eitaa logo
روزنه
6.2هزار دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
2.1هزار ویدیو
256 فایل
دریچه ای به تاریخ، سیاست و اندیشه دینی معاصر ارتباط با ادمین @M_shahidani
مشاهده در ایتا
دانلود
سیل و سکولاریسم 💥اختصاصی @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 سیل ویرانگر ۹۸ هموطنان عزیز را در بیش از بیست استان، در مخاطره قرار داد. اکنون گرچه همچنان چند استان شدید درگیرند اما وضع در ، در مرز است. همه از خوزستان می زنند، خصوصا در فضای مجازی، اما در فضای واقعی فقط هستند که به دل سیل زده اند برای از سیل زدگان مظلوم. پابرهنه ها بازهم به جبهه بازگشته اند؛ حمیدیه و سوسنگرد نباید از دست بروند. آب شاهد است... خدا کند آبرویمان نرود. اکنون هنگامه امتحان و است. رفوزه شده اند که در این بحران، را رها کرده اند و به گوشه آسایش خزیده اند و به و و مشغولند. اما وضع شان بدتر است؛ آنها که یک عمر از سیره (ع) دم زده اند و خود را حامی شیعیان امیرالمومنین(ع) نشان داده اند، اکنون به کنج شان چسبیده اند و به گفته امام، هم شان علف شان است! دوره دفاع مقدس هم چنین بود؛ هر اتفاقی هم که در این کشور شیعه بیفتد، آب توی دل شان تکان نمی خورد. هرگز در میدان ظاهر نمی شوند، هرگز به درد هیچ کس نمی خورند. مثل آن شاگرد لندن نشین قائم مقام معزول که هنگام جنگ، نعلین زرد بر پا و عرقچین سفید بر سر داشت مثلا سنگر علم را حفظ می کرد، حالا مواجب بگیر و مجیزگوی دشمنان درجه یک تشیع شده است. صدالبته مخاطب این دردنامه، بزرگان و فضلای اصیل و عزیز قم نیستند که به هر دلیل اقتضا یا امکان حضور ندارند، مخاطب آنان اند که حتی دل شان هم با شیعیان سیل زده ایران نیست، اصلا این چیزها برای شان اهمیتی ندارد. چه بد عاقبتی در انتظارشان است؛ این روزهای حادثه می گذرد، اما مثل همیشه روسیاهی به سکولارها می ماند! ۱۳۹۸/۱/۲۰_خوزستان/ سوسنگرد/دشت آزادگان @rozaneebefarda
آیت الله مطهری؛ فقیه تحول خواه و اسوه 💥اختصاصی @rozaneebdfarda 🔻🔻🔻 وقتی از ٬ سخن به میان می آید٬ رویکرد تحول گرایانه ایشان نسبت به حوزه مقدسه قم کمتر مورد توجه قرار می گیرد اما تاریخ از یاد نمی برد که او در ضمن اعتقاد حداکثری به اصالت و کارآمدی نهاد روحانیت٬ تغییرات و تحولات بنیادین این نهاد دینی را از ضروریات می دانست. شهید مطهری هرگز خود را به بیان دغدغه های صرف و ٬ محدود نکرد و برای تکامل و بالندگی حوزه٬ و داشت. برنامه آیت الله شهید و عده دیگری از ٬ اگرچه ابتدا با موافقت و تایید زعیم عظمای قم مواجه شد اما با و برخی اطرافیان بی سواد و وابسته به دربار٬ ناتمام ماند و شهید بعد از آنکه از تأثیرگذاری در عرصه تحول حوزه ناکام شد٬ ناگزیر ره تهران در پیش گرفت. بدخواهان و خناسان٬ مطهری فاضل٬ متقی و دلسوز را در منظر چنان جلوه دادند که نه تنها از ‌پذیرفتن او که از مطالعه عریضه مکتوب آیت الله مطهری نیز امتناع کردند و مطهری غریبانه از حضور موثر در امور حوزه برکنار ماند. بعدها در دهه چهل و پنجاه به اشارت امام مبنی بر حضور علمای انقلابی در کرسی های علمی قم٬ ایشان معدود جلساتی در قم داشت که برکات فراوانی را منتج شد اما هرگز دیگر حوزه نتوانست از اندیشه ناب مطهری در جهت اصلاح ساختارها بهره ببرد. اکنون در سالگرد چهل سالگی شهادت آن متفکر کم نظیر معاصر٬ خادمی ها و شیخ غلامرضاهایی پیدا شده اند که استوانه های علمی حوزه را با انواع روشهای ناجوانمردانه از میدان بدر می کنند تا بتوانند با ادبیاتی تقدس مأبانه به ستیز با تحول حوزه بپردازند و بر طبل جدایی دین از سیاست بکوبند. دشمنان دیروز امام و شهید مطهری٬ اکنون با یک تیر دو نشان می زنند؛ همزمان هم با تحول مقابله می کنند که انزوای کلیسایی را خدای ناکرده ممکن است به دنبال داشته باشد و از طرف دیگر در پی فاصله حوزه و‌ نظام هستند. شهید مطهری در عین حال که پیشگام تحول حوزه است٬ نماد نیز هست و از همین رو همزمان و به دشمنی با او و امثال او ادامه می دهند‌. بازخوانی سیره انقلابی و شیوه تحولخواهی آیت الله مطهری٬ گمشده امروز حوزه مقدسه قم است که باید بسیار از آن سخن گفت تا توطئه بایکوت و واژگونه نمایی٬ سیره و سیمای آن اسوه نستوه را بیش از این مخدوش ننماید. @rozaneebdfarda
سفر درمانی شیخ زکزاکی؛ بیم ها و امیدها 💥اختصاصی @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 🔸به دنبال فشار رسانه‌ای و اعتراضات داخلی به حبس غیرقانونی شیخ زکزاکی، رهبر شیعیان نیجریه، حکومت پلیسی نیجریه نتوانست تاب بیاورد و به اجبار به سفر درمانی خارجی ایشان تن داد. 🔸این سفر موجی از خوشحالی و امید را در میان شیعیان، خاصه در نیجریه و ایران پدید آورد. اطمینان از زنده بودن این روحانی مبارز و مظلوم و آغاز روند معالجات ایشان خبری بسیار امیدبخش است اما؛ 🔹هند از کشورهایی است که صهیونیست‌ها حوزه نفوذ بالایی در آن دارند و بروز برخی رویکردهای شیعه ستیزانه دولت هند را نمی توان بی ارتباط با این وضعیت دانست. 🔹 همزمانی سفر درمانی زکزاکی به هند با سرکوب و محاصره مسلمین و شیعیان کشمیر، نشان از پیچیدگی فوق عادی تحولات دارد و خلاصه آنکه؛ 🔸اکنون علاوه بر تقویت احتمال خطر جانی و ترور درمانی علامه زکزاکی در هند به اشارت یا مباشرت صهیونیست‌ها، این اتفاق به نوعی موجب بازسازی چهره خون ریز و خشن حکومت هند در مقابله با شیعیان کشمیر شده است. سکوت علمای اعلام قم و نجف از یک سو و تحیر فعالان رسانه‌ای و کارگزاران سیاسی کشورهای اسلامی از دیگر سو، عمق و گستره اثرگذاری توطئه‌های بالقوه و بالفعل علیه تشیع را افزایش خواهد داد. 🔸 و ، بار دیگر در معرض امتحان واقع شده اند تا بر همگان اثبات شود که نه تنها منافع راهبردی تشیع که حفظ دماء شیعیان نیز برای آنان هیچ ارزشی ندارد و آنها در تمام این سالها تنها ژست انسان دوستی و شیعه دوستی گرفته اند! یادمان نمی رود که این جماعت عافیت طلب هنگامه جهاد و دفاع، که ضامن امنیت پایدار و حفظ جان مسلمین است، رگ انسان دوستی و شیعه گرایی شان متورم می شود! این یعنی یک جای کار ایراد دارد! این جماعت حتی اگر نادانسته هم چنین کنند، باید ملتفت شوند که دشنه دشمن با دست آنان در قلب اسلام و تشیع فرو می رود! بهتر و پیشتر از همه این جماعت را شناخته بود که می فرمود آنان دشمن رسول‌الله(ص) اند و هم و غم شان فقط عافیت و علف شان است! اعاذنا الله من شر انفسنا.... @rozaneebefarda
