عدول از شیوه استدلالی شیعه و نزدیک شدن به
#فقه_اهل_سنت تا کاربست استدلالهای کوچه بازاری!
بحث ما با آقای علوی عینا همان دعوای اصحاب امام صادق(ع) و
#ابوحنیفه است!
نقدی بر مصاحبه جنجالی آقای
#سیدمحمدجواد_علوی
[صفحه 2 از 3]
🔸از روی کدام مصالح مرسلهای که ایشان از اسلام به دست آورده است، نظام سوسیالیستی و همچنین مکتب لیبرالیستی شیکاگو را مخالف اسلام میداند و در این میان یکی از نظامهای مختلط را بر میگزیند؟ مگر همه این نظامها، نظامهای ارائه شده توسط عقلاء نیستند؟
◽️به علاوه اگر ملاک، عقلائی بودن یک نظام باشد؛ یا باید همه این نظام ها صحیح و اسلامی باشد که خود ایشان قبول ندارد، و یا باید مانند اهل سنت، با عقل ظنی ناقص یکی از این نظامها را استحسان کرده و به اسلام نسبت داد.
▫️تنها نکتهای که شاید بتوان با کمی زحمت، استدلالی شیعی محسوب شود این است که سیرههای عقلایی را با کلیات فقه میسنجیم و اگر مخالفتی نبود مورد تایید شارع میباشد.
▪️این مطلب اگر چه مخالف مشهور شیعه است و مشهور علمای شیعه در حجیت سیرههای عقلائیه، امضای شارع و اعلام رضایت او را لازم دانسته و به تبع، سیرههای مستحدثه را حجت نمیدانند، اما رنگ و بوی استدلالی شیعی را دارد.
◾️ در خصوص [مشکل سیره های عقلائی جاری در اقتصاد امروز جهان با مبانی و اصول فقه شیعه] نیز نکاتی قابل ذکر است:
اول: این نوع نگاه انفعالی به فقه باعث شده است بتوان سوسیالیستیترین نظامهای اقتصادی تا لیبرالترین آنها را با اندک تعدیلی با کلیات فقه همساز تلقی کرد؛ همانگونه که در ابتدای انقلاب دخالتهای حداکثری دولت با توجه به ادله ولایت فقیه مورد ادعا بود و الان عدم دخالت دولت با توجه به قاعده «الناس مسلطون علی اموالهم» توجیه شده است.
دوم: شناخت این که این سیرههای عقلائیه مورد اعتراض شرع قرار نگرفته است احتیاج به تخصص اقتصادی دارد تا ماهیت مسائل اقتصادی و همچنین لوازم، آثار و نتایج هر یک روشن شود تا فقیه بفهمد که کدام آیه یا روایت ناظر به این پدیده اقتصادی میباشد.
قطعاً با آزاد اندیشی که ایشان ادعا میکنند، این جسارت را بر من خواهند بخشید و به من که درسهای دانشگاهی اقتصاد را نیز نزد اساتید خواندهام اجازه خواهند داد از ایشان بپرسم: شما چقدر اقتصاد خواندهاید؟ و جز مطالعات پراکنده درباره این دریای عظیم مسائل، پیش کدام استاد تلمذ نمودهاید؟ طبیعی است شما حق ندارید ادعا کنید در آیات و روایات مطالبی ناظر به نظام اقتصادی وجود ندارد.
🔻من از ایشان در مورد همین نظام بانکی ـ که به صراحت از آن دفاع میکنند و معتقدند بدهکار بانکی بودن قبح ندارد ـ میپرسم که آیا آن را با ادله بسیاری که دلالت بر کراهت شدید بدهکاری دارد، سنجیدهاند؟
آیا تجمیع ثروت و گردش آن نزد ثروتمندان معدود، که توسط نظام بانکی صورت میگیرد را با آیه شریفه «كَيْ لَا يَكُونَ دُولَةً بَيْنَ الْأَغْنِيَاءِ مِنْكُمْ» تطبیق دادهاند؟
آیا ماهیت بانکها و خلق پول توسط سیستم بانکی را درک نمودهاند تا نسبت آن را با آیه شریفه «وَلَا تَأْكُلُوا أَمْوَالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْبَاطِلِ» بسنجند؟
آیا قاعده ربح، الضمان بالخراج، ربح ما لایضمن و دیگر ادله را بررسی نمودهاند و سود ثابت بانکها را با آن تطبیق دادهاند؟
البته این تنها بعضی از آیات و روایاتی است که در باب نهاد مبادله و بانکداری وجود دارد؛ ادله بسیار دیگری نیز در همین باب و ابواب دیگر نظام اقتصادی وجود دارد؛ ادله ای که در عرصه توزیع نخستین منابع طبیعی، عرصه تولید، عرصه توزیع ثانوی و مباحث مربوط به خراج و مالیات و خمس و زکات است، و عرصه مبادله و عرصه مصرف.
فهم این ادله، و ارتباط آن با مباحث اقتصادی احتیاج به تخصص لازم در این زمینه دارد.
یکی از مغالطاتی که در کلام ایشان وجود دارد این است که میفرماید چون به زعم ایشان در فلان مسئله فرعی، آیه و روایتی نداریم پس باید به عقل ظنی خود مراجعه کرده و حکم را از عقلاء با همه اختلافاتی که دارند بگیریم؛
در حالیکه به وضوح این شیوه استدلالی اهل سنت است و با شیوه اهل بیت که فرمودند ما همه چیز حتی (أرش الخدش) را بیان کرده ایم و همچنین فرمودند (علينا إلقاء الأصول و علیکم التفريع) فاصله بسیاری دارد.
آیا باید در هر زمینهی فرعی آیه و روایت وجود داشته باشد و اگر نبود به عقل ظنی خود عمل کنیم؟ پس چگونه است فقهاء بزرگوار ما از یک حدیث (لا تنقض الیقین بالشک) چندین کتاب درباب استصحاب مینویسند؟ و یا به وسیله چند روایت کل مباحث اصول عملیه علم اصول را تدوین میکنند؟
@rozaneebefarda