روزنه:
#حسین_دهباشی٬ دقیقا در قم چه می خواهد؟!
@rozaneebefarda
🔻🔻🔻
امروز (۱۸-۷-۹۷) آقای دهباشی به دعوت #دانشگاه_باقرالعلوم(ع) و در #انجمن_های_علمی_حوزه #علمیه #قم٬ از سبک های تاریخ شفاهی حوزه علمیه قم خواهد گفت! و همچنین میهمان #مدرسه_اسلامی_هنر است!
حسین دهباشی نامی است که با ساخت مستند #حسن_روحانی در جامعه سیاسی و رسانه ای کشور مشهور شد.
او البته بعدا با مصاحبه های چالشی و جنجالی اش در #تاریخ_آنلاین٬ به شهرت رسید و اکنون به عنوان متخصص تاریخ شفاهی در محافل مختلف حاضر می شود.
دهباشی پیش از ساخت مستند روحانی٬ با یک پروژه پرهزینه ملی (از سوی صدا و سیما و وزارت های اطلاعات و خارجه) به ضبط خاطرات سران پهلوی پرداخته بود که در دور اول دولت روحانی٬ چهار جلد از آن خاطرات از جمله خاطرات #حسین_نصر و #عالیخانی را به چاپ رساند که به دلیل حجم انبوه مطالب #خلاف_واقع در این خاطرات٬ مورد نقد متخصصین قرار گرفت و با دلیل نامعلوم ادامه نشر این مجموعه پنجاه و چند جلدی متوقف شد!
ماجرای حضور دهباشی در محافل شبه حزب اللهی ار آنجا شروع شد که او با آنکه در دولت نخست روحانی در مناطق آزاد تجاری مسئولیت گرفته بود و با نهادهای دولتی مختلف نیز همکاری داشت٬ به یکباره در قامت #منتقد روحانی جلوه کرد و این #ژست_نقد در برخی افراد اثر گذاشت و او را خودی پنداشته از #مسجد_جمکران گرفته تا #خبرگزاری_فارس و برخی نهادهای دیگر (که ذکر نام شان محفوظ است)٬ پای دهباشی را به محافل خاص جریان انقلابی باز کردند!
خودی پنداشتن پدیده ای که در بهترین حالتش٬ پیچیده و نامعلوم است٬ خطای راهبردی برخی انقلابیون بود که موجب شد تولیدات پرغلط و به شدت #تحریف_آمیز دهباشی در #تاریخ_انلاین مورد نقد و بررسی جدی قرار نگیرد و حافظه تاریخی ملت مجاهد ایران عزیز با داده های جهت دار آثار او #مخدوش گردد.
آخرین دستپخت جناب دهباشی متهم کردن سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در ماجرای انتقال مواد منفجره به عربستان در دهه شصت و تبرئه #مهدی_هاشمی است! او پیشتر در مصاحبه با فائزه هاشمی٬ تهمت قتل مرحوم هاشمی را دامن زده بود و اخیرا با مصاحبه با صفایی فراهانی ماجرای کشتار #سینما_رکس را به گردن #انقلابیون انداخته بود و #ساواک را تبرئه کرده بود!
حالا ایشان با ارتباطات تشکیلاتی و اطرافیانش در قم (که به موقع از آن خواهیم نوشت) قرار است در قم مقدسه چه پروژه ای را به عنوان استاد تاریخ شفاهی دنبال کند!
در مورد دهباشی و پروژه های پیچیده رسانه ای و امنیتی و سیاسی او گفتنی های زیادی وجود دارد که انشالله در آینده به مرور از آن سخن خواهیم گفت.
@rozaneebefarda
مروری بر دیدار جنجالی #فرح_پهلوی با یکی از مراجع عظام تقلید #نجف
@rozaneebefarda
🔻🔻🔻
آبانماه 57 به روزهای پایانی اش نزدیک شده بود که #فرح پهلوی همزمان با #عید_غدیر و به همراه مادر، دو فرزند و رئیس دفترش #حسین_نصر٬ راهی #عراق شد.
#صدام برای دیدار با او به محل اقامتش-قصر جادریه- رفت اما جهت گیری اخبار منتشره نشان داد که مقصود اصلی از سفر٬ دیدار با برخی مراجع تقلید و سوء استفاده از وجه مقدس آنان بوده است.
رادیو و تلویزیون ایران اعلام میکنند که «شهبانو پس از زیارت و انجام نماز در جوار مرقد مطهر حضرت علی (ع) از کسالت حضرت آیتالله آقای حاج سید ابوالقاسم موسوی خویی مرجع عالیقدر جهان تشیع اطلاع حاصل کردند و از ایشان عیادت فرمودند. مرجع عالیقدر شیعیان جهان ...[ طی این دیدار ]... برای حفظ و بقای استقلال ایران و رفاه و آسایش مردم تنها کشور شیعه اثنی عشری #دعا کردند.»
انعکاس جهت دار اخبار دیدار به مدت کوتاهی با خبری مبنی بر «اهدای یک انگشتر توسط آیتالله خوئی به همسر شاه» حکایت دارد.
این ملاقات در اوج تنفر ملت از پهلوی و در حالی صورت می گیرد که با شهادت آیت الله سید مصطفی خمینی در اول آبان ۵۶ جرقه انقلاب اسلامی زده شده و به دنبال آن در مجالس چند هزار نفره مسجد اعظم قم و مسجد ارک تهران علنا نام امام با سلام و صلوات مطرح شده و به دنبال آن با انتشار مقاله موهن روزنامه اطلاعات علیه امام، تظاهرات ها و درگیری های خونین رخ داد و چهلمهای سلسله وار را در شهرهای مختلف در پی داشت.
حضور میلیونی مردم در نماز عید فطر تهران (سیزدهم شهریور)، کشتار خونین مردم در #هفده_شهریور در میدان ژاله، اعتصاب کارکنان شرکت نفت و اعتصاب مطبوعات٬ رژیم را در آستانه سقوط قرار داده بود و شاه در نطق تلویزیونی 14 آبان گفته بود که صدای انقلاب مردم را شنیده است!
در چنین شرایط پیچیده ای تئوری پردازان پهلوی به دنبال تمسک به چهره های دینی بودند تا ذهنیت مردم را تغییر داده٬ سقوط را به تاخیر اندازند.
انتشار خبر ملاقات فرح با آیت الله خویی، واکنش انقلابیون و خصوصا علمای انقلابی حوزه را در پی داشد.
#آیتالله_صدوقی که در میان علمای بلاد چهره ای برجسته است و همگان او را به فضل و اخلاق می شناسند٬ یک روز پس از انتشار خبر دیدار، تلگرافی بسیار صریح و مختصر به مرجع بزرگ نجف ارسال می کند:
«حضرت آیتالله الخویی دامت بقائه
قَد اَذهَبَت طَیّباتُکُم، ما هکذا الظّنُّ بکُم
صدوقی 20/ذیالحجه/98»
دو تن از مراجع مشهور ساکن در مشهد٬ آیات قمی و سید عبدالله شیرازی نیز نسبت به این دیدار واکنش منفی بروز دادند و همچنین علمای شیعه در برخی کشورهای اسلامی از جمله پاکستان (که آیت الله خویی در آنجا مقلدان زیادی داشتند) نیز با ارسال نامه به محضر ایشان توضیح خواستند.
طلاب و روحانیون سراسر کشور نمایندگان آیت الله خویی را به شدت تحت فشار و سوال قرار دادند. اما از همه مهم تر بیانیه ای بود که با امضای فضلا و طلاب حوزه علمیه قم٬ ضمن بی سابقه دانستن چنین دیدارهایی٬ به #تحریم شهریه آیت الله خویی پرداخته و چنین نوشتند: «به حکم وظیفه الهی و وجدانی خود تصمیم گرفتهاند به عنوان ابراز مخالفت با این عمل و تا روشن شدن بیشتر جریان این دیدار، از گرفتن شهریه آقای خویی امتناع نمایند.»
برخورد متین آیت الله خویی از دامن زدن بیشتر به اختلافات پیشگیری کرد و ایشان در پاسخ مکتوب٬ تلفنی و با صدور اعلامیه٬ اعلام کرد که این دیدار بدون اطلاع قبلی صورت گرفته و ایشان در آن نسبت به کشتار مردم و تبعید علما توسط رژیم٬ تذکر داده است. مطالبی که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و انتشار اسناد ساواک٬ کاملا تایید شد.
این ملاقات غیرمترقبه چالش برانگیز که در ادبیات رژیم شاه به عنوان دیدار معرفی شده بود٬ با اعتراض ها و پرسش گری های سازمان یافته علمای متعهد مواجه شد و دقیقا همین واکنش ها بود که به برخورد پدرانه و حکیمانه آیت الله خویی ضمیمه شد و امکان هر نوع سو استفاده و #تطهیر #عناصر_فاسدالمسک_سیاسی مانند فرح پهلوی را از بین برد.