شورش سکولارها علیه اسلام و نظام 💥اختصاصی @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 برخلاف القائات انحرافی، وقایع اخیر مربوط به نزاع لفظی لاریجانی/یزدی نیست؛ شورش هماهنگ و بل و علیه و بود. همانطور که غائله مشروطه را نمی توان و نباید به دعوای با و (رضوان الله علیهم) تنزل داد؛ که آنجا هم در واقع تقابل با ، جریان داشت. @rozaneebefarda
روزنه
🎥ویدیو / سیدمحمدجواد #علوی_بروجردی: تاریخ را نفی نکنیم! مسلمین در ایران #کتابسوزی کرده اند! اما این
اظهارات عجیب یکی از اعضای ارشد پیرامون تاریخ ورود اسلام به و چند پرسش کلیدی! 💥اختصاصی @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 🔸جناب آقای علوی در توجیه تجلیل خود از ، منتقدان خود را به پیروی از اندیشه های خلیفه دوم متهم کرده https://eitaa.com/rozaneebefarda/2132 حال آنکه؛ 🔸منتقدان ایشان معتقدند که وی نباید بدون تمسک به ادله روشن و مستند، آموزه‌های تقلیدی را بازتکرار کند که محصول القائات عصر سیاه پهلوی و نوعا تولیدات و جعلیات تاریخ نگاران اجاره ای استعمار و استبداد همچون پورداوود، کسروی، زرین کوب و غیره بوده است! 🔹آیا ایشان توانایی بازخوانی متون کتیبه های عصر باستان ایران را دارند که توانسته به متن منسوب به کورش دست یابد و بعد از آن به جمع حامیان آن بپیوند!؟ یا اظهارنظر وی حاصل تقلید از دیگرانی است بعد از گذشت چند دهه، هنوز نتوانسته اند تصویر روشنی از مدعاهای مبهم خود ارائه دهند!!؟ 🔸مگر نه این است که فقهای شیعه در قرون متمادی، پیش از هر اظهارنظر علمی، ابتدا جهات سندی و صدوری روایات شریفه منسوب به اهل البیت علیهم السلام را بررسی می کرده اند؟! حال چه شده کسانی که داعیه دار فقاهت و اجتهاد اند و طبعا در بررسی کلمات نورانی اولیاء دین آنهمه سختگیر اند، گزاره‌های مشکوک و مردد و بعضا مخدوش تاریخ ایران باستان همچون وحی منزل تلقی شده و بدون بررسی علمی، مورد تایید و تجلیل قرار گرفته است!؟ 🔹ماجرای کتابسوزی در ایران که در این حجم و با این تفاصیل، تنها در منابع تاریخی متأخر ذکر شده، از جمله بافته های امثال در کتاب است که وی با تاثیر پذیری از فضای اسلام ستیزی و ایران گرایی ضداسلامی حاکم به فضای اساتید خود در سن ۲۹ سالگی اش بعنوان پایان نامه به قلم آورده و بعد از مواجهه با نقدهای عمیق و عالمانه ، که اکنون در قالب کتاب قابل دسترسی است، در عقب نشینی آشکار، از آن دست برداشت و با نگارش کتاب تلاش کرد در صدد جبران آن برآید! 🔻حال چه شده که یک چهره حوزوی بعد از گذشت پنج دهه، همان شبهات قدیمی را با ادبیاتی آخوندی، بازتکرار می کند و موجبات دست افشانی در داخل و خارج فراهم می گردد! 🔻آیا جناب ایشان و اصحاب و اطرافیان پرتعداد شان کتاب خدمات متقابل را نخوانده اند و از توطئه دوقطبی سازی کاذب بین ایران و اسلام، بی خبرند یا ماجرا ابعاد عمیق تر و پیچیده تری دارد؟! تحولات آینده همه چیز را روشن تر خواهد کرد... @rozaneebefarda
هدایت شده از روزنه
آیت الله مطهری؛ فقیه تحول خواه و اسوه 💥اختصاصی @rozaneebdfarda 🔻🔻🔻 وقتی از ٬ سخن به میان می آید٬ رویکرد تحول گرایانه ایشان نسبت به حوزه مقدسه قم کمتر مورد توجه قرار می گیرد اما تاریخ از یاد نمی برد که او در ضمن اعتقاد حداکثری به اصالت و کارآمدی نهاد روحانیت٬ تغییرات و تحولات بنیادین این نهاد دینی را از ضروریات می دانست. شهید مطهری هرگز خود را به بیان دغدغه های صرف و ٬ محدود نکرد و برای تکامل و بالندگی حوزه٬ و داشت. برنامه آیت الله شهید و عده دیگری از ٬ اگرچه ابتدا با موافقت و تایید زعیم عظمای قم مواجه شد اما با و برخی اطرافیان بی سواد و وابسته به دربار٬ ناتمام ماند و شهید بعد از آنکه از تأثیرگذاری در عرصه تحول حوزه ناکام شد٬ ناگزیر ره تهران در پیش گرفت. بدخواهان و خناسان٬ مطهری فاضل٬ متقی و دلسوز را در منظر چنان جلوه دادند که نه تنها از ‌پذیرفتن او که از مطالعه عریضه مکتوب آیت الله مطهری نیز امتناع کردند و مطهری غریبانه از حضور موثر در امور حوزه برکنار ماند. بعدها در دهه چهل و پنجاه به اشارت امام مبنی بر حضور علمای انقلابی در کرسی های علمی قم٬ ایشان معدود جلساتی در قم داشت که برکات فراوانی را منتج شد اما هرگز دیگر حوزه نتوانست از اندیشه ناب مطهری در جهت اصلاح ساختارها بهره ببرد. اکنون در سالگرد چهل سالگی شهادت آن متفکر کم نظیر معاصر٬ خادمی ها و شیخ غلامرضاهایی پیدا شده اند که استوانه های علمی حوزه را با انواع روشهای ناجوانمردانه از میدان بدر می کنند تا بتوانند با ادبیاتی تقدس مأبانه به ستیز با تحول حوزه بپردازند و بر طبل جدایی دین از سیاست بکوبند. دشمنان دیروز امام و شهید مطهری٬ اکنون با یک تیر دو نشان می زنند؛ همزمان هم با تحول مقابله می کنند که انزوای کلیسایی را خدای ناکرده ممکن است به دنبال داشته باشد و از طرف دیگر در پی فاصله حوزه و‌ نظام هستند. شهید مطهری در عین حال که پیشگام تحول حوزه است٬ نماد نیز هست و از همین رو همزمان و به دشمنی با او و امثال او ادامه می دهند‌. بازخوانی سیره انقلابی و شیوه تحولخواهی آیت الله مطهری٬ گمشده امروز حوزه مقدسه قم است که باید بسیار از آن سخن گفت تا توطئه بایکوت و واژگونه نمایی٬ سیره و سیمای آن اسوه نستوه را بیش از این مخدوش ننماید. @rozaneebdfarda
زندگی بر دهانه آتشفشان در ستایش انقلاب اسلامی [صفحه 2 از 2] تنها بازخوانی محققانه سلوک سیاسی-اجتماعی مطهری است که از تصویرسازی های تحریف شده در مورد مطهری پیش گیری خواهد کرد. چه اینکه این روزها تلاش هایی صورت گرفته برای مصادره یا تحریف مطهری؛ نمونه اگر بخواهید خاطرات (همان ) که توسط و با پول بیت المال مسلمین در داخل چاپ شد و در آن مطهری را تلویحا درباری نامیدند و بلکه درباری شدن امثال نصر(که پدرش درباری بود) را به توصیه او دانستند! یا چنان که در مهرنامه و سیاست نامه خواست تصویری و به سان از مطهری ارائه دهد و او را که اسوه انقلابیون بود، در مقابل آنان جا بزند! برداشت های آکنده از زمان پریشی و تحریف، چونان که در یادداشت های پراکنده امثال می بینیم نیز نسبت روشنی با حقیقت مطهری ندارد و لذا تلاش نافرجام دوستانش در برای جا زدن مطهری در زمره حلقه ، نیز ناروا و بیراه است(چه اینکه جناب جعفریان خود بهر می داند مطهری با کدامین انگیزه و با کدامین شرط و شروط که همه در خدمت به سربازان نهضت امام بود، حضور موقت در دارالتبلیغ را پذیرفت) مطهری اما برخلاف بافته های اغیار، نه چونان شریعتی و بازرگان التقاطی است و نه آنچنان که نصر و سایر درباریان به دروغ در پی القای آنند، درباری است! و نه آنچنان که آرزومندند و تلاش مذبوحانه شان را در این جهت بکار بسته اند، اعتدالی است! اسوه های اعتدالی ها