eitaa logo
روزنه
6.2هزار دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
2.1هزار ویدیو
256 فایل
دریچه ای به تاریخ، سیاست و اندیشه دینی معاصر ارتباط با ادمین @M_shahidani
مشاهده در ایتا
دانلود
نامه گلایه آمیز آقای اکبرنژاد نسبت به سکوت علمای قم در مقابل روش اجتهادی مرحوم @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 🔸متن این نامه به شرح ذیل است: خدمت مراجع معظم تقلید(دامت تاییداتهم الوارف) عرض سلام و احترام 👈 هم‌چنان‌که مستحضرید اسلوب و منطق فهم دین یکی از نوامیس شیعه است که حضرات اهل بیت(علیهم السلام) بی هیچ ملاحظه‌ای نسبت به آن حساسیت نشان داده و حتی تقیه را در آن راه ندادند. ⬅️ بر این اساس نیز هر گاه انحرافی در این ناحیه مشاهده کردند، جریان‌ها و یا شخصیت‌ها را آماج ردها و طردها قرار دادند. مانند آن‌چه که از صدر اسلام در باب قیاس مشاهده می‌کنیم که در زمان صادقین(علیهم السلام) به اوج می‌رسد. 🔸 حضرات، اجماع را به معنای مصطلح عند العامه را سخت کوبیدند و از رای و نظر با بدی یاد کردند و حتی وقتی از ایشان سوال می‌شد که رای و نظرتان چیست، برآشفته می‌شدند که ما رایی نداریم ما مخبر عن رسول الله(صلی الله علیه و آله) هستیم. 🔸انبوه روایات باب قیاس و عمل به عقول ظنی و ، خود حکایتگر شدت مواجهه با این انحرافات است. بنابراین غیرت نشان دادن نسبت به "منطق فقه دین" و اصول اجتهاد مطلوب اهل بیت(ع) جزو وظایف ذاتی آقایان علماست. ❓ با این مقدمه سوالی را در کمال ادب و احترام مطرح می‌سازم؛ چیزی که امروز ذهن بنده و بسیاری از اساتید و طلاب فاضل را درگیر خود ساخته است و آن اینکه؛ در حوزه دین‌شناسی چه کرد که آقای صانعی نکرد؟ آیا جز این است که آقای صانعی به کرات تصریح کرد که من دین را مطابق عرف زمانه می‌فهمم. مگر او نبود که گفت اگر عالمیان بفهمند که من چه فتاوایی دارم، همه مسلمان می‌شوند؟ مگر او نبود که باب قیاس و استحسان را گشود و با استناد به نفی ظلم و حرج، را و بلکه تمام تفاوت‌های اجتماعی و سیاسی و حتی برخی تفاوت‌های عبادی را منکر شد؟ ❓اگر امام صادق(ع) که کمترین انحراف امثال ابوحنیفه و سفیان ثوری را برنمی‌تافت، با رویکرد آقای صانعی مواجه می‌شد، چه می‌کرد؟ آیا دست روی دست می‌گذاشت و تقریر می‌کرد یا بنیان او را از جای برمی‌کند؟ ❓چرا ما در این سه دهه اخیر که شاهد انحرافات متعدد از جانب آقای صانعی بودیم، هیچ حرکتی از مراجع معظم تقلید مشاهده نکردیم؟ چرا آقایان مراجع به تاسی از اهل بیت پیامبر(ص) در برابر انحرافات اظهر من الشمس آقای صانعی سکوت اختیار کردند و بدتر اینکه در وفات او پیام‌های آکنده از تجلیل و تکریم از کسی را دادند که باب قیاس و استحسان و غرب‌زدگی را در فقه شیعه گشود؟! بگذریم از انحرافات سیاسی او که هزینه‌های سنگینی را روی دست مردم و نظام گذاشت و تا آخر عمر نیز دست از آنها نکشید. 