animation.gif
85.4K
مردی از خانه‌اش راضی نبود، از دوستش که بنگاه املاک داشت خواست تا خانه اش را بفروشد.🏘 دوستش یک آگهی نوشت و آنرا برایش خواند: خانه‌ای زیبا که در باغی بزرگ و آرام قرار گرفته، تراس بزرگ مشرف به کوهستان، اتاق‌های دلباز و پذیرایی و ناهار خوری وسیع.🏕 صاحب‌خانه تا متن آگهی را شنید، گفت: این خانه فروشی نیست، در تمام مدت عمرم می‌خواستم، جایی داشته باشم مثل این خانه‌ای که تو تعریفش را کردی!😍 خیلی وقت‌ها هایی که در اختیار داریم را نمی‌بینیم، چون به بودنشان عادت کرده ایم، مثل سلامتی، پدر، مادر، دوستان خوب و خیلی چیزهای دیگه که بهشون عادت کردیم. قدر داشته‌هامون رو قبل از آنکه از دست بدیم، بدونیم. ‎‎‌‌‎‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‎‌‌‎‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