نه امثال مطهری که به حق کسانی مانند است. کسی که از ابتدای نهضت امام تا پایان، سیاست یک به نعل و یکی به میخ را در پیش گرفته بود و آنچنان می نمایاند که نبود و آنچنان بود که نمی نمود! همین است که شریعتمداری و نهضت آزادی هر دو در آستانه پیروزی بر طبل تفرقه در صفوفق انقلابیون کوفتند و به بهانه حفظ قانون اساسی مشروطه، آخرین تلاش ها را برای حفظ سلطنت و شاه به کار بستند! مطهری صریح بود، گرچه در ترویج حق، راه تعامل را نمی بست و با پیروان مکاتب باطل گاه ساعتها وقت گرنمایه به گفت و گو خرج می نمود اما، او کسی نبود که پیشه کند و به اقتضای منافع شخصی یا باندی، از حق گویی کوتاه بیاید. این بود که در کارنامه مطهری، همواره مواجهه های جدی با جریان های فکری مختلف را می بینیم؛ گاه با پورداوود(از بانیان باستان گرایی در دوران جدید) سینه به سینه می شد، گاه دست رد بر سینه مجاهدین می کوفت، گاه در دل دانشگاه تهران با و به محاجه می نشست، گاه شلاق بیداری بر فرق فرقان بدلی می زد و گاهی دیگر به زهدفروشی و انحراف آشکار امثال خرده می گرفت. مخالفت با (معلم پرشور خراسانی که خود مطهری در مشهوریتش نقش اساسی داشت) را اگر تکلیف می دانست، دریغ نمی کرد؛ حتی اگر طرفداران متعصب شریعتی تا مرز دشمنی با او پیش بروند. بازرگان و نهضت آزادی اما، پیچیده ترین جریانی بود که مطهری در آخرین روزهای زندگانی در تدارک جدا کردن راهش از آنها بود. همو البته در بدو ورود امام به تهران و در جابجا کردن محل سکونت امام، سیلی های سختی به فرزندان معنوی نهضت آزادی زده بود اما فرزندان فکری شریعتی فرصت برای تمام کردن این پروژه دشوار را به او ندادند و مطهری آخرین برگ دفتر عمرش را به خط خون امضا کرد. مطهری نه ربطی به درباری ها دارد، نه رابطه ای با التقاطی ها دارد، نه نسبتی با اعتدالی ها! مطهری مطهر است و این است که او را به حق باید اسوه دانست. اسوه ای که علی رغم تأکید امام بر آثار نابش، و علی رغم تصریحات رهبری حکیم انقلاب اسلامی، هنوز که هنوز است در زادگاه فکری خویش (حوزه مقدسه) گمنام و غریب است. شاید بتوان برای قصور و تقصیر برخی متولیان حوزوی در چهار دهه گذشته در محجوریت آثار این شهید در حوزه، توجیهی آورد اما حتما هرگز نمی توان از قصور و تقصیر جریان انقلابی حوزه در بازخوانی مشرب فکری و سلوک سیاسی شهید مطهری، به آسانی درگذشت. روزگار غربت این روزهای جریان انقلابی حوزه، حاصل بی مهری به اسوه هایی است که بازخوانی زندگانی شان، چونان شمشیری بران، و را یکجا کنار خواهد زد و شعار انقلاب اسلامی و آرمان و منویات رهبری را به عینیت نزدیک تر خواهد کرد. این روزهای بیش از هر زمان دیگری به مطهری نیازمندیم؛ آنکه به حق معلم شهید انقلاب اسلامی است. @rozaneebefarda
روزنه
📛اظهارات آقای علوی؛ نشانه ای از ظهور #پسا_اسلام‌گرایی_در_حوزه_قم!! سیدعلی میرموسوی/استاد #دانشگاه_م
🔶حاشیه اجمالی روزنه بر یادداشت میرموسوی سید علی میرموسوی(متولد 46، اصفهان)، از اساتید دانشگاه و دانشیار دپارتمان علوم سیاسی و عضو شورای علمی مرکز مطالعات حقوق بشر است. وی پایان نامه دكتری خود را با راهنمایی و مشاوره مرحوم عمید و ، در (1381) دفاع کرد. او معتقد است فیرحی تأثیرات گسترده ای بر حوزه فعلی بر جای گذارده است! در این یادداشت، اشکالات و نکات قابل نقد فراوانی به چشم می خورد که در جای خود قابل بحث و بررسی است اما، مهم ترین بخش این یادداشت، تصریح شجاعانه نویسنده بر یک واقعیت تلخ است؛ میرموسوی اظهارات آقایان و را طلیعه ( ) عنوان کرده است! مسئله ای که پیش از هر چیز، بر برداشت دقیق و عمیق مبنی بر تحرکات تشکیلاتی برخی محافل نوپدید حوزوی نسبت به رواج پدیده و قرابت سیاسی و فکری آنان با و صحه می گذارد! @rozaneebefarda
جایگاه‌شناسی «اندیشه و مبانی انقلاب اسلامی» در مصوبات شورای عالی حوزه علمیه [صفحه 2 از 4] ◾️بازخوانی اسناد مذکور با تکیه بر اندیشه امام خمینی(قدس سره) که مورد تاکید صریح رهبری معظم نیز بوده، ما را به شناخت هرچه بهتر مسیر فعلی حوزه علمیه در عرصه سیاست ورزی یاری می‌رساند. تصویب‌کنندگان این اسناد از دلدادگان مکتب امام خمینی قدس سره الشریف بوده و این اسناد همچون سایر اسناد شورای عالی حوزه‌های علمیه دارای نکات مثبت برجسته ای است لذا خوانش مجدد این مصوبات، اولاً گامی است در جهت آن و در مرتبه بعدی در ضمن بیان برخی ملاحظات، تلاش می شود قدمی در راه و در آن برداشته شود تا در نتیجه آن، ارتقای نهاد روحانیت در عصر انقلاب اسلامی را شاهد باشیم. 🔲بر اساس این مقدمه، ملاحظاتی در پنج سرفصل در این یادداشت دنبال می‌شود: 1. ابهام در تفسیر مفاهیم بنیادین 2. چالش منظومه معنایی در مفاهیم سیاسی 3. تعیین فصل‌الخطاب در منظومه فکری و عملی 4. مشخص نمودن جایگاه و ضمانت اجرایی در کنار تبیین راه‌کارها 5. بررسی تأثیر مصوبات در فضای عمومی حوزه علمیه 1. ابهام در تفسیر مفاهیم بنیادین: ▫️استفاده از کلیدواژه‌هایی که دارای بار معنایی مثبت هستند همواره یکی از بزنگاه‌های تعیین کننده در اسناد بالادستی است. گاهی یک واژه ارزشی با بار معنایی مثبت، توسط برخی افراد و جریانات سیاسی مصادره یا تحریف می‌شود لذا با تبیین دقیق و درست از مفاهیم کلیدی، در ساحت اجرا، از تحریف و انحراف و تفسیرهای سلیقه ای و سیاست زده پیشگیری خواهد شد. ◽️یکی از مبانی و ارزش‌های حوزه علمیه در سند چشم‌انداز به این صورت آمده است: «نقش هدایتگرانه و پدرانه در جامعه» این نقش، یکی از مبانی و ارزش‌های حوزه علمیه در اعصار مختلف بوده است اما همین معنا توسط برخی که مع الاسف سالهاست برخی از آنان در مسیر نیز گام نهاده اند، مصادره شده و مفهوم «نقش پدری روحانیان» به تساهل و تسامح در ارزش‌های دینی یا فقدان مرزبندی دقیق سیاسی، تفسیر شده است. ◽️در همین سند از کلیدواژه‌هایی همچون «آرمان‌خواهی واقع‌بینانه و تکلیف‌گرایی مجاهدانه مبتنی بر فرهنگ عاشورایی» نیز استفاده شده که هم کلیدواژه «واقع‌بینی» و هم «فرهنگ عاشورایی» توسط عده‌ای مصادره و تحریف شده است و واقع‌بینی به معنای تسلیم در برابر وضع موجود در نظر گرفته شده و حتی فرهنگ عاشورایی هم از سوی برخی معممین به مذاکره و سازش با استکبار تعریف شده است! همین چالش در «طرح حفظ و تقویت روحیه انقلابی در حوزه‌های علمیه» نیز قابل طرح است و مواردی همچون: «عدم وابستگی به افراد و جریان‌های سیاسی»، «عدم تحجر»، «نداشتن انتظارات زیاد از انقلاب اسلامی» و... نیز از این قبیل‌اند. 