👈 البته افراد را نمی‌شود به صرف مخالفت با نظر مشهور سرزنش کرد و بنده بیش از اینکه نگران فتاوای عمدتا غلط ایشان باشم، نگران روش و منطق اجتهادی هستم که می‌تواند فقه شیعه را به مذبله اندیشمندان غربی و روشنفکران وطنی بدل سازد. سلام و درود خدا بر شما محمد تقی اکبرنژاد_۹۹/۶/۲۶ 🔶حاشیه روزنه فارغ از ادبیات صریح و کاربست برخی تعابیر قابل نقد، اصل نگرانی نسبت به استنباط های غیر روشمند و فتاوای شاذ متخذ از ادله غیرمعتبر، در حوزه علمیه قم، بسیار بایسته و بجاست. ناگفته نماند که مراجع عظام تقلید، با حفظ آداب حوزوی به مقابله با بانیان اجتهادات غیرمعتبر پرداخته اند که در جای خود قابل تقدیر است. اما همچنان نقد عالمانه، برخی برداشتهای نامعتبر از منابع دینی، یک ضرورت حوزوی است که انتظار می رود اساتید سطوح عالی و فضلای جوان(که محذورات اعاظم قم را ندارند) بدان همت گمارند. @rozaneebefarda
عدول از شیوه استدلالی شیعه و نزدیک شدن به تا کاربست استدلالهای کوچه بازاری! بحث ما با آقای علوی عینا همان دعوای اصحاب امام صادق(ع) و است! واکنش حوزویان به مصاحبه جنجالی آقای /29 @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 محمد مادرشاهی پژوهشگر اقتصاد اسلامی/ دبیر گروه فقه اقتصاد پژوهشگاه فقه نظام [صفحه 1 از 3] ◽️جناب آقای علوی بروجردی با اشکال به نظام اقتصادی اجرا شده در ابتدای انقلاب، و متأثر دانستن آن از تفکرات سوسیالیستی و اخوانی، و با دفاع از نظام سرمایه‌داری و برخی نهادهای آن مانند بانکداری متعارف مبتنی بر وجود بهره، با ادعای این که در آیات و روایات چیزی درباره نظام اقتصادی وجود ندارد، می‌فرماید: «در زمینه اقتصاد، باید به نظر عقلا عمل کرد، و اسلام نظام اقتصادی مخصوصی ندارد». ▪️فارغ از صحت و سقم مدعای ایشان، سوالی که وجود دارد این است که، ایشان که اصرار دارد خود را از افراد حوزه به شمار آورد، چرا از یعنی (لزوم ابتناء بر حجت و روش فقه جواهری) کرده و استدلال‌های ایشان رنگ و بوی گرفته بلکه در برخی موارد شبیه شده است؟ ▪️واضح است سیره های عقلائیه در باب نظام اقتصادی، مبتنی بر عقل ظنی است؛ شاهد این مطلب این است که در باب اقتصاد و نظام اقتصادی یک سیره عقلائیه واحد نداریم بلکه سیره های عقلائیه متعدد بلکه متضاد وجود دارد. 🔻آیا اینکه ایشان نتوانسته است آیات و روایات دال بر نظام اقتصادی را پیدا کند، دلیل می‌شود که در این زمینه باید به عقلا رجوع نمود؟ آیا ایشان مانند ابوحنیفه، اصل عملی در هنگام فقدان دلیل را، خروج از ناحیه نص و تکیه بر عقل ظنی عقلا می‌داند؟ 🔻آیا به صرف اینکه ادعا شود «در اسلام طب اسلامی وجود ندارد»، می توان نتیجه گرفت اقتصاد اسلامی هم وجود ندارد؟ و آیا این همان قیاسی نیست که حضرت فرمودند باعث محق و از بین رفتن دین می‌شود؟ 🔸با قطع نظر از وجود یا عدم وجود طب اسلامی، آیا ایشان تفاوت طب و اقتصاد را نمی‌داند که طب کشف قوانین طبیعی مربوط به صحت انسان‌ها است؛ اما اقتصاد، کشف احکام و روابط رفتارهای اقتصادی انسان و جامعه می‌باشد؟ و اگر بر فرض در مورد قوانین طبیعی، علم اسلامی وجود نداشته باشد، آیا این مطلب دلیلی می‌شود بر این که اسلام درباره رفتارهای اقتصادی انسان‌ها(که وظیفه فقه بیان حکم این رفتارهاست) نمی‌تواند و نباید سخن بگوید؟ ▫️بعید می‌دانم حتی اهل سنت هم چنین قیاسی مرتکب شوند. و در این جا بیشتر استدلال‌ها کوچه بازاری شده است. علاوه بر این که روش ، روشی است که اهل بیت(ع) از آن نهی کرده‌اند. 🔸باید از ایشان جویا شد که: آیا صرف اینکه می فرمایید «تعبدیات شریعت نیز عقلائی است (ایشان مثال به حکم انفال می زند) یعنی عقلاء اگر مناط و ملاک آن را بفهمند از آن پشتیبانی می‌کنند»؛ آیا این سخن شما دلیل آن خواهد بود که اسلام در اقتصاد حرفی نداشته باشد و باید آن را تنها از عقلا اخذ کرد؟ این مطلب صحیح نیست. ▪️به عبارت دیگر ایشان دو مفهوم را با هم خلط کرده است: عقلائی بودن به معنای این که احکام شرعی مورد قبول عقلاء می تواند قرار گیرد و عقلائی بودن به معنای این که عقلاء منبع تشریع و حجیت باشند؛ که هیچ تلازمی بین این دو مطلب وجود ندارد و مطلب اول صحیح و دومی بر خلاف روش اهل بیت و شیعه می باشد. ▫️ایشان همچنین پیامبر عظیم الشأن اسلام (صلی الله علیه و آله) را تنها یک مرشد معنوی می‌داند و لذا نتیجه می‌گیرد که اقتصاد، عقلائی است و اسلام نه وظیفه‌ای در تبیین امور اقتصادی دارد و نه حق دخالت در آن را داراست. ◽️با قطع نظر از آیات بسیاری که حضرت رسول (صلی الله علیه و آله) را موظف به برقراری عدالت و قسط در جامعه می‌کند که از مهم‌ترین آن‌ها عدالت اقتصادی است «لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ». حال بر فرض صحت فرمایش ایشان، آیا ایشان نمی‌داند اقتصاد در معنویت و معاد انسان‌ها و جامعه تاثیر بسزایی می‌گذارد و نوع نظام اقتصادی، سبک زندگی، رفتارها و خصوصیات انسان‌ها را جهت می‌دهد؟ 🔸آیا چنین مسائلی اقتضا نمی‌کند حتی اگر شأن پیامبر را این قدر پایین آورده و او را فقط مرشد معنوی بدانیم، باز ایشان باید نظر خود را در رابطه با چگونه زیستن اقتصادی بیان کند؟ که اگر این کار را نکند دیگر توصیه‌های معنوی حضرت نیز راه به جایی نخواهد برد؛ مگر ایشان نفرموده است: «من لا معاش له، لا معاد له»؟ ▪️من هرچه بیشتر در کلمات ایشان می‌گردم، در فرمایشات ایشان بیانی که سازگاری با مبانی شیعه داشته باشد نمی یابم. ایشان با کدام استحسان عقلی از بین نظام‌های متعدد عقلایی در اقتصاد، یکی را بر می‌گزیند و آن را به اقتصاد اسلام نسبت می‌دهد؟ @rozaneebefarda