گرچه نمی توان و نباید وقایع تاریخی را به صورت بی ضابطه بر حوادث واقعه تطبیق کرد اما مطالعه تاریخ #عبرت هایی را در پی خواهد داشت که از تکرار تجارب تاریخی تلخ درس بگیریم.
@rozaneebefarda
زندگی بر دهانه آتشفشان
در ستایش #معلم_شهید انقلاب اسلامی
[صفحه 1از 2]
💥اختصاصی
@rozaneebefarda
🔻🔻🔻
استاد شهید #مرتضی_مطهری، شاگرد برجسته آیات بروجردی، علامه طباطبایی و امام خمینی است. عقبه مطالعات حوزوی او به اندازه ای هست که هیچ کس را یارای آن نباشد که او را از سرآمدان علمای معاصر حوزه قم نشناسد. مطهری یک حقیقت است؛ حقیقتی انکارناشدنی و البته همچنان ناشناخته.
شهید مطهری هنوز و همچنان مسئله جامعه ایرانی است؛ شناخت سلوک سیاسی و مشرب علمی او، همچنان گره گشاست و تکثیر و تکرار مطهری، همچنان خلأ راهبردی حوزه علمیه در عصر استقرار #جمهوری_اسلامی است.
مطهری گرچه به فلسفه دانی و فقاهت و قلم و خطابه و روزآمدی و انقلابی گری و نوگرایی مشهور است اما هنوز ابعاد ناشناخته ای از زندگانی او وجود دارد که استفاده کامل از برکت وجودی وی در گرو دستیابی بدان است.
شهید مطهری در نیمه دوم دهه 30 و در دوران زعامت آیت الله بروجردی، همپای برخی استادانش و همراه با بعضی هم طرازانش، بر طرح #تحول_حوزه متمرکز بود. طرحی که بعد از مدت ها هم اندیشی نخبگان و بزرگان حوزه قم، به نتیجه رسید و تنها یک قدم مانده به اجرا، در اتفاقی تلخ و باورناپذیر، تأییدیه اولیه زعیم قم را از دست داد و ناگزیر همه رشته ها به چشم برهم زدنی پنبه شد و #اصلاحات_حوزه به تاریخ پیوست!
شکست طرح تحول حوزه در دهه 30 ریشه در دو عامل اصلی داشت؛
1- #متحجرین کهنه اندیش و ایستایی که هر تغییری را دشمن دیانت و روحانیت تلقی می کردند و این طرح را عامل برهم خوردن روزگار عافیت می پنداشتند. همینان مهم ترین جریان مخالف در مقابل بعض اصلاحات حوزوی آقای بروجردی در قم و نجف بودند.
2- معدود اطرافیان و بعض اعضای بیت آیت الله بروجردی که مع الاسف علاوه بر کج اندیشی، آلوده به #دربار هم بودند!
همین جماعت ایضا زمینه تحریک و سرکوب فدائیان و فاصله گرفتن برخی فضلای وقت از بیت آقای بروجردی(خاصه امثال امام خمینی و مطهری و بهجت و...) را فراهم کردند.
شکست اصلاحات حوزه علاوه بر آنکه زمینه روزآمدی و تحول ساختاری نهاد روحانیت را از بین برد، کناره گیری امام از بیت آقای بروجردی، قهر آقا مرتضای حائری از قم و کوچ مرتضی مطهری به تهران را در پی داشت!
در واقع با این اتفاق تلخ، سه نسل مؤثر از حوزویان از نقش آفرینی جدی در تحولات حوزه، برکنار ماندند.
زندگانی مرحوم مطهری در بدو ورود به تهران، با تلخی های فراوانی همراه بود؛ شاید مرور آن مقطع، تسکینی باشد برای طلاب مجاهدی که این روزها با سختی معیشتی به مجاهده علمی مشغولند.
مطهری اما آبدیده بود، صبر کرد، تلاش کرد و دوام آورد.
او در مدتی نه چندان طولانی با محیط جدید خود را وفق داد بدون آنکه رنگ محیط به خود بگیرد.
دوران تأثیرگذاری مجتهد اراده مند قم در تهران آغاز شد؛ او در دانشگاه تدریس داشت اما برخلاف برخی علمای تهران، به درس و بحث بسنده نکرد و این بود که به مرور از محافل مذهبی مانند #هیئت_های_مؤتله گرفته تا مجامع روشنفکری مانند انجمن های اسلامی معلمان و مهندسان و حسینیه ارشاد، رد پایش پیدا شد.
روح حقیقت طلب مطهری موجب شد پرسش های تازه را به معارف دین عرضه کند و با استنطاق از منابع دینی، پاسخ های عمیق، اجتهادی و روزآمد را به مخاطب ارائه دهد و همین روند بود که بر محبوبیت و تأثیرگذاری جدی او در پایتخت افزود.
در کنار برداشت های اجتهادی و تعامل گسترده با طیف های مختلف فکری، شاخصه مهم مطهری اما، فاصله گذاری عقیدتی و فکری او با پیروان مکاتب انحرافی و نحله های التاقاطی بود.
مطهری گرچه به اقتضای تکلیف با همگان نشست و برخاست داشت (که البته ممکن است در تحلیل های پسینی نقدهایی نیز بدان وارد باشد)، اما هم مطهری و هم همنشینان او خوب می دانستند که نمی توان در او طمع کرد.
این است که مطهری گرچه از تاسیس متاع تا تشکیل حسینیه ارشاد، با امثال بازرگان و سحابی و دیگران همنشین بود اما هرگز هضم نشد و هیچ کس نتوانست او را مصادره کند. او خودش بود!
چنانکه همنشینی با امثال #حسین_نصر هم نتوانست طهارت سیاسی او را به ننگ و عار درباری بودن بیالاید.
ادامه یادداشت در:
https://eitaa.com/rozaneebefarda/4161
@rozaneebefarda
ادامه👇
زندگی بر دهانه آتشفشان
در ستایش #معلم_شهید انقلاب اسلامی
[صفحه 2 از 2]
تنها بازخوانی محققانه سلوک سیاسی-اجتماعی مطهری است که از تصویرسازی های تحریف شده در مورد مطهری پیش گیری خواهد کرد. چه اینکه این روزها تلاش هایی صورت گرفته برای مصادره یا تحریف مطهری؛ نمونه اگر بخواهید خاطرات #حسین_نصر(همان #ملیجک_فرح) که توسط #دهباشی و با پول بیت المال مسلمین در داخل چاپ شد و در آن مطهری را تلویحا درباری نامیدند و بلکه درباری شدن امثال نصر(که پدرش درباری بود) را به توصیه او دانستند!
یا چنان که #قوچانی در مهرنامه و سیاست نامه خواست تصویری #اعتدالگرا و #ملی_مذهبی به سان #بازرگان از مطهری ارائه دهد و او را که اسوه انقلابیون بود، در مقابل آنان جا بزند!
برداشت های آکنده از زمان پریشی و تحریف، چونان که در یادداشت های پراکنده امثال #جعفریان می بینیم نیز نسبت روشنی با حقیقت مطهری ندارد و لذا تلاش نافرجام دوستانش در #هادی_نامه برای جا زدن مطهری در زمره حلقه #دارالتبلیغ، نیز ناروا و بیراه است(چه اینکه جناب جعفریان خود بهر می داند مطهری با کدامین انگیزه و با کدامین شرط و شروط که همه در خدمت به سربازان نهضت امام بود، حضور موقت در دارالتبلیغ را پذیرفت)
مطهری اما برخلاف بافته های اغیار، نه چونان شریعتی و بازرگان التقاطی است و نه آنچنان که نصر و سایر درباریان به دروغ در پی القای آنند، درباری است!
و نه آنچنان که #برجامیان آرزومندند و تلاش مذبوحانه شان را در این جهت بکار بسته اند، اعتدالی است!
اسوه های اعتدالی ها نه امثال مطهری که به حق کسانی مانند #شریعتمداری است. کسی که از ابتدای نهضت امام تا پایان، سیاست یک به نعل و یکی به میخ را در پیش گرفته بود و آنچنان می نمایاند که نبود و آنچنان بود که نمی نمود! همین است که شریعتمداری و نهضت آزادی هر دو در آستانه پیروزی بر طبل تفرقه در صفوفق انقلابیون کوفتند و به بهانه حفظ قانون اساسی مشروطه، آخرین تلاش ها را برای حفظ سلطنت و شاه به کار بستند!
مطهری صریح بود، گرچه در ترویج حق، راه تعامل را نمی بست و با پیروان مکاتب باطل گاه ساعتها وقت گرنمایه به گفت و گو خرج می نمود اما، او کسی نبود که #ابهام_استراتژیک پیشه کند و به اقتضای منافع شخصی یا باندی، از حق گویی کوتاه بیاید.
