هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️امام صادق (عليه السلام) از چه جايگاه علمی و اخلاقی در جامعه اسلامی برخوردار بودند؟ (بخش سوم) 🔸درباره‌شخصیت‌علمی (عليه السلام) شواهد فراوانی وجود دارد. به نظر شیعه، نصب ایشان به مقام امامت از جانب خداوند متعال بوده، و این بدان معناست که آن حضرت دارای شرایط لازم برای احراز این منصب بوده است. حضرت در میان اهل سنت، از نظر روایت حدیث و فقاهت و افتاء، از موقعیت شامخی برخوردار بوده‌اند، به طوری که او را از شیوخ مسلّم و از محدثان بزرگ زمان خود به شمار آورده‌ اند. 🔹منصور عباسی که همواره درگیر مبارزه با علویان بود، می‌ کوشید تا شخصیت فقهی (ع) را با مطرح کردن برخی از فقهای اهل سنت مثل «مالک بن انس» کمرنگ جلوه دهد. او به مالک می‌گفت: «به خدا تو عاقل‌ترین مردم هستی... اگر عمر من باقی بماند، فتاوا و اقوال تو را همانند مصحف نوشته، به تمام آفاق فرستاده و مردم را مجبور به پذیرش آن می‌ کنم». [۱] این حرکت «منصور» ناشی از علاقه وی به مالک نبود؛ بلکه بر آن بود تا با برجسته کردن مالک، آتش کینه و حسد خود را نسبت به امام صادق (ع) و دیگر علمای مخالف فرو نشاند. 🔹منصور به منظور ایراد خدشه به شخصیت علمی و فقهی امام (عليه السلام)، به هر وسیله‌ای توسل می‌ جست، چنانکه ابوحنیفه را واداشت تا رو در روی امام ایستاده و با وی به بحث بپردازد، تا در صورت پیروزی ابوحنیفه، امام صادق (عليه السلام) را در صحنه علم و دانش اسلامی تحقیر کند. ابوحنیفه خود جریان این داستان را چنین نقل کرده است: «منصور به من گفت: مردم توجه عجیبی به (عليه السلام) پیدا کرده و سیل جمعیت به طرف او سرازیر شده است؛ تو چند مسأله از مسائل مشکل را آماده کرده و حل آنها را از جعفر (عليه السلام) بخواه و چون او نتوانست جواب مسائل تو را بدهد، از چشم مردم خواهد افتاد. من نیز چهل مسأله بسیار پیچیده و مشکل آماده کردم. آنگاه (عليه السلام) و ابوحنیفه در حیره و در حضور منصور با هم ملاقات می‌ کنند. 🔹ابوحنیفه لحظه ورود خود به مجلس منصور را چنین توصیف می‌ کند: هنگامی که وارد مجلس شدم (عليه السلام) را دیدم که هیبت و عظمت شخصیت وی حتی خود منصور را تحت الشعاع قرار داده بود، سلام کرده و در جای خود قرار گرفتم. آنگاه منصور خطاب به من چنین گفت: مسائل خود را بر ابوعبدالله (علیه السلام) عرضه کن. من مسائلی را که با خود آورده بودم، یکی پس از دیگری از آن حضرت می‌ پرسیدم و او در پاسخ می‌ فرمود: درباره این مسأله عقیده شما چنین است و اهل مدینه چنین می‌ گویند و ما چنین می‌ گوییم. نظر آن حضرت در پاره‌ ای از مسائل طرح شده با نظر ما و در پاره‌ ای دیگر با نظر اهل مدینه و در مواردی با نظر هر دو مخالف بود. بدین ترتیب چهل مسأله به آن حضرت عرضه و جواب آنها دریافت شد. پس از پایان مناظره، ابوحنیفه بی‌ اختیار آخرین سخن خود را با اشاره به (عليه السلام) چنین ادا کرد: «أَنَّ أَعْلَمَ اَلنَّاسِ أَعْلَمُهُمْ بِاخْتِلاَفٍ اَلنَّاسِ؛ دانشمندترین مردم کسی است که به آراء و نظرهای مختلف علما در مسائل، احاطه داشته باشد». [۲] ... پی‌نوشت‌ها؛ [۱] تذکرة الحفاظ، الذهبی، شمس الدین، دار الاحیاء التراث العربی، ج ۱، ص ۲۰۹ [۲] تهذیب الکمال، أبوالحجاج المزی، يوسف بن الزكی عبدالرحمن، مؤسسه الرساله، ج ۵، ص ۷۹-۸۰؛ الکامل فی ضعفاء الرجال، أبو أحمد الجرجانی، دار الفكر، ج ۲، ص ۵۵۶؛ و... 📕حیات فکری و سیاسی امامان شیعه (ع)، جعفریان، رسول، موسسه انصاریان، قم، چ ۶، ص منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel