به استحاله کردن معنای انقلابی‌گری می‌کند که این اتهام بی‌مستند طبیعتا مسموع نیست. به‌علاوه تغییر مفاهیم و بلکه از محتوا تهی کردن آن‌ها، یکی از روش‌های پیچیده خرده‌جریان اعتدال برای منحرف کردن افکار عمومی است. به‌طور مثال این جریان ادعا می‌کند که طرفدار «عقلانیت» است و آن‌گاه که به تعریف عقلانیت می‌پردازد چیزی جز «محدود شدن به محاسبات مادی و شبه‌مادی» حاصل نمی‌شود. یا این جریان شعار «اعتدال» را برای خود برمی‌گزیند و در تعریف «اعتدال» ماهیتی با ظاهرِ اسلامی و باطنِ لیبرالیستی ارائه می‌کند. با همین رویکرد، انقلابی‌گری از نگاه اتباع خرده‌جریان اعتدال دارای ماهیتی است که با «تساهل و تسامح با جریانات انحرافی»، «سازش‌کاری» «تخطئه غیرت دینی»، «تضعیف ولایت فقیه»،و... سازگار است. طبیعی است که چنین برداشتی از انقلابی‌گری مطلوب این طیف باشد و تلاش کند اظهارات مخالفان را در این چارچوب ترویج کند! آیا جناب الویری چنین مرادی از «چارچوب انقلابی» دارد؟! 2. تطهیر جریان سکولار حوزوی مظلوم‌نمایی یکی از حربه‌های دائمی جریان سکولار حوزوی بوده و هست. این طیف علی‌رغم بهره‌مندی از تریبون‌های رسمی، مراکز دولتی و شبه‌دولتی، رسانه‌های ملی و فراملی و... ادعا می‌کنند که در جمهوری اسلامی هیچ جا و نقش و اثری ندارند و هیچ‌کس به آن‌ها اجازه سخن نمی‌دهد. آقای محسن الویری، که به دلایل نامعلومی در برنامه صدا و سیما دقایقی را در مقام وکیل مدافع جریان سکولار ظاهر شد، گفت: «برخی عزیزان در مورد سکولاریسم حوزه سخن می‌گویند که در حوزه‌های علمیه سکولاریسم وجود دارد و اعتقاد به جدایی دین از سیاست دارد رونق میگیرد این را من قبول دارم یک جریان کاملا جدی در بین شاید بخش قابل توجهی از فضلای باسواد حوزه این تمایل را دارند که فقط به درس و بحث بپردازند و خود را آلوده به پاره‌ای از مسائل سیاسی نکنند. علتش این است که عده‌ای ایستادند همه را رصد می‌کنند کسی مطابق نظر خودشان سخن نگوید با روش‌های مختلف یا منکوب می‌کنند یا میخواهند از صحنه به در کنند. سکولاریسم موجود در حوزه و تحمیلی است.» 🔻در این چند خط نیز چند برداشت ناصحیح وجود دارد: 1. سکولاریسم حوزوی با مقابله علمی فضلا و اندیشمندان حوزوی رو به افول است و جریان سکولار در حوزه علمیه به‌دلیل فقدان پاسخ در برابر انتقادات فنی در انزوا به‌سر می‌برد. ؛ دریچه ای به تاریخ، سیاست و اندیشه دینی معاصر:👇 https://eitaa.com/joinchat/2032861191C0a0a43a053
حماسه نهم دیماه و سرگیجه تمام ناشدنی سکولارهای حوزوی! @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 می‌خواستند را از درست کنند! از خاستگاه انقلاب اسلامی؛ از شهر خون و قیام، از دیار اجتهاد و جهاد. هر چه در توان داشتند به میدان آوردند برخی شان پچ پچ کنان نه فقط منویات تهران‌نشین که اوامر ضدانقلاب لندن‌نشین و لس‌آنجلس‌نشین را در قم دنبال می‌کردند. از این بیت به آن بیت! از این گعده به آن محفل از این مرکز به آن مؤسسه! برخی شان که اغلب رشدشان را مدیون نظام اسلامی بودند، آنچنان گرفتار محاسبات غلط شدند که در چشم بهم زدن به عنوان پرچم‌دار اعتراض و همراهی با سبزی‌ها خود را جا زدند از امضای برخی بیانیه‌های علنی که بگذریم، متن و فرامتن برخی نامه‌ها(!)