این بود که در کارنامه مطهری، همواره مواجهه های جدی با جریان های فکری مختلف را می بینیم؛ گاه با پورداوود(از بانیان باستان گرایی در دوران جدید) سینه به سینه می شد، گاه دست رد بر سینه مجاهدین می کوفت، گاه در دل دانشگاه تهران با #زرین_کوب و #آریان_پور به محاجه می نشست، گاه شلاق بیداری بر فرق فرقان بدلی می زد و گاهی دیگر به زهدفروشی و انحراف آشکار امثال #عاشوری خرده می گرفت. مخالفت با #شریعتی(معلم پرشور خراسانی که خود مطهری در مشهوریتش نقش اساسی داشت) را اگر تکلیف می دانست، دریغ نمی کرد؛ حتی اگر طرفداران متعصب شریعتی تا مرز دشمنی با او پیش بروند. بازرگان و نهضت آزادی اما، پیچیده ترین جریانی بود که مطهری در آخرین روزهای زندگانی در تدارک جدا کردن راهش از آنها بود. همو البته در بدو ورود امام به تهران و در جابجا کردن محل سکونت امام، سیلی های سختی به فرزندان معنوی نهضت آزادی زده بود اما فرزندان فکری شریعتی فرصت برای تمام کردن این پروژه دشوار را به او ندادند و مطهری آخرین برگ دفتر عمرش را به خط خون امضا کرد.
مطهری نه ربطی به درباری ها دارد، نه رابطه ای با التقاطی ها دارد، نه نسبتی با اعتدالی ها! مطهری مطهر است و این است که او را به حق باید اسوه #حوزه_انقلابی دانست.
اسوه ای که علی رغم تأکید امام بر آثار نابش، و علی رغم تصریحات رهبری حکیم انقلاب اسلامی، هنوز که هنوز است در زادگاه فکری خویش (حوزه مقدسه) گمنام و غریب است.
شاید بتوان برای قصور و تقصیر برخی متولیان حوزوی در چهار دهه گذشته در محجوریت آثار این شهید در حوزه، توجیهی آورد اما حتما هرگز نمی توان از قصور و تقصیر جریان انقلابی حوزه در بازخوانی مشرب فکری و سلوک سیاسی شهید مطهری، به آسانی درگذشت.
روزگار غربت این روزهای جریان انقلابی حوزه، حاصل بی مهری به اسوه هایی است که بازخوانی زندگانی شان، چونان شمشیری بران، #سکولارهای_عرفی و #سکولارهای_مقدس را یکجا کنار خواهد زد و شعار انقلاب اسلامی و آرمان #امام_خمینی و منویات رهبری را به عینیت نزدیک تر خواهد کرد.
این روزهای بیش از هر زمان دیگری به مطهری نیازمندیم؛ آنکه به حق معلم شهید انقلاب اسلامی است.
@rozaneebefarda
زندگی بر دهانه آتشفشان
در ستایش #معلم_شهید انقلاب اسلامی
[صفحه 1از 2]
💥اختصاصی
@rozaneebefarda
🔻🔻🔻
استاد شهید #مرتضی_مطهری، شاگرد برجسته آیات بروجردی، علامه طباطبایی و امام خمینی است. عقبه مطالعات حوزوی او به اندازه ای هست که هیچ کس را یارای آن نباشد که او را از سرآمدان علمای معاصر حوزه قم نشناسد. مطهری یک حقیقت است؛ حقیقتی انکارناشدنی و البته همچنان ناشناخته.
شهید مطهری هنوز و همچنان مسئله جامعه ایرانی است؛ شناخت سلوک سیاسی و مشرب علمی او، همچنان گره گشاست و تکثیر و تکرار مطهری، همچنان خلأ راهبردی حوزه علمیه در عصر استقرار #جمهوری_اسلامی است.
مطهری گرچه به فلسفه دانی و فقاهت و قلم و خطابه و روزآمدی و انقلابی گری و نوگرایی مشهور است اما هنوز ابعاد ناشناخته ای از زندگانی او وجود دارد که استفاده کامل از برکت وجودی وی در گرو دستیابی بدان است.
شهید مطهری در نیمه دوم دهه 30 و در دوران زعامت آیت الله بروجردی، همپای برخی استادانش و همراه با بعضی هم طرازانش، بر طرح #تحول_حوزه متمرکز بود. طرحی که بعد از مدت ها هم اندیشی نخبگان و بزرگان حوزه قم، به نتیجه رسید و تنها یک قدم مانده به اجرا، در اتفاقی تلخ و باورناپذیر، تأییدیه اولیه زعیم قم را از دست داد و ناگزیر همه رشته ها به چشم برهم زدنی پنبه شد و #اصلاحات_حوزه به تاریخ پیوست!
شکست طرح تحول حوزه در دهه 30 ریشه در دو عامل اصلی داشت؛
1- #متحجرین کهنه اندیش و ایستایی که هر تغییری را دشمن دیانت و روحانیت تلقی می کردند و این طرح را عامل برهم خوردن روزگار عافیت می پنداشتند. همینان مهم ترین جریان مخالف در مقابل بعض اصلاحات حوزوی آقای بروجردی در قم و نجف بودند.
2- معدود اطرافیان و بعض اعضای بیت آیت الله بروجردی که مع الاسف علاوه بر کج اندیشی، آلوده به #دربار هم بودند!
همین جماعت ایضا زمینه تحریک و سرکوب فدائیان و فاصله گرفتن برخی فضلای وقت از بیت آقای بروجردی(خاصه امثال امام خمینی و مطهری و بهجت و...) را فراهم کردند.
شکست اصلاحات حوزه علاوه بر آنکه زمینه روزآمدی و تحول ساختاری نهاد روحانیت را از بین برد، کناره گیری امام از بیت آقای بروجردی، قهر آقا مرتضای حائری از قم و کوچ مرتضی مطهری به تهران را در پی داشت!
در واقع با این اتفاق تلخ، سه نسل مؤثر از حوزویان از نقش آفرینی جدی در تحولات حوزه، برکنار ماندند.
زندگانی مرحوم مطهری در بدو ورود به تهران، با تلخی های فراوانی همراه بود؛ شاید مرور آن مقطع، تسکینی باشد برای طلاب مجاهدی که این روزها با سختی معیشتی به مجاهده علمی مشغولند.
مطهری اما آبدیده بود، صبر کرد، تلاش کرد و دوام آورد.
او در مدتی نه چندان طولانی با محیط جدید خود را وفق داد بدون آنکه رنگ محیط به خود بگیرد.
دوران تأثیرگذاری مجتهد اراده مند قم در تهران آغاز شد؛ او در دانشگاه تدریس داشت اما برخلاف برخی علمای تهران، به درس و بحث بسنده نکرد و این بود که به مرور از محافل مذهبی مانند #هیئت_های_مؤتله گرفته تا مجامع روشنفکری مانند انجمن های اسلامی معلمان و مهندسان و حسینیه ارشاد، رد پایش پیدا شد.
روح حقیقت طلب مطهری موجب شد پرسش های تازه را به معارف دین عرضه کند و با استنطاق از منابع دینی، پاسخ های عمیق، اجتهادی و روزآمد را به مخاطب ارائه دهد و همین روند بود که بر محبوبیت و تأثیرگذاری جدی او در پایتخت افزود.
در کنار برداشت های اجتهادی و تعامل گسترده با طیف های مختلف فکری، شاخصه مهم مطهری اما، فاصله گذاری عقیدتی و فکری او با پیروان مکاتب انحرافی و نحله های التاقاطی بود.
مطهری گرچه به اقتضای تکلیف با همگان نشست و برخاست داشت (که البته ممکن است در تحلیل های پسینی نقدهایی نیز بدان وارد باشد)، اما هم مطهری و هم همنشینان او خوب می دانستند که نمی توان در او طمع کرد.
این است که مطهری گرچه از تاسیس متاع تا تشکیل حسینیه ارشاد، با امثال بازرگان و سحابی و دیگران همنشین بود اما هرگز هضم نشد و هیچ کس نتوانست او را مصادره کند. او خودش بود!
چنانکه همنشینی با امثال #حسین_نصر هم نتوانست طهارت سیاسی او را به ننگ و عار درباری بودن بیالاید.
ادامه یادداشت در:
https://eitaa.com/rozaneebefarda/8188
@rozaneebefarda
ادامه👇
زندگی بر دهانه آتشفشان
در ستایش #معلم_شهید انقلاب اسلامی
[صفحه 2 از 2]
تنها بازخوانی محققانه سلوک سیاسی-اجتماعی مطهری است که از تصویرسازی های تحریف شده در مورد مطهری پیش گیری خواهد کرد. چه اینکه این روزها تلاش هایی صورت گرفته برای مصادره یا تحریف مطهری؛ نمونه اگر بخواهید خاطرات #حسین_نصر(همان #ملیجک_فرح) که توسط #دهباشی و با پول بیت المال مسلمین در داخل چاپ شد و در آن مطهری را تلویحا درباری نامیدند و بلکه درباری شدن امثال نصر(که پدرش درباری بود) را به توصیه او دانستند!
یا چنان که #قوچانی در مهرنامه و سیاست نامه خواست تصویری #اعتدالگرا و #ملی_مذهبی به سان #بازرگان از مطهری ارائه دهد و او را که اسوه انقلابیون بود، در مقابل آنان جا بزند!