🔸کسانی که در متن تحولات داغ سیاسی حوزوی بوده‌اند می‌دانند که عده‌ای با شعار «عدم وابستگی به افراد و جریان‌های سیاسی» از ورود مؤثر حوزویان به عرصه کنش گری سیاسی (در برهه های خطیر مانند انتخابات ریاست جمهوری و فتنه ها) جلوگیری می‌کردند و برخی دیگر به اسم پرهیز از تحجر، عناصر متدین سنتی راسخ در اصول را رمی می‌کردند و جریاناتی خاص با ترویج تفکر به اصطلاح اعتدالی، حضور دین در عرصه‌های جزئی زندگی را تخطئه و انتظار حداکثری و تفسیر رادیکال عنوان می‌کنند البته این طیف خود را معتقد به اسلام سیاسی و تشکیل حکومت اسلامی معرفی می‌کنند اما عمق کلام‌شان بریدگی دین از زندگی جاری بشری است که فهم این نکته نیاز به تبیین دقیقی از کلمات امام خمینی قدس سره الشریف درباره گستره دین در قلمرو زندگی بشر دارد. ◽️به علاوه در «نظام جامع امور سیاسی حوزه‌های علمیه»؛ حوزه علمیه به این ویژگی به عنوان یک آرمان شناسانده شده: 🔻«جامع و توسعه‌یافته، متناسب با مقتضیات اجتماعی سیاسی جهان اسلام و تشیع» که باید توضیح داد که مراد از «توسعه‌یافتگی و تناسب با مقتضیات» چیست؟ توسعه‌یافتگی به خودی خود دارای بار معنایی سکولار است که در بیان مقام معظم رهبری نیز تعریض های روشنی بدان وجود دارد و برخی تصریح دارند که مراد از توسعه، منحل شدن در هاضمه نظام جهانی است. این مورد قطعا نمی‌تواند مراد اعضای شورای عالی باشد بنابراین برای سوء استفاده مغرضان بیماردل و بداندیش از خلأهای مفهومی، خاصه (که دامنه نفوذشان تا دل حوزه علمیه نیز کشیده شده) باید این مفهوم و سایر مفاهیم متشابه به نحو جدی بازتعریف شود. @rozaneebefarda ادامه👇
مراجع شیعی، پاپ مسیحی، کاهنان و خاخام های یهودی و مفتی‌های سنی که جای خود دارد، موبدان زرتشتی و روحانیان هندو هم مدیون امام خمینی‌اند! اختصاصی @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 🔹انقلاب اسلامی به عنوان بزرگترین انقلاب قرن، در دوران سیطره مطلق مدرنیته واقع شد. از ، و بعنوان یاد می‌شود. 🔹بشر دوران مدرن، بجای آنکه بنده خدا باشد، معبود بود، دین و آیین در اقصی نقاط جهان رنگ غربت و غفلت گرفته بود، یاد خداوند متعال و فرامین الهی از صحنه اجتماع خالی و به گوشه عبادتگاه ها و کنج انزوا و عرصه خلوت انسان ها، محصور شده بود. 🔹انقلاب اسلامی در چنین شرایطی که فرایند دینداری به سمت قهقرا می‌رفت، ظهور کرد؛ درست مثل یک منجی که در هنگامه اضطرار و لحظه حیاتی، رخ نمایی می‌کند و حیات می‌بخشد. 🔹این یک واقعیت است که اگر انقلاب اسلامی نبود، نه فقط اذان در ماذنه های مساجد که صدای ناقوس در کلیساها نیز خاموش می‌شد. اصلا چراغ همه عبادتگاه ها رو به خاموشی می‌نهاد. انقلاب اسلامی بود که انسان را به مدار خداپرستی و عبودیت و عبادت بازگرداند. 🔹این انقلاب اما، بدون نام امام خمینی، معنا نمی‌دهد. امام مجدد و احیاگر و منجی تمام ادیان و آیین های الهی. امامی که راهی جدید بر پیش روی بشر حیرت زده و سرگردان عصر مدرن گشود. 🔻حالا رهبران و روحانیان دینی در هر جای جهان که باشند، مدیون نام و مرام او هستند. نیز تنها یک تجلی از خورشید عالم تاب امام است. او اگر نبود، حتما تا حالا وهابی ها و بهایی ها و کمونیست ها و لیبرالیست ها و... تمام کشورهای جهان اسلام را، یکجا بلعیده بودند! امام و انقلاب اگر نبود، فرصتی برای گفتگوی بین الادیانی باقی نمی‌ماند؛ چون دینی باقی نمی‌ماند! 🔹بگذار سکولارهای مواجب بگیر لندن و واشنگتن و دنباله‌های بی‌اطلاع یا خدای ناکرده مغرض شان در ایران و عراق، خود را به خواب بزنند و بر آفتاب خاک بپاشند! تاریخ خوب به خاطر دارد؛ روزهای تلخ نجف را در دهه چهل و پنجاه! آن هنگام که صدام مرجع تقلید اعلای نجف را مجبور کرد زودتر از موعد عید فطر اعلام کند! آن روز که زعیم بزرگ نجف را محصور و سرکوب کرد، آن روز که صدرالعلمای عراق(سیدمحمدباقر شهید) را به خاک و خون کشید! 🔹آن روزها هم همین غرب‌زده های مرتجع نجف نشین، دیدار غیرمترقبه فرح با آیت‌الله العظمی خوئی را(که مورد رضایت خود آقای خویی هم نبود و در تصریحات بعدی معلوم است) ستایش می‌کردند، شاه و آمریکا را منجی اسلام و تشیع می‌پنداشتند! 🔹امام را آنروزهای سخت مبارزه، نه فقط تنها گذاشته بودند که به تیر طعنه و زخم زبان می‌نواختند! گاه اتهام گرایش به چپ ها و گاه اتهام خراب کردن حوزه، و گاه و گاه و گاه! 🔹آنها اما بعدا که سفره انقلاب پهن شد، پیشتر از مجاهدان گمنام عصر مبارزه، روی سفره حاضر شدند، گذشته سیاه شان را کتمان کردند، تا سالهای بعد چون مارهای آفتاب خورده(آن سان که مولوی گفته) وقتی فضا را فراهم دیدند، ماهیت واقعی شان را رو کردند! روشنفکر شدند، از ضرورت سازش با آمریکا و انگلیس گفتند، از سکولاریسم و جدایی دین و دولت حرف زدند، از سیاست پرهیزی حوزه ها سخن گفتند، و از این قبیل. 🔹راهبرد سکولارها در دوران جدید اما، بس شیطانی بود؛ آنها تلاش کردند خود را پشت سر برخی بزرگان و مراجع تقلید معظم تشیع در قم یا نجف پنهان کنند! 🔻دوگانه‌سازی کاذب بین مرجعیت و ولایت فقیه، البته راهبرد استعماری تاریخ گذشته ای بود که شاه و ساواک در عصر مبارزه آزموده بودند، بار دیگر احیا کردند؛ با ادبیاتی جدید! اگر از دوگانه نجف/قم هم سخن می‌گفتند، غرض همان تفرقه‌اندازی بین ولایت و مرجعیت بود! این بزرگترین خدمتی است که و ، مشترکا به استعمار و کفار انجام می‌دهند و طبعا بزرگترین خیانتی است که به آرمان تاریخی تشیع می‌توان انجام داد. خیانت است چون خدای ناکرده، مخاطرات جدی مانند از بین رفتن تنها حکومت شیعی و اضمحلال اصل تشیع را ممکن است‌ در پی داشته باشد، و را به تأخیر اندازد و از این رو معنایی جز پایمال کردن خون تمام مجاهدان عصر غیبت ندارد! 🔹این بادهای موسمی ژورنالیست‌های اجاره‌ای را جدی نباید گرفت؛ آنها هر لحظه به سمتی می‌وزند پس اثر مهمی هم ندارند! نفوذ سکولاریسم در مهد معارف شیعی، در دو حوزه مهم قم و نجف را اما باید جدی گرفت! وقتی صدای ملکه انگلیس، از حلقوم برخی معممین قم و نجف، بازتکرار می‌شود، حتما یک جای کار می‌لنگد! وقتی رسانه رسمی برخی بیوت، خط رسانه‌ای مشترک با صدای آمریکا و bbc و سایر رسانه‌های ضداسلامی می‌روند، یعنی مرز اسلام ناب با اسلام آمریکایی در حال فروپاشی است! ⭕️بزرگان تشیع، در همه اعصار، و بیش از همیشه، در دوران حاضر، باهم یگانگی دارند و خناسها ره بجایی نخواهند برد. @rozaneebefarda