ی آنچنانی هم هنوز در حافظه تاریخ ثبت است و حتما یک روز فرصت برای بازخوانی‌اش فرا خواهد رسید حتی اگر ما آن روز در این دنیا نباشیم. بله! لشکرکشی نیمه‌پیدای در قم در سال ۸۸ در زبانه کشیدن هر چه بیشتر آتش فتنه بسیار مؤثر بود. اشتباه نکنید؛ وقتی از در قم سخن می‌گوییم، منظور فقط معدود حوزوی‌نماهای نزدیک به خرده‌جریان تشیع لندنی یا سمپاتهای آقایان و یا اعضای موسوم به نیست؛ این جماعت رسوا که از مدت‌ها قبل شناخته شده و تحت نظر بودند. گرچه اینها هم آتش‌بیار معرکه بودند اما هسته مرکزی تشکیلات را تشکیل می‌دادند که از دهه هفتاد در برخی مراکز مهم قم لانه کرده بودند و در مدت ۲۰ سال قبل از فتنه۸۸ ارتباطاتی ساختارمند و پیچیده را بین طیف‌های مختلف از جریان‌های زاویه دار شکل داده بودند! بله! فقط اینچنین افرادی می‌توانستند بعنوان هسته مرکزی تشکیلات نامرئی تولید آنتی‌تز نقش‌آفرینی کنند. الحمدلله مراجع معظم تقلید قم و اکثریت قاطع روحانیان و طلاب حوزه قم انقلابی‌ بودند و هستند و همین شد که آنان نتوانستند جریان حوزوی مؤثری را به فتنه‌گران متصل کنند. بزرگان هم حرف‌های پوچ و پرت و پلاهای این جماعت را به دیوار زدند و پای نظام و انقلاب ایستادند. سکولارهای حوزوی دخیل در ، بعد از شکست تا همین حالا در شوک و سرگیجه دائمی به سر می‌برند! آنها هنوز هم نفهمیده‌اند چرا و چگونه کشتی فتنه در قم به گل نشست و چرا پروژه خصمانه ره به جایی نبرد. یوم الله نهم دیماه سرگیجه این جماعت را تشدید می‌کند. توسط این جماعت را در همین چارچوب باید تحلیل کرد. 🔸حالا اما پيرامون این چند سؤال خوب است اندیشه شود؛ بانیان و حامیان و متولیان تولید آنتی‌تز انقلاب در قم چه کسانی بودند؟ آن زمان کجا بودند و اکنون کجا هستند؟ آیا آنان از دیدگاه‌های خطرناک فتنه‌گرانه خود که موجب شد نظام را تا لبه پرتگاه ببرند دست برداشته‌اند؟ چه زمانی و به چه شکل باید تاریخ تحولات فتنه۸۸ در قم را بازخوانی کرد؟ چرا علی‌رغم تصریح رهبری معظم انقلاب پيرامون ماجرای تولید آنتی‌تز انقلاب، هنوز هیچ اثر علمی مستند و تفصیلی در این باب سراغ نداریم؟! اگر واقعیت‌‌های تاریخی پیرامون کارشکنی‌های این جماعت گفته نشود، هر حادثه‌ای که پیش بیاید اینها بازهم آتش‌بیار فتنه می‌شوند! شوربختانه اذناب این جماعت در برخی مراکز مهم متولی تولید روایت‌های جهت‌دار و تاریخ‌سازی هستند و اگر نهادهای عالی نظام و حوزه به وقت خودش به فکر نیفتند، آنان در فرایند تاریخ‌سازی‌های جعلی شان نظام و بزرگان حوزه را بدهکار خواهند کرد! نگذاریم تاریخ تکرار شود! آن جماعتی که با دستکاری در داده‌های تاریخی تلاش دارد عالمان مجاهدی همچون حاج شیخ عبدالکریم حائری و آیت‌الله بروجردی را العیاذ بالله سکولار معرفی کند، در مورد وقایع سال ۸۸ چه چیزی خواهد نوشت؟ البته به لطف خدا هم‌اکنون دم خروس این جماعت با ورود به پروژه بیرون زده است اما اگر متولیان امر زمینه تدوین تاریخ فتنه۸۸ را هر چه زودتر فراهم نکنند، بعد از روایت‌سازی‌های جعلی، دیگر برای بیان حقایق خیلی دیر خواهد شد و مخاطب پرسش‌گر بعد از القائات غلط سکولارها به این زودی و به این آسانی قانع نخواهد شد. یکی از مصداق‌های هم ورود به این عرصه است. بسم‌الله! زیاده عرضی نیست؛ یا علی مدد جمعه ۸ دیماه ۱۴۰۲ ؛ دریچه ای به تاریخ، سیاست و اندیشه دینی معاصر:👇 https://eitaa.com/joinchat/2032861191C0a0a43a053