عدول از شیوه استدلالی شیعه و نزدیک شدن به تا کاربست استدلالهای کوچه بازاری! بحث ما با آقای علوی عینا همان دعوای اصحاب امام صادق(ع) و است! نقدی بر مصاحبه جنجالی آقای [صفحه 2 از 3] 🔸از روی کدام مصالح مرسله‌ای که ایشان از اسلام به دست آورده است، نظام سوسیالیستی و همچنین مکتب لیبرالیستی شیکاگو را مخالف اسلام می‌داند و در این میان یکی از نظام‌های مختلط را بر می‌گزیند؟ مگر همه این نظام‌ها، نظام‌های ارائه شده توسط عقلاء نیستند؟ ◽️به علاوه اگر ملاک، عقلائی بودن یک نظام باشد؛ یا باید همه این نظام ها صحیح و اسلامی باشد که خود ایشان قبول ندارد، و یا باید مانند اهل سنت، با عقل ظنی ناقص یکی از این نظام‌ها را استحسان کرده و به اسلام نسبت داد. ▫️تنها نکته‌ای که شاید بتوان با کمی زحمت، استدلالی شیعی محسوب شود این است که سیره‌های عقلایی را با کلیات فقه می‌سنجیم و اگر مخالفتی نبود مورد تایید شارع می‌باشد. ▪️این مطلب اگر چه مخالف مشهور شیعه است و مشهور علمای شیعه در حجیت سیره‌های عقلائیه، امضای شارع و اعلام رضایت او را لازم دانسته و به تبع، سیره‎های مستحدثه را حجت نمی‌دانند، اما رنگ و بوی استدلالی شیعی را دارد. ◾️ در خصوص [مشکل سیره های عقلائی جاری در اقتصاد امروز جهان با مبانی و اصول فقه شیعه] نیز نکاتی قابل ذکر است: اول: این نوع نگاه انفعالی به فقه باعث شده است بتوان سوسیالیستی‌ترین نظام‌های اقتصادی تا لیبرال‌ترین آن‌ها را با اندک تعدیلی با کلیات فقه هم‌ساز تلقی کرد؛ همان‌گونه که در ابتدای انقلاب دخالت‌های حداکثری دولت با توجه به ادله ولایت فقیه مورد ادعا بود و الان عدم دخالت دولت با توجه به قاعده «الناس مسلطون علی اموالهم» توجیه شده است. دوم: شناخت این که این سیره‎های عقلائیه مورد اعتراض شرع قرار نگرفته است احتیاج به تخصص اقتصادی دارد تا ماهیت مسائل اقتصادی و همچنین لوازم، آثار و نتایج هر یک روشن شود تا فقیه بفهمد که کدام آیه یا روایت ناظر به این پدیده اقتصادی می‌باشد. قطعاً با آزاد اندیشی که ایشان ادعا می‌کنند، این جسارت را بر من خواهند بخشید و به من که درس‌های دانشگاهی اقتصاد را نیز نزد اساتید خوانده‎ام اجازه خواهند داد از ایشان بپرسم: شما چقدر اقتصاد خوانده‌اید؟ و جز مطالعات پراکنده درباره این دریای عظیم مسائل، پیش کدام استاد تلمذ نموده‌اید؟ طبیعی است شما حق ندارید ادعا کنید در آیات و روایات مطالبی ناظر به نظام اقتصادی وجود ندارد. 🔻من از ایشان در مورد همین نظام بانکی ـ که به صراحت از آن دفاع می‌کنند و معتقدند بدهکار بانکی بودن قبح ندارد ـ می‌پرسم که آیا آن را با ادله بسیاری که دلالت بر کراهت شدید بدهکاری دارد، سنجیده‌اند؟ آیا تجمیع ثروت و گردش آن نزد ثروتمندان معدود، که توسط نظام بانکی صورت می‌گیرد را با آیه شریفه «كَيْ لَا يَكُونَ دُولَةً بَيْنَ الْأَغْنِيَاءِ مِنْكُمْ» تطبیق داده‌اند؟ آیا ماهیت بانکها و خلق پول توسط سیستم بانکی را درک نموده‌اند تا نسبت آن را با آیه شریفه «وَلَا تَأْكُلُوا أَمْوَالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْبَاطِلِ» بسنجند؟ آیا قاعده ربح، الضمان بالخراج، ربح ما لایضمن و دیگر ادله را بررسی نموده‌اند و سود ثابت بانک‌ها را با آن تطبیق داده‌اند؟ البته این تنها بعضی از آیات و روایاتی است که در باب نهاد مبادله و بانکداری وجود دارد؛ ادله بسیار دیگری نیز در همین باب و ابواب دیگر نظام اقتصادی وجود دارد؛ ادله ای که در عرصه توزیع نخستین منابع طبیعی، عرصه تولید، عرصه توزیع ثانوی و مباحث مربوط به خراج و مالیات و خمس و زکات است، و عرصه مبادله و عرصه مصرف. فهم این ادله، و ارتباط آن با مباحث اقتصادی احتیاج به تخصص لازم در این زمینه دارد. یکی از مغالطاتی که در کلام ایشان وجود دارد این است که می‌‌فرماید چون به زعم ایشان در فلان مسئله فرعی، آیه و روایتی نداریم پس باید به عقل ظنی خود مراجعه کرده و حکم را از عقلاء با همه اختلافاتی که دارند بگیریم؛ در حالیکه به وضوح این شیوه استدلالی اهل سنت است و با شیوه اهل بیت که فرمودند ما همه چیز حتی (أرش الخدش) را بیان کرده ایم و همچنین فرمودند (علينا إلقاء الأصول و علیکم التفريع) فاصله بسیاری دارد. آیا باید در هر زمینه­ی فرعی آیه و روایت وجود داشته باشد و اگر نبود به عقل ظنی خود عمل کنیم؟ پس چگونه است فقهاء بزرگوار ما از یک حدیث (لا تنقض الیقین بالشک) چندین کتاب درباب استصحاب می‌نویسند؟ و یا به وسیله چند روایت کل مباحث اصول عملیه علم اصول را تدوین می‌کنند؟ @rozaneebefarda
عدول از شیوه استدلالی شیعه و نزدیک شدن به تا کاربست استدلالهای کوچه بازاری!/ بحث ما با آقای علوی عینا همان دعوای اصحاب امام صادق(ع) و است! نقدی بر مصاحبه جنجالی آقای [صفحه 3 از 3] ◾️به نظر حقیر بحث اصلی میان ما و آقای علوی بروجردی عینا همان دعوایی است که میان اصحاب امام صادق(علیه السلام) و در جریان بود. 🔻روزی حریز بن عبدالله سجستانی نزد ابوحنیفه رفته بود. او می‌گوید: دیدم کتاب‌های بسیاری جلوی اوست که نزدیک است میان من و او حائل گردد. او رو به من کرد و گفت: ما همه این‌ها را با اجتهاد خود به دست آورده‌ایم اما شما چه؟ و دست خود را تکان داد و مرا مسخره کرد. گفتم: ما همه این‌ها را از یک آیه قرآن به دست می‌آوریم «یا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِذا طَلَّقْتُمُ النِّساءَ فَطَلِّقُوهُنَّ لِعِدَّتِهِنَّ وَ أَحْصُوا الْعِدَّةَ» او گفت: پس مبنای شما این است که هیچ حکمی نمی‌کنید مگر این که روایتی یا نصی داشته باشید؟ و با استنباط خود کاری نمی‌کنید؟ و سوالاتی مطرح کرد و حریز روایات مربوط را برایش نقل کرد؛ سپس ابوحنیفه گفت: اکنون از تو سوالی می‌پرسم که هیچ روایتی نداشته باشد. نظر تو درباره شتری که از دریا آمده است چیست؟ حریز گفت: خواه شتر دریایی باشد یا گاو دریایی! اگر فلس داشته باشد ما آن را می‌خوریم و اگر نداشت، نمی‌خوریم! 🔻اصحاب امام (ع) این چنین با تمسک به اطلاقات، حکم مسائل مستحدثه را نیز تبیین می نمودند. @rozaneebefarda