زندگی بر دهانه آتشفشان در ستایش انقلاب اسلامی [صفحه 2 از 2] تنها بازخوانی محققانه سلوک سیاسی-اجتماعی مطهری است که از تصویرسازی های تحریف شده در مورد مطهری پیش گیری خواهد کرد. چه اینکه این روزها تلاش هایی صورت گرفته برای مصادره یا تحریف مطهری؛ نمونه اگر بخواهید خاطرات (همان ) که توسط و با پول بیت المال مسلمین در داخل چاپ شد و در آن مطهری را تلویحا درباری نامیدند و بلکه درباری شدن امثال نصر(که پدرش درباری بود) را به توصیه او دانستند! یا چنان که در مهرنامه و سیاست نامه خواست تصویری و به سان از مطهری ارائه دهد و او را که اسوه انقلابیون بود، در مقابل آنان جا بزند! برداشت های آکنده از زمان پریشی و تحریف، چونان که در یادداشت های پراکنده امثال می بینیم نیز نسبت روشنی با حقیقت مطهری ندارد و لذا تلاش نافرجام دوستانش در برای جا زدن مطهری در زمره حلقه ، نیز ناروا و بیراه است(چه اینکه جناب جعفریان خود بهتر می داند مطهری با کدامین انگیزه و با کدامین شرط و شروط که همه در خدمت به سربازان نهضت امام بود، حضور موقت در دارالتبلیغ را پذیرفت) مطهری اما برخلاف بافته های اغیار، نه چونان شریعتی و بازرگان التقاطی است و نه آنچنان که نصر و سایر درباریان به دروغ در پی القای آنند، درباری است! و نه آنچنان که آرزومندند و تلاش مذبوحانه شان را در این جهت بکار بسته اند، اعتدالی است! اسوه های اعتدالی ها نه امثال مطهری که به حق کسانی مانند است. کسی که از ابتدای نهضت امام تا پایان، سیاست یک به نعل و یکی به میخ را در پیش گرفته بود و آنچنان می نمایاند که نبود و آنچنان بود که نمی نمود! همین است که شریعتمداری و نهضت آزادی هر دو در آستانه پیروزی بر طبل تفرقه در صفوفق انقلابیون کوفتند و به بهانه حفظ قانون اساسی مشروطه، آخرین تلاش ها را برای حفظ سلطنت و شاه به کار بستند! مطهری صریح بود، گرچه در ترویج حق، راه تعامل را نمی بست و با پیروان مکاتب باطل گاه ساعتها وقت گرنمایه به گفت و گو خرج می نمود اما، او کسی نبود که پیشه کند و به اقتضای منافع شخصی یا باندی، از حق گویی کوتاه بیاید. این بود که در کارنامه مطهری، همواره مواجهه های جدی با جریان های فکری مختلف را می بینیم؛ گاه با پورداوود(از بانیان باستان گرایی در دوران جدید) سینه به سینه می شد، گاه دست رد بر سینه مجاهدین می کوفت، گاه در دل دانشگاه تهران با و به محاجه می نشست، گاه شلاق بیداری بر فرق فرقان بدلی می زد و گاهی دیگر به زهدفروشی و انحراف آشکار امثال خرده می گرفت. مخالفت با (معلم پرشور خراسانی که خود مطهری در مشهوریتش نقش اساسی داشت) را اگر تکلیف می دانست، دریغ نمی کرد؛ حتی اگر طرفداران متعصب شریعتی تا مرز دشمنی با او پیش بروند. بازرگان و نهضت آزادی اما، پیچیده ترین جریانی بود که مطهری در آخرین روزهای زندگانی در تدارک جدا کردن راهش از آنها بود. همو البته در بدو ورود امام به تهران و در جابجا کردن محل سکونت امام، سیلی های سختی به فرزندان معنوی نهضت آزادی زده بود اما فرزندان فکری شریعتی فرصت برای تمام کردن این پروژه دشوار را به او ندادند و مطهری آخرین برگ دفتر عمرش را به خط خون امضا کرد. مطهری نه ربطی به درباری ها دارد، نه رابطه ای با التقاطی ها دارد، نه نسبتی با اعتدالی ها! مطهری مطهر است و این است که او را به حق باید اسوه دانست. اسوه ای که علی رغم تأکید امام بر آثار نابش، و علی رغم تصریحات رهبری حکیم انقلاب اسلامی، هنوز که هنوز است در زادگاه فکری خویش (حوزه مقدسه) گمنام و غریب است. شاید بتوان برای قصور و تقصیر برخی متولیان حوزوی در چهار دهه گذشته در محجوریت آثار این شهید در حوزه، توجیهی آورد اما حتما هرگز نمی توان از قصور و تقصیر جریان انقلابی حوزه در بازخوانی مشرب فکری و سلوک سیاسی شهید مطهری، به آسانی درگذشت. روزگار غربت این روزهای جریان انقلابی حوزه، حاصل بی مهری به اسوه هایی است که بازخوانی زندگانی شان، چونان شمشیری بران، و را یکجا کنار خواهد زد و شعار انقلاب اسلامی و آرمان و منویات رهبری را به عینیت نزدیک تر خواهد کرد. این روزهای بیش از هر زمان دیگری به مطهری نیازمندیم؛ آنکه به حق و پرچمدار و نماد است. @rozaneebefarda
هدایت شده از روزنه
آیت الله مطهری؛ فقیه تحول خواه و اسوه 💥اختصاصی @rozaneebdfarda 🔻🔻🔻 وقتی از ٬ سخن به میان می آید٬ رویکرد تحول گرایانه ایشان نسبت به حوزه مقدسه قم کمتر مورد توجه قرار می گیرد اما تاریخ از یاد نمی برد که او در ضمن اعتقاد حداکثری به اصالت و کارآمدی نهاد روحانیت٬ تغییرات و تحولات بنیادین این نهاد دینی را از ضروریات می دانست. شهید مطهری هرگز خود را به بیان دغدغه های صرف و ٬ محدود نکرد و برای تکامل و بالندگی حوزه٬ و داشت. برنامه آیت الله شهید و عده دیگری از ٬ اگرچه ابتدا با موافقت و تایید زعیم عظمای قم مواجه شد اما با و برخی اطرافیان بی سواد و وابسته به دربار٬ ناتمام ماند و شهید بعد از آنکه از تأثیرگذاری در عرصه تحول حوزه ناکام شد٬ ناگزیر ره تهران در پیش گرفت. بدخواهان و خناسان٬ مطهری فاضل٬ متقی و دلسوز را در منظر چنان جلوه دادند که نه تنها از ‌پذیرفتن او که از مطالعه عریضه مکتوب آیت الله مطهری نیز امتناع کردند و مطهری غریبانه از حضور موثر در امور حوزه برکنار ماند. بعدها در دهه چهل و پنجاه به اشارت امام مبنی بر حضور علمای انقلابی در کرسی های علمی قم٬ ایشان معدود جلساتی در قم داشت که برکات فراوانی را منتج شد اما هرگز دیگر حوزه نتوانست از اندیشه ناب مطهری در جهت اصلاح ساختارها بهره ببرد. اکنون در سالگرد چهل سالگی شهادت آن متفکر کم نظیر معاصر٬ خادمی ها و شیخ غلامرضاهایی پیدا شده اند که استوانه های علمی حوزه را با انواع روشهای ناجوانمردانه از میدان بدر می کنند تا بتوانند با ادبیاتی تقدس مأبانه به ستیز با تحول حوزه بپردازند و بر طبل جدایی دین از سیاست بکوبند. دشمنان دیروز امام و شهید مطهری٬ اکنون با یک تیر دو نشان می زنند؛ همزمان هم با تحول مقابله می کنند که انزوای کلیسایی را خدای ناکرده ممکن است به دنبال داشته باشد و از طرف دیگر در پی فاصله حوزه و‌ نظام هستند. شهید مطهری در عین حال که پیشگام تحول حوزه است٬ نماد نیز هست و از همین رو همزمان و به دشمنی با او و امثال او ادامه می دهند‌. بازخوانی سیره انقلابی و شیوه تحولخواهی آیت الله مطهری٬ گمشده امروز حوزه مقدسه قم است که باید بسیار از آن سخن گفت تا توطئه بایکوت و واژگونه نمایی٬ سیره و سیمای آن اسوه نستوه را بیش از این مخدوش ننماید. @rozaneebdfarda
ostad falsafi.mp3
31.33M
نقش روحانیت در تحولات معاصر ▫️اختصاصی|| حجت‌الاسلام والمسلمین فلسفی @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 🔹تمام انقلاب‌های این مملکت به رهبری روحانیت بود؛ از نهضت میرزای شیرازی تا نهضت امام خمینی ▫️ و چه خوابی برای و دیده‌اند؟ ▫️آمریکا، انگلیس، فرانسه و دیگران در پی جدایی انداختن بین روحانیت و ولایت فقیه با ملت هستند! می‌خواهند مردم را از صحنه بیرون کنند. @rozaneebefarda