برداشت های آکنده از زمان پریشی و تحریف، چونان که در یادداشت های پراکنده امثال #جعفریان می بینیم نیز نسبت روشنی با حقیقت مطهری ندارد و لذا تلاش نافرجام دوستانش در #هادی_نامه برای جا زدن مطهری در زمره حلقه #دارالتبلیغ، نیز ناروا و بیراه است(چه اینکه جناب جعفریان خود بهتر می داند مطهری با کدامین انگیزه و با کدامین شرط و شروط که همه در خدمت به سربازان نهضت امام بود، حضور موقت در دارالتبلیغ را پذیرفت)
مطهری اما برخلاف بافته های اغیار، نه چونان شریعتی و بازرگان التقاطی است و نه آنچنان که نصر و سایر درباریان به دروغ در پی القای آنند، درباری است!
و نه آنچنان که #برجامیان آرزومندند و تلاش مذبوحانه شان را در این جهت بکار بسته اند، اعتدالی است!
اسوه های اعتدالی ها نه امثال مطهری که به حق کسانی مانند #شریعتمداری است. کسی که از ابتدای نهضت امام تا پایان، سیاست یک به نعل و یکی به میخ را در پیش گرفته بود و آنچنان می نمایاند که نبود و آنچنان بود که نمی نمود! همین است که شریعتمداری و نهضت آزادی هر دو در آستانه پیروزی بر طبل تفرقه در صفوفق انقلابیون کوفتند و به بهانه حفظ قانون اساسی مشروطه، آخرین تلاش ها را برای حفظ سلطنت و شاه به کار بستند!
مطهری صریح بود، گرچه در ترویج حق، راه تعامل را نمی بست و با پیروان مکاتب باطل گاه ساعتها وقت گرنمایه به گفت و گو خرج می نمود اما، او کسی نبود که #ابهام_استراتژیک پیشه کند و به اقتضای منافع شخصی یا باندی، از حق گویی کوتاه بیاید.
این بود که در کارنامه مطهری، همواره مواجهه های جدی با جریان های فکری مختلف را می بینیم؛ گاه با پورداوود(از بانیان باستان گرایی در دوران جدید) سینه به سینه می شد، گاه دست رد بر سینه مجاهدین می کوفت، گاه در دل دانشگاه تهران با #زرین_کوب و #آریان_پور به محاجه می نشست، گاه شلاق بیداری بر فرق فرقان بدلی می زد و گاهی دیگر به زهدفروشی و انحراف آشکار امثال #عاشوری خرده می گرفت. مخالفت با #شریعتی(معلم پرشور خراسانی که خود مطهری در مشهوریتش نقش اساسی داشت) را اگر تکلیف می دانست، دریغ نمی کرد؛ حتی اگر طرفداران متعصب شریعتی تا مرز دشمنی با او پیش بروند. بازرگان و نهضت آزادی اما، پیچیده ترین جریانی بود که مطهری در آخرین روزهای زندگانی در تدارک جدا کردن راهش از آنها بود. همو البته در بدو ورود امام به تهران و در جابجا کردن محل سکونت امام، سیلی های سختی به فرزندان معنوی نهضت آزادی زده بود اما فرزندان فکری شریعتی فرصت برای تمام کردن این پروژه دشوار را به او ندادند و مطهری آخرین برگ دفتر عمرش را به خط خون امضا کرد.
مطهری نه ربطی به درباری ها دارد، نه رابطه ای با التقاطی ها دارد، نه نسبتی با اعتدالی ها! مطهری مطهر است و این است که او را به حق باید اسوه #حوزه_انقلابی دانست.
اسوه ای که علی رغم تأکید امام بر آثار نابش، و علی رغم تصریحات رهبری حکیم انقلاب اسلامی، هنوز که هنوز است در زادگاه فکری خویش (حوزه مقدسه) گمنام و غریب است.
شاید بتوان برای قصور و تقصیر برخی متولیان حوزوی در چهار دهه گذشته در محجوریت آثار این شهید در حوزه، توجیهی آورد اما حتما هرگز نمی توان از قصور و تقصیر جریان انقلابی حوزه در بازخوانی مشرب فکری و سلوک سیاسی شهید مطهری، به آسانی درگذشت.
روزگار غربت این روزهای جریان انقلابی حوزه، حاصل بی مهری به اسوه هایی است که بازخوانی زندگانی شان، چونان شمشیری بران، #سکولارهای_عرفی و #سکولارهای_مقدس را یکجا کنار خواهد زد و شعار انقلاب اسلامی و آرمان #امام_خمینی و منویات رهبری را به عینیت نزدیک تر خواهد کرد.
این روزهای بیش از هر زمان دیگری به مطهری نیازمندیم؛ آنکه به حق #معلم_شهید_انقلاب_اسلامی و پرچمدار و نماد #حوزه_انقلابی است.
@rozaneebefarda
زندگی بر دهانه آتشفشان
در ستایش #معلم_شهید انقلاب اسلامی
[صفحه 1از 2]
💥اختصاصی
@rozaneebefarda
🔻🔻🔻
استاد شهید #مرتضی_مطهری، شاگرد برجسته آیات بروجردی، علامه طباطبایی و امام خمینی است. عقبه مطالعات حوزوی او به اندازه ای هست که هیچ کس را یارای آن نباشد که او را از سرآمدان علمای معاصر حوزه قم نشناسد. مطهری یک حقیقت است؛ حقیقتی انکارناشدنی و البته همچنان ناشناخته.
شهید مطهری هنوز و همچنان مسئله جامعه ایرانی است؛ شناخت سلوک سیاسی و مشرب علمی او، همچنان گره گشاست و تکثیر و تکرار مطهری، همچنان خلأ راهبردی حوزه علمیه در عصر استقرار #جمهوری_اسلامی است.
مطهری گرچه به فلسفه دانی و فقاهت و قلم و خطابه و روزآمدی و انقلابی گری و نوگرایی مشهور است اما هنوز ابعاد ناشناخته ای از زندگانی او وجود دارد که استفاده کامل از برکت وجودی وی در گرو دستیابی بدان است.
شهید مطهری در نیمه دوم دهه 30 و در دوران زعامت آیت الله بروجردی، همپای برخی استادانش و همراه با بعضی هم طرازانش، بر طرح #تحول_حوزه متمرکز بود. طرحی که بعد از مدت ها هم اندیشی نخبگان و بزرگان حوزه قم، به نتیجه رسید و تنها یک قدم مانده به اجرا، در اتفاقی تلخ و باورناپذیر، تأییدیه اولیه زعیم قم را از دست داد و ناگزیر همه رشته ها به چشم برهم زدنی پنبه شد و #اصلاحات_حوزه به تاریخ پیوست!
شکست طرح تحول حوزه در دهه 30 ریشه در دو عامل اصلی داشت؛
1- #متحجرین کهنه اندیش و ایستایی که هر تغییری را دشمن دیانت و روحانیت تلقی می کردند و این طرح را عامل برهم خوردن روزگار عافیت می پنداشتند. همینان مهم ترین جریان مخالف در مقابل بعض اصلاحات حوزوی آقای بروجردی در قم و نجف بودند.
2- معدود اطرافیان و بعض اعضای بیت آیت الله بروجردی که مع الاسف علاوه بر کج اندیشی، آلوده به #دربار هم بودند!
همین جماعت ایضا زمینه تحریک و سرکوب فدائیان و فاصله گرفتن برخی فضلای وقت از بیت آقای بروجردی(خاصه امثال امام خمینی و مطهری و بهجت و...) را فراهم کردند.
شکست اصلاحات حوزه علاوه بر آنکه زمینه روزآمدی و تحول ساختاری نهاد روحانیت را از بین برد، کناره گیری امام از بیت آقای بروجردی، قهر آقا مرتضای حائری از قم و کوچ مرتضی مطهری به تهران را در پی داشت!
در واقع با این اتفاق تلخ، سه نسل مؤثر از حوزویان از نقش آفرینی جدی در تحولات حوزه، برکنار ماندند.
زندگانی مرحوم مطهری در بدو ورود به تهران، با تلخی های فراوانی همراه بود؛ شاید مرور آن مقطع، تسکینی باشد برای طلاب مجاهدی که این روزها با سختی معیشتی به مجاهده علمی مشغولند.
مطهری اما آبدیده بود، صبر کرد، تلاش کرد و دوام آورد.
او در مدتی نه چندان طولانی با محیط جدید خود را وفق داد بدون آنکه رنگ محیط به خود بگیرد.
دوران تأثیرگذاری مجتهد اراده مند قم در تهران آغاز شد؛ او در دانشگاه تدریس داشت اما برخلاف برخی علمای تهران، به درس و بحث بسنده نکرد و این بود که به مرور از محافل مذهبی مانند #هیئت_های_مؤتله گرفته تا مجامع روشنفکری مانند انجمن های اسلامی معلمان و مهندسان و حسینیه ارشاد، رد پایش پیدا شد.
روح حقیقت طلب مطهری موجب شد پرسش های تازه را به معارف دین عرضه کند و با استنطاق از منابع دینی، پاسخ های عمیق، اجتهادی و روزآمد را به مخاطب ارائه دهد و همین روند بود که بر محبوبیت و تأثیرگذاری جدی او در پایتخت افزود.
