صالحین تنها مسیر
#از_سفیر_ابلیس_تا_سفیر_پاکی 1 #فصل مقدمه #جلد دوم سلام دوستان خوبم... به جلد دوم کتاب از سفیر ا
3 مقدمه دوم من این روزا نه تنها از گذشته خودم سرم پایین نیست.. بلکه افتخار میکنم به اینکه از صفر... یا 180،شایدم از زیر صفر همه چیو شروع کردم و تو این مسیر کم نیاوردم و از سفیر ابلیس به سفیر پاکی درجه تغییر مسیر دادم... یه سوال : واقعا چند تا آدم اینجوری سراغ داری... بچه ها ؟ اینو یادتون باشه... اگه کسی از سفیر ابلیس به سفیر پاکی تغییر مسیر بده...قدرت ده هزار بسیجی و ده هزار مجاهد رو پیدا میکنه... یعنی از هر بچه مذهبی ... مذهبی تر میشه...اینو هیچوقت یادت نره... کسی که برگرده خیلی پاکار وایمیسته... شاید خود بچه مذهبی ها انقدر انگیزه نداشته باشن... اما یکی مثل من سیراب نشدنیه... یکی مثل من برگرده... فقط خودشو برنمیگردونه... بلکه خیلی هارو برمیگردونه... به جان خودم انقدر دیدم که حد نداره... میدونی چرا ؟ چون یه چیزایی رو دیده که خیلی ها ندیدن... بخاطر همین وقتی مسیر درست رو پیدا میکنه میاد با عشق و شور و انگیزه زیاد همه رو برای اطرافیانش و دوستاش و همه توضیح میده و میخواد همه روبا خدا دوست کنه.. بذار بریم سر اصل مطلب... راستش بچه ها بعد از خوندن جلد اول این کتاب سوالات جالبی ازم پرسیدن ... اکثرا تو کف مونده بودن و میگفتن رضا چجوری تونستی... تو چجوری تونستی آخه... رازشو بگو...این اراده رو از کجا آوردی... دستنویس شبانه 4 مقدمه دوم کلا این سوال ازم زیاد میشد : رضا ؟ تو این اراده پولادین رو از کجا آوردی ؟ چجوری مثل تو بتونیم ارادمونو تقویت کنیم؟ این سوال خوبیه... اما این سوال رسما غلطه... ما چیزی به نام تقویت اراده نداریم... یعنی شما نباید بشینی ارادتو قوی کنی تا بعدش حرکت کنی...نه....یه همچین چیزی نیست... بلکه تو اول باید حرکت کنی...تا بعدش ارادت زیاد بشه... در واقع اراده و عمل با همه... تو به میزانی که عمل میکنی ارادت بالاتر میره... من اسم این موارد رو گذاشتم دو تای گمراه کننده... در واقع ما میخوایم یه چیزیو در خودمون تقویت کنیم تا یه کاریو بکنیم... اما حقیقت ماجرا اینه که تا ما اون کارو نکنیم اون چیز تقویت نمیشه... بذار یه مثال دیگه بزنم : مثال خیلی ها بهم میگن رضا چجوری ایمانمو زیاد کنم تا برم تو دل ترسام... خب... در نگاه اول این سوال خیلی سوال قشنگیه...اما رسما این سوال غلطه... میدونی چرا ؟ چون ایمان زمانی زیاد میشه که تو در دل ترسات بری... نباید بگی چجوری ایمانمو زیاد کنم تا در دل ترسام برم... تو باید تو دل ترسات بری تا ایمانت زیاد بشه... ازتون میخوام مواظب دو تا های گمراه کننده باشید میدونی چیه.... بعضی ها میخوان کامل بشن و بعد شروع کنن... این خیلی غلطه... اینجوری نه تنها شروع نمیکنی...بلکه هی به تعویق میندازی... اونایی که منتظر میمونن که مثلا ارادشون زیاد بشه تا کاریو بکنن هیچوقت اون کارو نمیکنن... شما باید حرکت کنی تا کم کم با عمل کردن ارادت زیاد بشه و چون در دل ترسات میری ایمانتم بیشتر میشه... در واقع این دوتا با هم هست ...و از هم جدا نیست. تا استارت کاریو نزنی توی اون کار خبره نمی شی... منتظر نباش ایمانت کامل بشه بعد تو دل ترسات بری... برو تو دل ترسات تا ایمانت کامل بشه... منتظر نباش ارادت قوی بشه تا عمل کنی... عمل کن تا ارادت عالی بشه... همین... بریم سراغ فصل بعدی... دستنوشته شبانه