تناقض گویی های آقای منتظری از نگاه سید احمد خمینی وقتی منتظری خواستار اعدام شریعتمداری شده بود! @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 مرحوم حاج سید احمد خمینی در فرازی از چنین می نویسد: 🔹شما قبلاً می گفتید هستند، حال چیز دیگری می گوئید. 🔹شما قبل از شهادت شهید محمد منتظری می گفتید ، ولی بعد از مرگ شریعتمداری، اعتراض داشتید که چرا نگذاشتید تشییع شود. از این قبیل مسائل بسیار دارم اما سرتان را درد نمی آورم! 🔘روزنه؛ دریچه‌ای به تاریخ، سیاست و اندیشه دینی معاصر: https://eitaa.com/joinchat/2032861191C0a0a43a053
1_54124205.mp3
7.77M
💥هشدار حجت‌الاسلام و المسلمین سید حمید روحانی در خصوص پدیده در قم ◀️بازنشر سخنرانی 15اسفند1397؛ به مناسبت اظهارات تأسف‌بار اخیر برخی معممین حوزه قم در تضعیف اصل امر به معروف و نهی از منکر حجت‌الاسلام و المسلمین سیدحمید روحانی: 🔹گفته می شود که تاریخ تکرار می شود و تاریخ اینگونه تکرار می شود که ما از تاریخ درس نمی گیریم. اگر از ملت ها در هر عصری و در میان هر نسلی آنگونه که باید و شاید از تاریخ درس بیاموزند حوادث ناگوار دوباره تکرار نمی شود. 🔸متاسفانه به مصداق آیه شریفه وقد کان فی قصصهم عبره لاولی الالباب آن خردمندی و آن آگاهی وقتی وجود نداشته انسان از سرگذشت گذشتگان نمی تواند عبرت بگیرد. روزگار ما اینگونه شده که در هر عصری باید یک داشته باشیم... 🔊به رسانه رسمی بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی بپیوندید:👇 https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db
زندگی بر دهانه آتشفشان در ستایش انقلاب اسلامی [صفحه ۲ از ۲] تنها بازخوانی محققانه سلوک سیاسی-اجتماعی مطهری است که از تصویرسازی های تحریف شده در مورد مطهری پیش گیری خواهد کرد. چه اینکه این روزها تلاش هایی صورت گرفته برای مصادره یا تحریف مطهری؛ نمونه اگر بخواهید خاطرات (همان ) که توسط و با پول بیت المال مسلمین در داخل چاپ شد و در آن مطهری را تلویحا درباری نامیدند و بلکه درباری شدن امثال نصر(که پدرش درباری بود) را به توصیه او دانستند! یا چنان که در مهرنامه و سیاست نامه خواست تصویری و به سان از مطهری ارائه دهد و او را که اسوه انقلابیون بود، در مقابل آنان جا بزند! برداشت های آکنده از زمان پریشی و تحریف، چونان که در یادداشت های پراکنده امثال می بینیم نیز نسبت روشنی با حقیقت مطهری ندارد و لذا تلاش نافرجام دوستانش در برای جا زدن مطهری در زمره حلقه ، نیز ناروا و بیراه است(چه اینکه جناب جعفریان خود بهتر می داند مطهری با کدامین انگیزه و با کدامین شرط و شروط که همه در خدمت به سربازان نهضت امام بود، حضور موقت در دارالتبلیغ را پذیرفت) مطهری اما برخلاف بافته های اغیار، نه چونان شریعتی و بازرگان التقاطی است و نه آنچنان که نصر و سایر درباریان به