در کنار برداشت های اجتهادی و تعامل گسترده با طیف های مختلف فکری، شاخصه مهم مطهری اما، فاصله گذاری عقیدتی و فکری او با پیروان مکاتب انحرافی و نحله های التاقاطی بود.
مطهری گرچه به اقتضای تکلیف با همگان نشست و برخاست داشت (که البته ممکن است در تحلیل های پسینی نقدهایی نیز بدان وارد باشد)، اما هم مطهری و هم همنشینان او خوب می دانستند که نمی توان در او طمع کرد.
این است که مطهری گرچه از تاسیس متاع تا تشکیل حسینیه ارشاد، با امثال بازرگان و سحابی و دیگران همنشین بود اما هرگز هضم نشد و هیچ کس نتوانست او را مصادره کند. او خودش بود!
چنانکه همنشینی با امثال #حسین_نصر هم نتوانست طهارت سیاسی او را به ننگ و عار درباری بودن بیالاید.
ادامه یادداشت در:
https://eitaa.com/rozaneebefarda/8188
@rozaneebefarda
ادامه👇
زندگی بر دهانه آتشفشان
در ستایش #معلم_شهید انقلاب اسلامی
[صفحه 2 از 2]
تنها بازخوانی محققانه سلوک سیاسی-اجتماعی مطهری است که از تصویرسازی های تحریف شده در مورد مطهری پیش گیری خواهد کرد. چه اینکه این روزها تلاش هایی صورت گرفته برای مصادره یا تحریف مطهری؛ نمونه اگر بخواهید خاطرات #حسین_نصر(همان #ملیجک_فرح) که توسط #دهباشی و با پول بیت المال مسلمین در داخل چاپ شد و در آن مطهری را تلویحا درباری نامیدند و بلکه درباری شدن امثال نصر(که پدرش درباری بود) را به توصیه او دانستند!
یا چنان که #قوچانی در مهرنامه و سیاست نامه خواست تصویری #اعتدالگرا و #ملی_مذهبی به سان #بازرگان از مطهری ارائه دهد و او را که اسوه انقلابیون بود، در مقابل آنان جا بزند!
برداشت های آکنده از زمان پریشی و تحریف، چونان که در یادداشت های پراکنده امثال #جعفریان می بینیم نیز نسبت روشنی با حقیقت مطهری ندارد و لذا تلاش نافرجام دوستانش در #هادی_نامه برای جا زدن مطهری در زمره حلقه #دارالتبلیغ، نیز ناروا و بیراه است(چه اینکه جناب جعفریان خود بهتر می داند مطهری با کدامین انگیزه و با کدامین شرط و شروط که همه در خدمت به سربازان نهضت امام بود، حضور موقت در دارالتبلیغ را پذیرفت)
مطهری اما برخلاف بافته های اغیار، نه چونان شریعتی و بازرگان التقاطی است و نه آنچنان که نصر و سایر درباریان به دروغ در پی القای آنند، درباری است!
و نه آنچنان که #برجامیان آرزومندند و تلاش مذبوحانه شان را در این جهت بکار بسته اند، اعتدالی است!
اسوه های اعتدالی ها نه امثال مطهری که به حق کسانی مانند #شریعتمداری است. کسی که از ابتدای نهضت امام تا پایان، سیاست یک به نعل و یکی به میخ را در پیش گرفته بود و آنچنان می نمایاند که نبود و آنچنان بود که نمی نمود! همین است که شریعتمداری و نهضت آزادی هر دو در آستانه پیروزی بر طبل تفرقه در صفوفق انقلابیون کوفتند و به بهانه حفظ قانون اساسی مشروطه، آخرین تلاش ها را برای حفظ سلطنت و شاه به کار بستند!
مطهری صریح بود، گرچه در ترویج حق، راه تعامل را نمی بست و با پیروان مکاتب باطل گاه ساعتها وقت گرنمایه به گفت و گو خرج می نمود اما، او کسی نبود که #ابهام_استراتژیک پیشه کند و به اقتضای منافع شخصی یا باندی، از حق گویی کوتاه بیاید.
این بود که در کارنامه مطهری، همواره مواجهه های جدی با جریان های فکری مختلف را می بینیم؛ گاه با پورداوود(از بانیان باستان گرایی در دوران جدید) سینه به سینه می شد، گاه دست رد بر سینه مجاهدین می کوفت، گاه در دل دانشگاه تهران با #زرین_کوب و #آریان_پور به محاجه می نشست، گاه شلاق بیداری بر فرق فرقان بدلی می زد و گاهی دیگر به زهدفروشی و انحراف آشکار امثال #عاشوری خرده می گرفت. مخالفت با #شریعتی(معلم پرشور خراسانی که خود مطهری در مشهوریتش نقش اساسی داشت) را اگر تکلیف می دانست، دریغ نمی کرد؛ حتی اگر طرفداران متعصب شریعتی تا مرز دشمنی با او پیش بروند. بازرگان و نهضت آزادی اما، پیچیده ترین جریانی بود که مطهری در آخرین روزهای زندگانی در تدارک جدا کردن راهش از آنها بود. همو البته در بدو ورود امام به تهران و در جابجا کردن محل سکونت امام، سیلی های سختی به فرزندان معنوی نهضت آزادی زده بود اما فرزندان فکری شریعتی فرصت برای تمام کردن این پروژه دشوار را به او ندادند و مطهری آخرین برگ دفتر عمرش را به خط خون امضا کرد.
مطهری نه ربطی به درباری ها دارد، نه رابطه ای با التقاطی ها دارد، نه نسبتی با اعتدالی ها! مطهری مطهر است و این است که او را به حق باید اسوه #حوزه_انقلابی دانست.
اسوه ای که علی رغم تأکید امام بر آثار نابش، و علی رغم تصریحات رهبری حکیم انقلاب اسلامی، هنوز که هنوز است در زادگاه فکری خویش (حوزه مقدسه) گمنام و غریب است.
شاید بتوان برای قصور و تقصیر برخی متولیان حوزوی در چهار دهه گذشته در محجوریت آثار این شهید در حوزه، توجیهی آورد اما حتما هرگز نمی توان از قصور و تقصیر جریان انقلابی حوزه در بازخوانی مشرب فکری و سلوک سیاسی شهید مطهری، به آسانی درگذشت.
روزگار غربت این روزهای جریان انقلابی حوزه، حاصل بی مهری به اسوه هایی است که بازخوانی زندگانی شان، چونان شمشیری بران، #سکولارهای_عرفی و #سکولارهای_مقدس را یکجا کنار خواهد زد و شعار انقلاب اسلامی و آرمان #امام_خمینی و منویات رهبری را به عینیت نزدیک تر خواهد کرد.
این روزهای بیش از هر زمان دیگری به مطهری نیازمندیم؛ آنکه به حق #معلم_شهید_انقلاب_اسلامی و پرچمدار و نماد #حوزه_انقلابی است.
@rozaneebefarda
مروری بر دیدار جنجالی #فرح_پهلوی با آيتالله العظمی خوئی
انتشار به مناسبت سالگرد شهادت آيتالله صدوقی
#اختصاصی
@rozaneebefarda
🔻🔻🔻
آبانماه 57 به روزهای پایانی اش نزدیک شده بود که #فرح پهلوی همزمان با #عید_غدیر و به همراه مادر، دو فرزند و رئیس دفترش #حسین_نصر٬ راهی #عراق شد.
#صدام برای دیدار با او به محل اقامتش-قصر جادریه- رفت اما جهت گیری اخبار منتشره نشان داد که مقصود اصلی از سفر٬ دیدار با برخی مراجع تقلید و سوء استفاده از وجه مقدس آنان بوده است.
رادیو و تلویزیون ایران اعلام میکنند که «شهبانو پس از زیارت و انجام نماز در جوار مرقد مطهر حضرت علی (ع) از کسالت حضرت آیتالله آقای حاج سید ابوالقاسم موسوی خویی مرجع عالیقدر جهان تشیع اطلاع حاصل کردند و از ایشان عیادت فرمودند. مرجع عالیقدر شیعیان جهان ...[ طی این دیدار ]... برای حفظ و بقای استقلال ایران و رفاه و آسایش مردم تنها کشور شیعه اثنی عشری #دعا کردند.»
انعکاس جهت دار اخبار دیدار به مدت کوتاهی با خبری مبنی بر «اهدای یک انگشتر توسط آیتالله خوئی به همسر شاه» حکایت دارد.
این ملاقات در اوج تنفر ملت از پهلوی و در حالی صورت می گیرد که با شهادت آیت الله سید مصطفی خمینی در اول آبان ۵۶ جرقه انقلاب اسلامی زده شده و به دنبال آن در مجالس چند هزار نفره مسجد اعظم قم و مسجد ارک تهران علنا نام امام با سلام و صلوات مطرح شده و به دنبال آن با انتشار مقاله موهن روزنامه اطلاعات علیه امام، تظاهرات ها و درگیری های خونین رخ داد و چهلمهای سلسله وار را در شهرهای مختلف در پی داشت.