زندگی بر دهانه آتشفشان در ستایش انقلاب اسلامی [صفحه 2 از 2] تنها بازخوانی محققانه سلوک سیاسی-اجتماعی مطهری است که از تصویرسازی های تحریف شده در مورد مطهری پیش گیری خواهد کرد. چه اینکه این روزها تلاش هایی صورت گرفته برای مصادره یا تحریف مطهری؛ نمونه اگر بخواهید خاطرات (همان ) که توسط و با پول بیت المال مسلمین در داخل چاپ شد و در آن مطهری را تلویحا درباری نامیدند و بلکه درباری شدن امثال نصر(که پدرش درباری بود) را به توصیه او دانستند! یا چنان که در مهرنامه و سیاست نامه خواست تصویری و به سان از مطهری ارائه دهد و او را که اسوه انقلابیون بود، در مقابل آنان جا بزند! برداشت های آکنده از زمان پریشی و تحریف، چونان که در یادداشت های پراکنده امثال می بینیم نیز نسبت روشنی با حقیقت مطهری ندارد و لذا تلاش نافرجام دوستانش در برای جا زدن مطهری در زمره حلقه ، نیز ناروا و بیراه است(چه اینکه جناب جعفریان خود بهتر می داند مطهری با کدامین انگیزه و با کدامین شرط و شروط که همه در خدمت به سربازان نهضت امام بود، حضور موقت در دارالتبلیغ را پذیرفت) مطهری اما برخلاف بافته های اغیار، نه چونان شریعتی و بازرگان التقاطی است و نه آنچنان که نصر و سایر درباریان به دروغ در پی القای آنند، درباری است! و نه آنچنان که آرزومندند و تلاش مذبوحانه شان را در این جهت بکار بسته اند، اعتدالی است! اسوه های اعتدالی ها نه امثال مطهری که به حق کسانی مانند است. کسی که از ابتدای نهضت امام تا پایان، سیاست یک به نعل و یکی به میخ را در پیش گرفته بود و آنچنان می نمایاند که نبود و آنچنان بود که نمی نمود! همین است که شریعتمداری و نهضت آزادی هر دو در آستانه پیروزی بر طبل تفرقه در صفوفق انقلابیون کوفتند و به بهانه حفظ قانون اساسی مشروطه، آخرین تلاش ها را برای حفظ سلطنت و شاه به کار بستند! مطهری صریح بود، گرچه در ترویج حق، راه تعامل را نمی بست و با پیروان مکاتب باطل گاه ساعتها وقت گرنمایه به گفت و گو خرج می نمود اما، او کسی نبود که پیشه کند و به اقتضای منافع شخصی یا باندی، از حق گویی کوتاه بیاید. این بود که در کارنامه مطهری، همواره مواجهه های جدی با جریان های فکری مختلف را می بینیم؛ گاه با پورداوود(از بانیان باستان گرایی در دوران جدید) سینه به سینه می شد، گاه دست رد بر سینه مجاهدین می کوفت، گاه در دل دانشگاه تهران با و به محاجه می نشست، گاه شلاق بیداری بر فرق فرقان بدلی می زد و گاهی دیگر به زهدفروشی و انحراف آشکار امثال خرده می گرفت. مخالفت با (معلم پرشور خراسانی که خود مطهری در مشهوریتش نقش اساسی داشت) را اگر تکلیف می دانست، دریغ نمی کرد؛ حتی اگر طرفداران متعصب شریعتی تا مرز دشمنی با او پیش بروند. بازرگان و نهضت آزادی اما، پیچیده ترین جریانی بود که مطهری در آخرین روزهای زندگانی در تدارک جدا کردن راهش از آنها بود. همو البته در بدو ورود امام به تهران و در جابجا کردن محل سکونت امام، سیلی های سختی به فرزندان معنوی نهضت آزادی زده بود اما فرزندان فکری شریعتی فرصت برای تمام کردن این پروژه دشوار را به او ندادند و مطهری آخرین برگ دفتر عمرش را به خط خون امضا کرد. مطهری نه ربطی به درباری ها دارد، نه رابطه ای با التقاطی ها دارد، نه نسبتی با اعتدالی ها! مطهری مطهر است و این است که او را به حق باید اسوه دانست. اسوه ای که علی رغم تأکید امام بر آثار نابش، و علی رغم تصریحات رهبری حکیم انقلاب اسلامی، هنوز که هنوز است در زادگاه فکری خویش (حوزه مقدسه) گمنام و غریب است. شاید بتوان برای قصور و تقصیر برخی متولیان حوزوی در چهار دهه گذشته در محجوریت آثار این شهید در حوزه، توجیهی آورد اما حتما هرگز نمی توان از قصور و تقصیر جریان انقلابی حوزه در بازخوانی مشرب فکری و سلوک سیاسی شهید مطهری، به آسانی درگذشت. روزگار غربت این روزهای جریان انقلابی حوزه، حاصل بی مهری به اسوه هایی است که بازخوانی زندگانی شان، چونان شمشیری بران، و را یکجا کنار خواهد زد و شعار انقلاب اسلامی و آرمان و منویات رهبری را به عینیت نزدیک تر خواهد کرد. این روزهای بیش از هر زمان دیگری به مطهری نیازمندیم؛ آنکه به حق و پرچمدار و نماد است. @rozaneebefarda
آیت الله مطهری؛ فقیه تحول خواه و اسوه 💥اختصاصی @rozaneebdfarda 🔻🔻🔻 وقتی از ٬ سخن به میان می آید٬ رویکرد تحول گرایانه ایشان نسبت به حوزه مقدسه قم کمتر مورد توجه قرار می گیرد اما تاریخ از یاد نمی برد که او در ضمن اعتقاد حداکثری به اصالت و کارآمدی نهاد روحانیت٬ تغییرات و تحولات بنیادین این نهاد دینی را از ضروریات می دانست. شهید مطهری هرگز خود را به بیان دغدغه های صرف و ٬ محدود نکرد و برای تکامل و بالندگی حوزه٬ و داشت. برنامه آیت الله شهید و عده دیگری از ٬ اگرچه ابتدا با موافقت و تایید زعیم عظمای قم مواجه شد اما با و برخی اطرافیان بی سواد و وابسته به دربار٬ ناتمام ماند و شهید بعد از آنکه از تأثیرگذاری در عرصه تحول حوزه ناکام شد٬ ناگزیر ره تهران در پیش گرفت. بدخواهان و خناسان٬ مطهری فاضل٬ متقی و دلسوز را در منظر چنان جلوه دادند که نه تنها از ‌پذیرفتن او که از مطالعه عریضه مکتوب آیت الله مطهری نیز امتناع کردند و مطهری غریبانه از حضور موثر در امور حوزه برکنار ماند. بعدها در دهه چهل و پنجاه به اشارت امام مبنی بر حضور علمای انقلابی در کرسی های علمی قم٬ ایشان معدود جلساتی در قم داشت که برکات فراوانی را منتج شد اما هرگز دیگر حوزه نتوانست از اندیشه ناب مطهری در جهت اصلاح ساختارها بهره ببرد. اکنون در سالگرد چهل سالگی شهادت آن متفکر کم نظیر معاصر٬ خادمی ها و شیخ غلامرضاهایی پیدا شده اند که استوانه های علمی حوزه را با انواع روشهای ناجوانمردانه از میدان بدر می کنند تا بتوانند با ادبیاتی تقدس مأبانه به ستیز با تحول حوزه بپردازند و بر طبل جدایی دین از سیاست بکوبند. دشمنان دیروز امام و شهید مطهری٬ اکنون با یک تیر دو نشان می زنند؛ همزمان هم با تحول مقابله می کنند که انزوای کلیسایی را خدای ناکرده ممکن است به دنبال داشته باشد و از طرف دیگر در پی فاصله حوزه و‌ نظام هستند. شهید مطهری در عین حال که پیشگام تحول حوزه است٬ نماد نیز هست و از همین رو همزمان و به دشمنی با او و امثال او ادامه می دهند‌. بازخوانی سیره انقلابی و شیوه تحولخواهی آیت الله مطهری٬ گمشده امروز حوزه مقدسه قم است که باید بسیار از آن سخن گفت تا توطئه بایکوت و واژگونه نمایی٬ سیره و سیمای آن اسوه نستوه را بیش از این مخدوش ننماید. @rozaneebdfarda