دروغ در پی القای آنند، درباری است! و نه آنچنان که آرزومندند و تلاش مذبوحانه شان را در این جهت بکار بسته اند، اعتدالی است! اسوه های اعتدالی ها نه امثال مطهری که به حق کسانی مانند است. کسی که از ابتدای نهضت امام تا پایان، سیاست یک به نعل و یکی به میخ را در پیش گرفته بود و آنچنان می نمایاند که نبود و آنچنان بود که نمی نمود! همین است که شریعتمداری و نهضت آزادی هر دو در آستانه پیروزی بر طبل تفرقه در صفوفق انقلابیون کوفتند و به بهانه حفظ قانون اساسی مشروطه، آخرین تلاش ها را برای حفظ سلطنت و شاه به کار بستند! مطهری صریح بود، گرچه در ترویج حق، راه تعامل را نمی بست و با پیروان مکاتب باطل گاه ساعتها وقت گرنمایه به گفت و گو خرج می نمود اما، او کسی نبود که پیشه کند و به اقتضای منافع شخصی یا باندی، از حق گویی کوتاه بیاید. این بود که در کارنامه مطهری، همواره مواجهه های جدی با جریان های فکری مختلف را می بینیم؛ گاه با پورداوود(از بانیان باستان گرایی در دوران جدید) سینه به سینه می شد، گاه دست رد بر سینه مجاهدین می کوفت، گاه در دل دانشگاه تهران با و به محاجه می نشست، گاه شلاق بیداری بر فرق فرقان بدلی می زد و گاهی دیگر به زهدفروشی و انحراف آشکار امثال خرده می گرفت. مخالفت با (معلم پرشور خراسانی که خود مطهری در مشهوریتش نقش اساسی داشت) را اگر تکلیف می دانست، دریغ نمی کرد؛ حتی اگر طرفداران متعصب شریعتی تا مرز دشمنی با او پیش بروند. بازرگان و نهضت آزادی اما، پیچیده ترین جریانی بود که مطهری در آخرین روزهای زندگانی در تدارک جدا کردن راهش از آنها بود. همو البته در بدو ورود امام به تهران و در جابجا کردن محل سکونت امام، سیلی های سختی به فرزندان معنوی نهضت آزادی زده بود اما فرزندان فکری شریعتی فرصت برای تمام کردن این پروژه دشوار را به او ندادند و مطهری آخرین برگ دفتر عمرش را به خط خون امضا کرد. مطهری نه ربطی به درباری ها دارد، نه رابطه ای با التقاطی ها دارد، نه نسبتی با اعتدالی ها! مطهری مطهر است و این است که او را به حق باید اسوه دانست. اسوه ای که علی رغم تأکید امام بر آثار نابش، و علی رغم تصریحات رهبری حکیم انقلاب اسلامی، هنوز که هنوز است در زادگاه فکری خویش (حوزه مقدسه) گمنام و غریب است. شاید بتوان برای قصور و تقصیر برخی متولیان حوزوی در چهار دهه گذشته در محجوریت آثار این شهید در حوزه، توجیهی آورد اما حتما هرگز نمی توان از قصور و تقصیر جریان انقلابی حوزه در بازخوانی مشرب فکری و سلوک سیاسی شهید مطهری، به آسانی درگذشت. روزگار غربت این روزهای جریان انقلابی حوزه، حاصل بی مهری به اسوه هایی است که بازخوانی زندگانی شان، چونان شمشیری بران، و را یکجا کنار خواهد زد و شعار انقلاب اسلامی و آرمان و منویات رهبری را به عینیت نزدیک تر خواهد کرد. این روزهای بیش از هر زمان دیگری به مطهری نیازمندیم؛ آنکه به حق و پرچمدار و نماد است. @rozaneebefarda