حضور میلیونی مردم در نماز عید فطر تهران (سیزدهم شهریور)، کشتار خونین مردم در #هفده_شهریور در میدان ژاله، اعتصاب کارکنان شرکت نفت و اعتصاب مطبوعات٬ رژیم را در آستانه سقوط قرار داده بود و شاه در نطق تلویزیونی 14 آبان گفته بود که صدای انقلاب مردم را شنیده است!
در چنین شرایط پیچیده ای تئوری پردازان پهلوی به دنبال تمسک به چهره های دینی بودند تا ذهنیت مردم را تغییر داده٬ سقوط را به تاخیر اندازند.
انتشار خبر ملاقات فرح با آیت الله خویی، واکنش انقلابیون و خصوصا علمای انقلابی حوزه را در پی داشد.
#آیتالله_صدوقی که در میان علمای بلاد چهره ای برجسته است و همگان او را به فضل و اخلاق می شناسند٬ یک روز پس از انتشار خبر دیدار، تلگرافی بسیار صریح و مختصر به مرجع بزرگ نجف ارسال می کند:
«حضرت آیتالله الخویی دامت بقائه
قَد اَذهَبَت طَیّباتُکُم، ما هکذا الظّنُّ بکُم
صدوقی 20/ذیالحجه/98»
دو تن از مراجع مشهور ساکن در مشهد٬ آیات قمی و سید عبدالله شیرازی نیز نسبت به این دیدار واکنش منفی بروز دادند و همچنین علمای شیعه در برخی کشورهای اسلامی از جمله پاکستان (که آیت الله خویی در آنجا مقلدان زیادی داشتند) نیز با ارسال نامه به محضر ایشان توضیح خواستند.
طلاب و روحانیون سراسر کشور نمایندگان آیت الله خویی را به شدت تحت فشار و سوال قرار دادند. اما از همه مهم تر بیانیه ای بود که با امضای فضلا و طلاب حوزه علمیه قم٬ ضمن بی سابقه دانستن چنین دیدارهایی٬ به #تحریم شهریه آیت الله خویی پرداخته و چنین نوشتند: «به حکم وظیفه الهی و وجدانی خود تصمیم گرفتهاند به عنوان ابراز مخالفت با این عمل و تا روشن شدن بیشتر جریان این دیدار، از گرفتن شهریه آقای خویی امتناع نمایند.»
برخورد متین تبیینگرانه آیت الله خویی از دامن زدن بیشتر به اختلافات پیشگیری کرد و ایشان در پاسخ مکتوب و تلفنی و با صدور اعلامیه، اعلام کرد که این دیدار بدون اطلاع قبلی صورت گرفته و ایشان در آن نسبت به کشتار مردم و تبعید علما توسط رژیم، تذکر داده است. مطالبی که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و انتشار اسناد ساواک، کاملا تایید شد.
البته ماجرای هدیه دادن انگشتر گرچه آن زمان تکذیب شد اما در سالهای اخیر #حسیننصر(که البته سابقه خلافگويی فراوان دارد) دوباره آن را به طور قاطع مطرح کرد که توسط #دهباشی منتشر شد! و البته اطرافیان و شاگردان آیتالله العظمی خوئی نیز تا کنون آن را تکذیب نکردهاند!
این ملاقات غیرمترقبه چالش برانگیز که در ادبیات رژیم شاه به عنوان دیدار معرفی شده بود، با اعتراض ها و پرسش گری های سازمان یافته علمای متعهد مواجه شد و دقیقا همین واکنش ها بود که به برخورد پدرانه و حکیمانه آیت الله خویی ضمیمه شد و امکان هر نوع سو استفاده و #تطهیر #عناصر_فاسدالمسلک_سیاسی را از بین برد.
گرچه نمی توان و نباید وقایع تاریخی را به صورت بی ضابطه بر حوادث واقعه تطبیق کرد اما مطالعه تاریخ #عبرت هایی را در پی خواهد داشت که از تکرار تجارب تاریخی تلخ درس بگیریم.
گذشته از کم و کیف واقعه دیدار فرح با آیت الله خوئی که هنوز جای تحقیق و بررسی تاریخی دارد، #برخورد_انقلابی #علمای_بصیر با این #واقعهفتنهگون بسیار حائز اهمیت است!
🔘روزنه:
https://eitaa.com/joinchat/2032861191C0a0a43a053
زندگی بر دهانه آتشفشان
در ستایش #معلم_شهید انقلاب اسلامی
[صفحه 1از 2]
💥اختصاصی
@rozaneebefarda
🔻🔻🔻
استاد شهید #مرتضی_مطهری، شاگرد برجسته آیات بروجردی، علامه طباطبایی و امام خمینی است. عقبه مطالعات حوزوی او به اندازه ای هست که هیچ کس را یارای آن نباشد که او را از سرآمدان علمای معاصر حوزه قم نشناسد. مطهری یک حقیقت است؛ حقیقتی انکارناشدنی و البته همچنان ناشناخته.
شهید مطهری هنوز و همچنان مسئله جامعه ایرانی است؛ شناخت سلوک سیاسی و مشرب علمی او، همچنان گره گشاست و تکثیر و تکرار مطهری، همچنان خلأ راهبردی حوزه علمیه در عصر استقرار #جمهوری_اسلامی است.
مطهری گرچه به فلسفه دانی و فقاهت و قلم و خطابه و روزآمدی و انقلابی گری و نوگرایی مشهور است اما هنوز ابعاد ناشناخته ای از زندگانی او وجود دارد که استفاده کامل از برکت وجودی وی در گرو دستیابی بدان است.
شهید مطهری در نیمه دوم دهه 30 و در دوران زعامت آیت الله بروجردی، همپای برخی استادانش و همراه با بعضی هم طرازانش، بر طرح #تحول_حوزه متمرکز بود. طرحی که بعد از مدت ها هم اندیشی نخبگان و بزرگان حوزه قم، به نتیجه رسید و تنها یک قدم مانده به اجرا، در اتفاقی تلخ و باورناپذیر، تأییدیه اولیه زعیم قم را از دست داد و ناگزیر همه رشته ها به چشم برهم زدنی پنبه شد و #اصلاحات_حوزه به تاریخ پیوست!
شکست طرح تحول حوزه در دهه 30 ریشه در دو عامل اصلی داشت؛
1- #متحجرین کهنه اندیش و ایستایی که هر تغییری را دشمن دیانت و روحانیت تلقی می کردند و این طرح را عامل برهم خوردن روزگار عافیت می پنداشتند. همینان مهم ترین جریان مخالف در مقابل بعض اصلاحات حوزوی آقای بروجردی در قم و نجف بودند.
2- معدود اطرافیان و بعض اعضای بیت آیت الله بروجردی که مع الاسف علاوه بر کج اندیشی، آلوده به #دربار هم بودند!
همین جماعت ایضا زمینه تحریک و سرکوب فدائیان و فاصله گرفتن برخی فضلای وقت از بیت آقای بروجردی(خاصه امثال امام خمینی و مطهری و بهجت و...) را فراهم کردند.
شکست اصلاحات حوزه علاوه بر آنکه زمینه روزآمدی و تحول ساختاری نهاد روحانیت را از بین برد، کناره گیری امام از بیت آقای بروجردی، قهر آقا مرتضای حائری از قم و کوچ مرتضی مطهری به تهران را در پی داشت!
در واقع با این اتفاق تلخ، سه نسل مؤثر از حوزویان از نقش آفرینی جدی در تحولات حوزه، برکنار ماندند.
زندگانی مرحوم مطهری در بدو ورود به تهران، با تلخی های فراوانی همراه بود؛ شاید مرور آن مقطع، تسکینی باشد برای طلاب مجاهدی که این روزها با سختی معیشتی به مجاهده علمی مشغولند.
مطهری اما آبدیده بود، صبر کرد، تلاش کرد و دوام آورد.
او در مدتی نه چندان طولانی با محیط جدید خود را وفق داد بدون آنکه رنگ محیط به خود بگیرد.
دوران تأثیرگذاری مجتهد اراده مند قم در تهران آغاز شد؛ او در دانشگاه تدریس داشت اما برخلاف برخی علمای تهران، به درس و بحث بسنده نکرد و این بود که به مرور از محافل مذهبی مانند #هیئت_های_مؤتله گرفته تا مجامع روشنفکری مانند انجمن های اسلامی معلمان و مهندسان و حسینیه ارشاد، رد پایش پیدا شد.
روح حقیقت طلب مطهری موجب شد پرسش های تازه را به معارف دین عرضه کند و با استنطاق از منابع دینی، پاسخ های عمیق، اجتهادی و روزآمد را به مخاطب ارائه دهد و همین روند بود که بر محبوبیت و تأثیرگذاری جدی او در پایتخت افزود.
در کنار برداشت های اجتهادی و تعامل گسترده با طیف های مختلف فکری، شاخصه مهم مطهری اما، فاصله گذاری عقیدتی و فکری او با پیروان مکاتب انحرافی و نحله های التاقاطی بود.