زندگی بر دهانه آتشفشان در ستایش انقلاب اسلامی [صفحه 2 از 2] تنها بازخوانی محققانه سلوک سیاسی-اجتماعی مطهری است که از تصویرسازی های تحریف شده در مورد مطهری پیش گیری خواهد کرد. چه اینکه این روزها تلاش هایی صورت گرفته برای مصادره یا تحریف مطهری؛ نمونه اگر بخواهید خاطرات (همان ) که توسط و با پول بیت المال مسلمین در داخل چاپ شد و در آن مطهری را تلویحا درباری نامیدند و بلکه درباری شدن امثال نصر(که پدرش درباری بود) را به توصیه او دانستند! یا چنان که در مهرنامه و سیاست نامه خواست تصویری و به سان از مطهری ارائه دهد و او را که اسوه انقلابیون بود، در مقابل آنان جا بزند! برداشت های آکنده از زمان پریشی و تحریف، چونان که در یادداشت های پراکنده امثال می بینیم نیز نسبت روشنی با حقیقت مطهری ندارد و لذا تلاش نافرجام دوستانش در برای جا زدن مطهری در زمره حلقه ، نیز ناروا و بیراه است(چه اینکه جناب جعفریان خود بهتر می داند مطهری با کدامین انگیزه و با کدامین شرط و شروط که همه در خدمت به سربازان نهضت امام بود، حضور موقت در دارالتبلیغ را پذیرفت) مطهری اما برخلاف بافته های اغیار، نه چونان شریعتی و بازرگان التقاطی است و نه آنچنان که نصر و سایر درباریان به دروغ در پی القای آنند، درباری است! و نه آنچنان که آرزومندند و تلاش مذبوحانه شان را در این جهت بکار بسته اند، اعتدالی است! اسوه های اعتدالی ها نه امثال مطهری که به حق کسانی مانند است. کسی که از ابتدای نهضت امام تا پایان، سیاست یک به نعل و یکی به میخ را در پیش گرفته بود و آنچنان می نمایاند که نبود و آنچنان بود که نمی نمود! همین است که شریعتمداری و نهضت آزادی هر دو در آستانه پیروزی بر طبل تفرقه در صفوفق انقلابیون کوفتند و به بهانه حفظ قانون اساسی مشروطه، آخرین تلاش ها را برای حفظ سلطنت و شاه به کار بستند! مطهری صریح بود، گرچه در ترویج حق، راه تعامل را نمی بست و با پیروان مکاتب باطل گاه ساعتها وقت گرنمایه به گفت و گو خرج می نمود اما، او کسی نبود که پیشه کند و به اقتضای منافع شخصی یا باندی، از حق گویی کوتاه بیاید. این بود که در کارنامه مطهری، همواره مواجهه های جدی با جریان های فکری مختلف را می بینیم؛ گاه با پورداوود(از بانیان باستان گرایی در دوران جدید) سینه به سینه می شد، گاه دست رد بر سینه مجاهدین می کوفت، گاه در دل دانشگاه تهران با و به محاجه می نشست، گاه شلاق بیداری بر فرق فرقان بدلی می زد و گاهی دیگر به زهدفروشی و انحراف آشکار امثال خرده می گرفت. مخالفت با (معلم پرشور خراسانی که خود مطهری در مشهوریتش نقش اساسی داشت) را اگر تکلیف می دانست، دریغ نمی کرد؛ حتی اگر طرفداران متعصب شریعتی تا مرز دشمنی با او پیش بروند. بازرگان و نهضت آزادی اما، پیچیده ترین جریانی بود که مطهری در آخرین روزهای زندگانی در تدارک جدا کردن راهش از آنها بود. همو البته در بدو ورود امام به تهران و در جابجا کردن محل سکونت امام، سیلی های سختی به فرزندان معنوی نهضت آزادی زده بود اما فرزندان فکری شریعتی فرصت برای تمام کردن این پروژه دشوار را به او ندادند و مطهری آخرین برگ دفتر عمرش را به خط خون امضا کرد. مطهری نه ربطی به درباری ها دارد، نه رابطه ای با التقاطی ها دارد، نه نسبتی با اعتدالی ها! مطهری مطهر است و این است که او را به حق باید اسوه دانست. اسوه ای که علی رغم تأکید امام بر آثار نابش، و علی رغم تصریحات رهبری حکیم انقلاب اسلامی، هنوز که هنوز است در زادگاه فکری خویش (حوزه مقدسه) گمنام و غریب است. شاید بتوان برای قصور و تقصیر برخی متولیان حوزوی در چهار دهه گذشته در محجوریت آثار این شهید در حوزه، توجیهی آورد اما حتما هرگز نمی توان از قصور و تقصیر جریان انقلابی حوزه در بازخوانی مشرب فکری و سلوک سیاسی شهید مطهری، به آسانی درگذشت. روزگار غربت این روزهای جریان انقلابی حوزه، حاصل بی مهری به اسوه هایی است که بازخوانی زندگانی شان، چونان شمشیری بران، و را یکجا کنار خواهد زد و شعار انقلاب اسلامی و آرمان و منویات رهبری را به عینیت نزدیک تر خواهد کرد. این روزهای بیش از هر زمان دیگری به مطهری نیازمندیم؛ آنکه به حق و پرچمدار و نماد است. @rozaneebefarda
آیت الله مطهری؛ فقیه تحول خواه و اسوه 💥اختصاصی @rozaneebdfarda 🔻🔻🔻 وقتی از ٬ سخن به میان می آید٬ رویکرد تحول گرایانه ایشان نسبت به حوزه مقدسه قم کمتر مورد توجه قرار می گیرد اما تاریخ از یاد نمی برد که او در ضمن اعتقاد حداکثری به اصالت و کارآمدی نهاد روحانیت٬ تغییرات و تحولات بنیادین این نهاد دینی را از ضروریات می دانست. شهید مطهری هرگز خود را به بیان دغدغه های صرف و ٬ محدود نکرد و برای تکامل و بالندگی حوزه٬ و داشت. برنامه آیت الله شهید و عده دیگری از ٬ اگرچه ابتدا با موافقت و تایید زعیم عظمای قم مواجه شد اما با و برخی اطرافیان بی سواد و وابسته به دربار٬ ناتمام ماند و شهید بعد از آنکه از تأثیرگذاری در عرصه تحول حوزه ناکام شد٬ ناگزیر ره تهران در پیش گرفت. بدخواهان و خناسان٬ مطهری فاضل٬ متقی و دلسوز را در منظر چنان جلوه دادند که نه تنها از ‌پذیرفتن او که از مطالعه عریضه مکتوب آیت الله مطهری نیز امتناع کردند و مطهری غریبانه از حضور موثر در امور حوزه برکنار ماند. بعدها در دهه چهل و پنجاه به اشارت امام مبنی بر حضور علمای انقلابی در کرسی های علمی قم٬ ایشان معدود جلساتی در قم داشت که برکات فراوانی را منتج شد اما هرگز دیگر حوزه نتوانست از اندیشه ناب مطهری در جهت اصلاح ساختارها بهره ببرد. اکنون در سالگرد چهل سالگی شهادت آن متفکر کم نظیر معاصر٬ خادمی ها و شیخ غلامرضاهایی پیدا شده اند که استوانه های علمی حوزه را با انواع روشهای ناجوانمردانه از میدان بدر می کنند تا بتوانند با ادبیاتی تقدس مأبانه به ستیز با تحول حوزه بپردازند و بر طبل جدایی دین از سیاست بکوبند. دشمنان دیروز امام و شهید مطهری٬ اکنون با یک تیر دو نشان می زنند؛ همزمان هم با تحول مقابله می کنند که انزوای کلیسایی را خدای ناکرده ممکن است به دنبال داشته باشد و از طرف دیگر در پی فاصله حوزه و‌ نظام هستند. شهید مطهری در عین حال که پیشگام تحول حوزه است٬ نماد نیز هست و از همین رو همزمان و به دشمنی با او و امثال او ادامه می دهند‌. بازخوانی سیره انقلابی و شیوه تحولخواهی آیت الله مطهری٬ گمشده امروز حوزه مقدسه قم است که باید بسیار از آن سخن گفت تا توطئه بایکوت و واژگونه نمایی٬ سیره و سیمای آن اسوه نستوه را بیش از این مخدوش ننماید. @rozaneebdfarda