اعلامیه تاریخی حضرت آیت‌الله در حمایت از در خرداد ۴۲ 💥اختصاصی/💥پست ویژه @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 🔹بعد از دستگیری امام خمینی در سحرگاه #۱۵خرداد۴۲، نخستین مرجعی که در حمایت از ایشان به میدان آمد، آیت‌الله مرعشی نجفی بود. ایشان با صدور اعلامیه ای (به تاریخ ۱۲محرم ۱۳۸۳/برابر با ۱۵خرداد ۴۲)، از امام به عنوان «آیت الله العظمی آقای خمینی» یاد کرد و تلویحا اشاره کرد که حاضر است خون خود را در این راه نثار کند. در بخشی از این اعلامیه تاریخی، چنین آمده است: «بدانید که یکی از و را از تاریکی شب استفاده کرده و ایشان را از خانه خود غفلتا بیرون و به جای نامعلومی برده است. وقاحت و بی شرمی دولت بجایی رسیده که به حمله می کند.... مبادا از پشتیبانی مراجع عظام دریغی داشته باشید. ما بدینوسیله (هل من ناصر ینصرنا) گفته و تا آخرین لحظه خواهیم ورزید. ما رنگین تر از خون برادر عزیزمان آقای خمینی نیست....» (منبع: اسناد انقلاب اسلامی، ج۱، ص ۱۰۲) 🔶حاشیه برخی از ضدانقلاب فراری خاصه یک شیخ لندن نشین از افراد بیت آقای ، در سال های اخیر با سوءاستفاده از فقدان حافظه تاریخی نسل جدید، تلاش کرد مرجعیت امام را امر سیاسی و مرهون اقدامات مراد خود معرفی کند! عینا همین رویه توسط حامیان داخلی و خارجی آقای تکرار نیز تکرار شد! در حالی که یازده خرداد ۴۲، یعنی چهار روز قبل از دستگیری امام، رساله توضیح‌المسائل ایشان به قلم آیت‌الله ، وارد بازار شده بود. پیش از این نیز بارها سران حکومتی در سطح نخست وزیر، با امام به عنوان یکی از مراجع تقلید اربعه قم دیدارهایی داشتند که در رسانه‌ها نیز انعکاس یافته بود. از این گذشته اگر قرار به ملاک بودن تأییدات دیگران باشد، آیت‌الله مرعشی نجفی پیشتر از همگان بر مسأله مرجعیت امام تأکید ورزیده اند. تلاش مذبوحانه در تحریف تاریخ و دوگانه‌سازی کاذب بین مراجع عظام و امام و انقلاب، اخیرا نیز به شدت دنبال می‌شود که البته آب در هاون کوفتن است و ره به جایی نمی‌برد! ... ! @rozaneebefarda
رمزگشائی از تلاش سازمان‌یافته اعتدالیون (میانه‌روهای متمایل به آمریکا) برای احیای آقای مروری بر یک سند کمتر دیده شده @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 🔸با گذشت چند دهه از آشوب‌طلبی‌های حزب خلق مسلمان و فعالیت های موازی و بلکه متعارض جریان علیه انقلاب اسلامی، که هر دو تشکیلات مستقیما زیرنظر آقای فعال بودند، خرده‌جریان اعتدال و تاریخ‌نویسان جناحی وابسته به جریان قدرت سیاسی، در تلاش‌ند که چهره وی را تطهیر کنند و کنشگری سیاسی وی را از طرق مختلف توجیه کنند و صدالبته، این تطهیر و توجیه، در تلازم با تخطئه امام و جریان انقلابی حوزه است.(خواه سخنی از آن به میان نیامده باشد) ▫️گذشته از شیوه های پیچیده(پیدا و پنهان این عملیات)، ریشه یابی دلیل اصلی این قبیل تلاش‌های مذبوحانه، حائز اهمیت ویژه است. به راستی چرا یک عده در تدارک تطهیر چهره کسی هستند که روزگاری مستقیما در مقابل امام ایستاد و تا بدانجا پیش رفت که امام خمینی اقدام جامعه مدرسین در اعلان عدم صلاحیت مرجعیت او را در ، مورد تقدیر و ستایش قرار داد. ▪️ردیابی تلاقی گفتمانی و پیشینه سیاسی اعتدالگرایان فعلی و جریان های نزدیک به آقای شریعتمداری، یافته های جالبی به دست می دهد. ▫️حامیان خرده جریان اعتدال که از آنان به عنوان یاد می شود، در روزگار کنونی به شاخصه حمایت از با شناخته می شوند. عجیب آنکه این تمایلات سیاسی، در شخص آقای شریعتمداری نیز به نحو پر رنگی وجود داشته و در برخی اسناد تاریخی منعکس شده است. ▪️ آن‌چه از بر می‌آید، تا حد زیادی به حل این معما کمک می‌کند. 