مطهری گرچه به اقتضای تکلیف با همگان نشست و برخاست داشت (که البته ممکن است در تحلیل های پسینی نقدهایی نیز بدان وارد باشد)، اما هم مطهری و هم همنشینان او خوب می دانستند که نمی توان در او طمع کرد.
این است که مطهری گرچه از تاسیس متاع تا تشکیل حسینیه ارشاد، با امثال بازرگان و سحابی و دیگران همنشین بود اما هرگز هضم نشد و هیچ کس نتوانست او را مصادره کند. او خودش بود!
چنانکه همنشینی با امثال #حسین_نصر هم نتوانست طهارت سیاسی او را به ننگ و عار درباری بودن بیالاید.
ادامه یادداشت در:
https://eitaa.com/rozaneebefarda/8188
@rozaneebefarda
ادامه👇
زندگی بر دهانه آتشفشان
در ستایش #معلم_شهید انقلاب اسلامی
[صفحه 2 از 2]
تنها بازخوانی محققانه سلوک سیاسی-اجتماعی مطهری است که از تصویرسازی های تحریف شده در مورد مطهری پیش گیری خواهد کرد. چه اینکه این روزها تلاش هایی صورت گرفته برای مصادره یا تحریف مطهری؛ نمونه اگر بخواهید خاطرات #حسین_نصر(همان #ملیجک_فرح) که توسط #دهباشی و با پول بیت المال مسلمین در داخل چاپ شد و در آن مطهری را تلویحا درباری نامیدند و بلکه درباری شدن امثال نصر(که پدرش درباری بود) را به توصیه او دانستند!
یا چنان که #قوچانی در مهرنامه و سیاست نامه خواست تصویری #اعتدالگرا و #ملی_مذهبی به سان #بازرگان از مطهری ارائه دهد و او را که اسوه انقلابیون بود، در مقابل آنان جا بزند!
برداشت های آکنده از زمان پریشی و تحریف، چونان که در یادداشت های پراکنده امثال #جعفریان می بینیم نیز نسبت روشنی با حقیقت مطهری ندارد و لذا تلاش نافرجام دوستانش در #هادی_نامه برای جا زدن مطهری در زمره حلقه #دارالتبلیغ، نیز ناروا و بیراه است(چه اینکه جناب جعفریان خود بهتر می داند مطهری با کدامین انگیزه و با کدامین شرط و شروط که همه در خدمت به سربازان نهضت امام بود، حضور موقت در دارالتبلیغ را پذیرفت)
مطهری اما برخلاف بافته های اغیار، نه چونان شریعتی و بازرگان التقاطی است و نه آنچنان که نصر و سایر درباریان به دروغ در پی القای آنند، درباری است!
و نه آنچنان که #برجامیان آرزومندند و تلاش مذبوحانه شان را در این جهت بکار بسته اند، اعتدالی است!
اسوه های اعتدالی ها نه امثال مطهری که به حق کسانی مانند #شریعتمداری است. کسی که از ابتدای نهضت امام تا پایان، سیاست یک به نعل و یکی به میخ را در پیش گرفته بود و آنچنان می نمایاند که نبود و آنچنان بود که نمی نمود! همین است که شریعتمداری و نهضت آزادی هر دو در آستانه پیروزی بر طبل تفرقه در صفوفق انقلابیون کوفتند و به بهانه حفظ قانون اساسی مشروطه، آخرین تلاش ها را برای حفظ سلطنت و شاه به کار بستند!
مطهری صریح بود، گرچه در ترویج حق، راه تعامل را نمی بست و با پیروان مکاتب باطل گاه ساعتها وقت گرنمایه به گفت و گو خرج می نمود اما، او کسی نبود که #ابهام_استراتژیک پیشه کند و به اقتضای منافع شخصی یا باندی، از حق گویی کوتاه بیاید.
این بود که در کارنامه مطهری، همواره مواجهه های جدی با جریان های فکری مختلف را می بینیم؛ گاه با پورداوود(از بانیان باستان گرایی در دوران جدید) سینه به سینه می شد، گاه دست رد بر سینه مجاهدین می کوفت، گاه در دل دانشگاه تهران با #زرین_کوب و #آریان_پور به محاجه می نشست، گاه شلاق بیداری بر فرق فرقان بدلی می زد و گاهی دیگر به زهدفروشی و انحراف آشکار امثال #عاشوری خرده می گرفت. مخالفت با #شریعتی(معلم پرشور خراسانی که خود مطهری در مشهوریتش نقش اساسی داشت) را اگر تکلیف می دانست، دریغ نمی کرد؛ حتی اگر طرفداران متعصب شریعتی تا مرز دشمنی با او پیش بروند. بازرگان و نهضت آزادی اما، پیچیده ترین جریانی بود که مطهری در آخرین روزهای زندگانی در تدارک جدا کردن راهش از آنها بود. همو البته در بدو ورود امام به تهران و در جابجا کردن محل سکونت امام، سیلی های سختی به فرزندان معنوی نهضت آزادی زده بود اما فرزندان فکری شریعتی فرصت برای تمام کردن این پروژه دشوار را به او ندادند و مطهری آخرین برگ دفتر عمرش را به خط خون امضا کرد.
مطهری نه ربطی به درباری ها دارد، نه رابطه ای با التقاطی ها دارد، نه نسبتی با اعتدالی ها! مطهری مطهر است و این است که او را به حق باید اسوه #حوزه_انقلابی دانست.
اسوه ای که علی رغم تأکید امام بر آثار نابش، و علی رغم تصریحات رهبری حکیم انقلاب اسلامی، هنوز که هنوز است در زادگاه فکری خویش (حوزه مقدسه) گمنام و غریب است.
شاید بتوان برای قصور و تقصیر برخی متولیان حوزوی در چهار دهه گذشته در محجوریت آثار این شهید در حوزه، توجیهی آورد اما حتما هرگز نمی توان از قصور و تقصیر جریان انقلابی حوزه در بازخوانی مشرب فکری و سلوک سیاسی شهید مطهری، به آسانی درگذشت.
روزگار غربت این روزهای جریان انقلابی حوزه، حاصل بی مهری به اسوه هایی است که بازخوانی زندگانی شان، چونان شمشیری بران، #سکولارهای_عرفی و #سکولارهای_مقدس را یکجا کنار خواهد زد و شعار انقلاب اسلامی و آرمان #امام_خمینی و منویات رهبری را به عینیت نزدیک تر خواهد کرد.
این روزهای بیش از هر زمان دیگری به مطهری نیازمندیم؛ آنکه به حق #معلم_شهید_انقلاب_اسلامی و پرچمدار و نماد #حوزه_انقلابی است.
@rozaneebefarda
زندگی بر دهانه آتشفشان
در ستایش #معلم_شهید انقلاب اسلامی
[صفحه ۱ از ۲]
#پرونده_ویژه_روزنه/۹
@rozaneebefarda
🔻🔻🔻
استاد شهید #مرتضی_مطهری، شاگرد برجسته آیات بروجردی، علامه طباطبایی و امام خمینی است. عقبه مطالعات حوزوی او به اندازه ای هست که هیچ کس را یارای آن نباشد که او را از سرآمدان علمای معاصر حوزه قم نشناسد. مطهری یک حقیقت است؛ حقیقتی انکارناشدنی و البته همچنان ناشناخته.
شهید مطهری هنوز و همچنان مسئله جامعه ایرانی است؛ شناخت سلوک سیاسی و مشرب علمی او، همچنان گره گشاست و تکثیر و تکرار مطهری، همچنان خلأ راهبردی حوزه علمیه در عصر استقرار #جمهوری_اسلامی است.
مطهری گرچه به فلسفه دانی و فقاهت و قلم و خطابه و روزآمدی و انقلابی گری و نوگرایی مشهور است اما هنوز ابعاد ناشناخته ای از زندگانی او وجود دارد که استفاده کامل از برکت وجودی وی در گرو دستیابی بدان است.
شهید مطهری در نیمه دوم دهه 30 و در دوران زعامت آیت الله بروجردی، همپای برخی استادانش و همراه با بعضی هم طرازانش، بر طرح #تحول_حوزه متمرکز بود. طرحی که بعد از مدت ها هم اندیشی نخبگان و بزرگان حوزه قم، به نتیجه رسید و تنها یک قدم مانده به اجرا، در اتفاقی تلخ و باورناپذیر، تأییدیه اولیه زعیم قم را از دست داد و ناگزیر همه رشته ها به چشم برهم زدنی پنبه شد و #اصلاحات_حوزه به تاریخ پیوست!
شکست طرح تحول حوزه در دهه 30 ریشه در دو عامل اصلی داشت؛
1- #متحجرین کهنه اندیش و ایستایی که هر تغییری را دشمن دیانت و روحانیت تلقی می کردند و این طرح را عامل برهم خوردن روزگار عافیت می پنداشتند. همینان مهم ترین جریان مخالف در مقابل بعض اصلاحات حوزوی آقای بروجردی در قم و نجف بودند.