آیت الله شهید مطهری؛ فقیه تحول خواه و اسوه @rozaneebdfarda 🔻🔻🔻 وقتی از ٬ سخن به میان می آید٬ رویکرد تحول گرایانه ایشان نسبت به حوزه مقدسه قم کمتر مورد توجه قرار می گیرد اما تاریخ از یاد نمی برد که او در ضمن اعتقاد حداکثری به اصالت و کارآمدی نهاد روحانیت٬ تغییرات و تحولات بنیادین این نهاد دینی را از ضروریات می دانست. شهید مطهری هرگز خود را به بیان دغدغه های صرف و ٬ محدود نکرد و برای تکامل و بالندگی حوزه٬ و داشت. برنامه آیت الله شهید و عده دیگری از ٬ اگرچه ابتدا با موافقت و تایید زعیم عظمای قم مواجه شد اما با و برخی اطرافیان بی سواد و وابسته به دربار٬ ناتمام ماند و شهید بعد از آنکه از تأثیرگذاری در عرصه تحول حوزه ناکام شد٬ ناگزیر ره تهران در پیش گرفت. بدخواهان و خناسان٬ مطهری فاضل٬ متقی و دلسوز را در منظر چنان جلوه دادند که نه تنها از ‌پذیرفتن او که از مطالعه عریضه مکتوب آیت الله مطهری نیز امتناع کردند و مطهری غریبانه از حضور موثر در امور حوزه برکنار ماند. بعدها در دهه چهل و پنجاه به اشارت امام مبنی بر حضور علمای انقلابی در کرسی های علمی قم٬ ایشان معدود جلساتی در قم داشت که برکات فراوانی را منتج شد اما هرگز دیگر حوزه نتوانست از اندیشه ناب مطهری در جهت اصلاح ساختارها بهره ببرد. اکنون در سالگرد چهل سالگی شهادت آن متفکر کم نظیر معاصر٬ خادمی ها و شیخ غلامرضاهایی پیدا شده اند که استوانه های علمی حوزه را با انواع روشهای ناجوانمردانه از میدان بدر می کنند تا بتوانند با ادبیاتی تقدس مأبانه به ستیز با تحول حوزه بپردازند و بر طبل جدایی دین از سیاست بکوبند. دشمنان دیروز امام و شهید مطهری٬ اکنون با یک تیر دو نشان می زنند؛ همزمان هم با تحول مقابله می کنند که انزوای کلیسایی را خدای ناکرده ممکن است به دنبال داشته باشد و از طرف دیگر در پی فاصله حوزه و‌ نظام هستند. شهید مطهری در عین حال که پیشگام تحول حوزه است٬ نماد نیز هست و از همین رو همزمان و به دشمنی با او و امثال او ادامه می دهند‌. بازخوانی سیره انقلابی و شیوه تحولخواهی آیت الله مطهری٬ گمشده امروز حوزه مقدسه قم است که باید بسیار از آن سخن گفت تا توطئه بایکوت و واژگونه نمایی٬ سیره و سیمای آن اسوه نستوه را بیش از این مخدوش ننماید. ؛ دریچه ای به تاریخ، سیاست و اندیشه دینی معاصر:👇 https://eitaa.com/joinchat/2032861191C0a0a43a053
زندگی بر دهانه آتشفشان در ستایش انقلاب اسلامی [صفحه ۲ از ۲] تنها بازخوانی محققانه سلوک سیاسی-اجتماعی مطهری است که از تصویرسازی های تحریف شده در مورد مطهری پیش گیری خواهد کرد. چه اینکه این روزها تلاش هایی صورت گرفته برای مصادره یا تحریف مطهری؛ نمونه اگر بخواهید خاطرات (همان ) که توسط و با پول بیت المال مسلمین در داخل چاپ شد و در آن مطهری را تلویحا درباری نامیدند و بلکه درباری شدن امثال نصر(که پدرش درباری بود) را به توصیه او دانستند! یا چنان که در مهرنامه و سیاست نامه خواست تصویری و به سان از مطهری ارائه دهد و او را که اسوه انقلابیون بود، در مقابل آنان جا بزند! برداشت های آکنده از زمان پریشی و تحریف، چونان که در یادداشت های پراکنده امثال می بینیم نیز نسبت روشنی با حقیقت مطهری ندارد و لذا تلاش نافرجام دوستانش در برای جا زدن مطهری در زمره حلقه ، نیز ناروا و بیراه است(چه اینکه جناب جعفریان خود بهتر می داند مطهری با کدامین انگیزه و با کدامین شرط و شروط که همه در خدمت به سربازان نهضت امام بود، حضور موقت در دارالتبلیغ را پذیرفت) مطهری اما برخلاف بافته های اغیار، نه چونان شریعتی و بازرگان التقاطی است و نه آنچنان که نصر و سایر درباریان به دروغ در پی القای آنند، درباری است! و نه آنچنان که آرزومندند و تلاش مذبوحانه شان را در این جهت بکار بسته اند، اعتدالی است! اسوه های اعتدالی ها نه امثال مطهری که به حق کسانی مانند است. کسی که از ابتدای نهضت امام تا پایان، سیاست یک به نعل و یکی به میخ را در پیش گرفته بود و آنچنان می نمایاند که نبود و آنچنان بود که نمی نمود! همین است که شریعتمداری و نهضت آزادی هر دو در آستانه پیروزی بر طبل تفرقه در صفوفق انقلابیون کوفتند و به بهانه حفظ قانون اساسی مشروطه، آخرین تلاش ها را برای حفظ سلطنت و شاه به کار بستند! مطهری صریح بود، گرچه در ترویج حق، راه تعامل را نمی بست و با پیروان مکاتب باطل گاه ساعتها وقت گرنمایه به گفت و گو خرج می نمود اما، او کسی نبود که پیشه کند و به اقتضای منافع شخصی یا باندی، از حق گویی کوتاه بیاید. این بود که در کارنامه مطهری، همواره مواجهه های جدی با جریان های فکری مختلف را می بینیم؛ گاه با پورداوود(از بانیان باستان گرایی در دوران جدید) سینه به سینه می شد، گاه دست رد بر سینه مجاهدین می کوفت، گاه در دل دانشگاه تهران با و به محاجه می نشست، گاه شلاق بیداری بر فرق فرقان بدلی می زد و گاهی دیگر به زهدفروشی و انحراف آشکار امثال خرده می گرفت. مخالفت با (معلم پرشور خراسانی که خود مطهری در مشهوریتش نقش اساسی داشت) را اگر تکلیف می دانست، دریغ نمی کرد؛ حتی اگر طرفداران متعصب شریعتی تا مرز دشمنی با او پیش بروند. بازرگان و نهضت آزادی اما، پیچیده ترین جریانی بود که مطهری در آخرین روزهای زندگانی در تدارک جدا کردن راهش از آنها بود. همو البته در بدو ورود امام به تهران و در جابجا کردن محل سکونت امام، سیلی های سختی به فرزندان معنوی نهضت آزادی زده بود اما فرزندان فکری شریعتی فرصت برای تمام کردن این پروژه دشوار را به او ندادند و مطهری آخرین برگ دفتر عمرش را به خط خون امضا کرد. مطهری نه ربطی به درباری ها دارد، نه رابطه ای با التقاطی ها دارد، نه نسبتی با اعتدالی ها! مطهری مطهر است و این است که او را به حق باید اسوه دانست. اسوه ای که علی رغم تأکید امام بر آثار نابش، و علی رغم تصریحات رهبری حکیم انقلاب اسلامی، هنوز که هنوز است در زادگاه فکری خویش (حوزه مقدسه) گمنام و غریب است. شاید بتوان برای قصور و تقصیر برخی متولیان حوزوی در چهار دهه گذشته در محجوریت آثار این شهید در حوزه، توجیهی آورد اما حتما هرگز نمی توان از قصور و تقصیر جریان انقلابی حوزه در بازخوانی مشرب فکری و سلوک سیاسی شهید مطهری، به آسانی درگذشت. روزگار غربت این روزهای جریان انقلابی حوزه، حاصل بی مهری به اسوه هایی است که بازخوانی زندگانی شان، چونان شمشیری بران، و را یکجا کنار خواهد زد و شعار انقلاب اسلامی و آرمان و منویات رهبری را به عینیت نزدیک تر خواهد کرد. این روزهای بیش از هر زمان دیگری به مطهری نیازمندیم؛ آنکه به حق و پرچمدار و نماد است. @rozaneebefarda