🔶در ماه های نخست پس از پیروزی، در کنار که گرایشات آشکار آمریکایی داشت، برخی افراد دیگر نیز بودند که در پی استمرار خط سازش با آمریکا عمل می کردند. اجتماع این نیروها حول یک محور واحد، از راهبردهای جدی آمریکا بود. آقای شریعتمداری به عنوان این محور می توانست به طور آگاه یا حتی ناخودآگاه محل جذب این نیروهای پراکنده باشد. ◾️در مورد اینکه آیا این عناصر ضدانقلاب و به صاطلاح غربی ها «میانه رو» بودند که می خواستند حول محور آقای شریعتمداری جمع شوند و رهبر بتراشند و یا این خود آقای شریعتمداری رأسا کانون جذب این عناصر شده بود، اسناد به خوبی گویاست. ◽️آقای شریعتمداری گذشته از ویژگی‌های فردی، به خاطر وجهه حوزوی اش، یکی از مناسب‌ترین افراد جهت طرح آمریکا برای رودررویی با _امام بود.(اسناد لانه جاسوسی، ج3 ص424) 🔻به عنوان نمونه در یکی از اسناد چنین آمده است:
«از: سفارت آمریکا در تهران/ تاریخ: 23 آوریل 1979(3 اردیبهشت 1358)
به: وزارت خارجه واشنگتن دی سی
موضوع: قشرهای موجود در جامعه روحانیت

....یک غیرایرانی که سالهاست در ایران زندگی می کند و زبان فارسی را به خوبی می داند اخیرا با شریعتمداری به طور خصوصی صحبت کرده است.... به نظر او(شریعتمداری) دادگاه‌های انقلاب غیرقانونی و غیراسلامی هستند و بنابراین  او نه تنها دخالتی در این دادگاه‌ها ندارد، بلکه  نقشی در کارهای حکومتی نیز ایفا نمیکند. او اضافه کرد ایران امروز براساس  اداره  نمیشود، بلکه اداره بر اساس احساسات است و  جاری را نمونه ای از این  امر دانست. او ابراز امیدواری  کرد که  آمریکا نباید احساسات ضد آمریکایی
کنونی را به عنوان احساسات اصیل ایران  تلقی کند.وی با احتیاط تمام  گفت که اظهارات  تا حد زیادی به این رفتار ضدآمریکایی کمک کرده است، و وقتی  مردم  دوباره سر عقل بیایند، می خواهند که روابط  ایران و آمریکا ادامه یابد.البته این روابط با آن‌چه در گذشته  بوده فرق خواهند داشت. 
...او اضافه  کرد که ما باید به دقت از  که   می شود، استفاده  کنیم و با این تبلیغات ضدآمریکایی  مبارزه نماییم. به نظر او آمریکا باید  راجع به برخورد جاری با آمریکا نسبت به ایران ایجاد نماید...»
(اسناد لانه جاسوسی، مؤسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی، ج3 ص424) 🔶حاشیه روزنه شکست پروژه تولید آنتی تز انقلاب در قم در نیمه دوم دهه هشتاد، مانع از آن نشد که در دهه نود، طیفی تازه نفس، طرحی نو درنیاندازند.اگرچه با انگیزه های تازه و ابهام در ارتباط ارگانیک با پروژه پیشین. پیشبرد همزمان پروژه در بستر و پروژه با مانیفست سریع القلم و در بستر ، این دو جریان مهم زاویه دار با مبانی امام را علنا بهم پیوند داد. جریان شناسی سیاسی و فکری این پدیده پیچیده، در گروه بازشناسی شبکه حوزوی آن است. آخرین اقدام ، به رسمیت شناختن اسرائیل (پذیرش ) بود! 🔹 ؛ خانه فضلا و فرهیختگان: https://eitaa.com/joinchat/2032861191C0a0a43a053