2- معدود اطرافیان و بعض اعضای بیت آیت الله بروجردی که مع الاسف علاوه بر کج اندیشی، آلوده به #دربار هم بودند!
همین جماعت ایضا زمینه تحریک و سرکوب فدائیان و فاصله گرفتن برخی فضلای وقت از بیت آقای بروجردی(خاصه امثال امام خمینی و مطهری و بهجت و...) را فراهم کردند.
شکست اصلاحات حوزه علاوه بر آنکه زمینه روزآمدی و تحول ساختاری نهاد روحانیت را از بین برد، کناره گیری امام از بیت آقای بروجردی، قهر آقا مرتضای حائری از قم و کوچ مرتضی مطهری به تهران را در پی داشت!
در واقع با این اتفاق تلخ، سه نسل مؤثر از حوزویان از نقش آفرینی جدی در تحولات حوزه، برکنار ماندند.
زندگانی مرحوم مطهری در بدو ورود به تهران، با تلخی های فراوانی همراه بود؛ شاید مرور آن مقطع، تسکینی باشد برای طلاب مجاهدی که این روزها با سختی معیشتی به مجاهده علمی مشغولند.
مطهری اما آبدیده بود، صبر کرد، تلاش کرد و دوام آورد.
او در مدتی نه چندان طولانی با محیط جدید خود را وفق داد بدون آنکه رنگ محیط به خود بگیرد.
دوران تأثیرگذاری مجتهد اراده مند قم در تهران آغاز شد؛ او در دانشگاه تدریس داشت اما برخلاف برخی علمای تهران، به درس و بحث بسنده نکرد و این بود که به مرور از محافل مذهبی مانند #هیئت_های_مؤتله گرفته تا مجامع روشنفکری مانند انجمن های اسلامی معلمان و مهندسان و حسینیه ارشاد، رد پایش پیدا شد.
روح حقیقت طلب مطهری موجب شد پرسش های تازه را به معارف دین عرضه کند و با استنطاق از منابع دینی، پاسخ های عمیق، اجتهادی و روزآمد را به مخاطب ارائه دهد و همین روند بود که بر محبوبیت و تأثیرگذاری جدی او در پایتخت افزود.
در کنار برداشت های اجتهادی و تعامل گسترده با طیف های مختلف فکری، شاخصه مهم مطهری اما، فاصله گذاری عقیدتی و فکری او با پیروان مکاتب انحرافی و نحله های التاقاطی بود.
مطهری گرچه به اقتضای تکلیف با همگان نشست و برخاست داشت (که البته ممکن است در تحلیل های پسینی نقدهایی نیز بدان وارد باشد)، اما هم مطهری و هم همنشینان او خوب می دانستند که نمی توان در او طمع کرد.
این است که مطهری گرچه از تاسیس متاع تا تشکیل حسینیه ارشاد، با امثال بازرگان و سحابی و دیگران همنشین بود اما هرگز هضم نشد و هیچ کس نتوانست او را مصادره کند. او خودش بود!
چنانکه همنشینی با امثال #حسین_نصر هم نتوانست طهارت سیاسی او را به ننگ و عار درباری بودن بیالاید.
ادامه یادداشت در:
https://eitaa.com/rozaneebefarda/8188
@rozaneebefarda
ادامه👇
زندگی بر دهانه آتشفشان
در ستایش #معلم_شهید انقلاب اسلامی
[صفحه ۲ از ۲]
تنها بازخوانی محققانه سلوک سیاسی-اجتماعی مطهری است که از تصویرسازی های تحریف شده در مورد مطهری پیش گیری خواهد کرد. چه اینکه این روزها تلاش هایی صورت گرفته برای مصادره یا تحریف مطهری؛ نمونه اگر بخواهید خاطرات #حسین_نصر(همان #ملیجک_فرح) که توسط #دهباشی و با پول بیت المال مسلمین در داخل چاپ شد و در آن مطهری را تلویحا درباری نامیدند و بلکه درباری شدن امثال نصر(که پدرش درباری بود) را به توصیه او دانستند!
یا چنان که #قوچانی در مهرنامه و سیاست نامه خواست تصویری #اعتدالگرا و #ملی_مذهبی به سان #بازرگان از مطهری ارائه دهد و او را که اسوه انقلابیون بود، در مقابل آنان جا بزند!
برداشت های آکنده از زمان پریشی و تحریف، چونان که در یادداشت های پراکنده امثال #جعفریان می بینیم نیز نسبت روشنی با حقیقت مطهری ندارد و لذا تلاش نافرجام دوستانش در #هادی_نامه برای جا زدن مطهری در زمره حلقه #دارالتبلیغ، نیز ناروا و بیراه است(چه اینکه جناب جعفریان خود بهتر می داند مطهری با کدامین انگیزه و با کدامین شرط و شروط که همه در خدمت به سربازان نهضت امام بود، حضور موقت در دارالتبلیغ را پذیرفت)
مطهری اما برخلاف بافته های اغیار، نه چونان شریعتی و بازرگان التقاطی است و نه آنچنان که نصر و سایر درباریان به دروغ در پی القای آنند، درباری است!
و نه آنچنان که #برجامیان آرزومندند و تلاش مذبوحانه شان را در این جهت بکار بسته اند، اعتدالی است!
اسوه های اعتدالی ها نه امثال مطهری که به حق کسانی مانند #شریعتمداری است. کسی که از ابتدای نهضت امام تا پایان، سیاست یک به نعل و یکی به میخ را در پیش گرفته بود و آنچنان می نمایاند که نبود و آنچنان بود که نمی نمود! همین است که شریعتمداری و نهضت آزادی هر دو در آستانه پیروزی بر طبل تفرقه در صفوفق انقلابیون کوفتند و به بهانه حفظ قانون اساسی مشروطه، آخرین تلاش ها را برای حفظ سلطنت و شاه به کار بستند!
مطهری صریح بود، گرچه در ترویج حق، راه تعامل را نمی بست و با پیروان مکاتب باطل گاه ساعتها وقت گرنمایه به گفت و گو خرج می نمود اما، او کسی نبود که #ابهام_استراتژیک پیشه کند و به اقتضای منافع شخصی یا باندی، از حق گویی کوتاه بیاید.
این بود که در کارنامه مطهری، همواره مواجهه های جدی با جریان های فکری مختلف را می بینیم؛ گاه با پورداوود(از بانیان باستان گرایی در دوران جدید) سینه به سینه می شد، گاه دست رد بر سینه مجاهدین می کوفت، گاه در دل دانشگاه تهران با #زرین_کوب و #آریان_پور به محاجه می نشست، گاه شلاق بیداری بر فرق فرقان بدلی می زد و گاهی دیگر به زهدفروشی و انحراف آشکار امثال #عاشوری خرده می گرفت. مخالفت با #شریعتی(معلم پرشور خراسانی که خود مطهری در مشهوریتش نقش اساسی داشت) را اگر تکلیف می دانست، دریغ نمی کرد؛ حتی اگر طرفداران متعصب شریعتی تا مرز دشمنی با او پیش بروند. بازرگان و نهضت آزادی اما، پیچیده ترین جریانی بود که مطهری در آخرین روزهای زندگانی در تدارک جدا کردن راهش از آنها بود. همو البته در بدو ورود امام به تهران و در جابجا کردن محل سکونت امام، سیلی های سختی به فرزندان معنوی نهضت آزادی زده بود اما فرزندان فکری شریعتی فرصت برای تمام کردن این پروژه دشوار را به او ندادند و مطهری آخرین برگ دفتر عمرش را به خط خون امضا کرد.
مطهری نه ربطی به درباری ها دارد، نه رابطه ای با التقاطی ها دارد، نه نسبتی با اعتدالی ها! مطهری مطهر است و این است که او را به حق باید اسوه #حوزه_انقلابی دانست.
اسوه ای که علی رغم تأکید امام بر آثار نابش، و علی رغم تصریحات رهبری حکیم انقلاب اسلامی، هنوز که هنوز است در زادگاه فکری خویش (حوزه مقدسه) گمنام و غریب است.
شاید بتوان برای قصور و تقصیر برخی متولیان حوزوی در چهار دهه گذشته در محجوریت آثار این شهید در حوزه، توجیهی آورد اما حتما هرگز نمی توان از قصور و تقصیر جریان انقلابی حوزه در بازخوانی مشرب فکری و سلوک سیاسی شهید مطهری، به آسانی درگذشت.
روزگار غربت این روزهای جریان انقلابی حوزه، حاصل بی مهری به اسوه هایی است که بازخوانی زندگانی شان، چونان شمشیری بران، #سکولارهای_عرفی و #سکولارهای_مقدس را یکجا کنار خواهد زد و شعار انقلاب اسلامی و آرمان #امام_خمینی و منویات رهبری را به عینیت نزدیک تر خواهد کرد.
این روزهای بیش از هر زمان دیگری به مطهری نیازمندیم؛ آنکه به حق #معلم_شهید_انقلاب_اسلامی و پرچمدار و نماد #حوزه_انقلابی است.
@rozaneebefarda