eitaa logo
صالحین تنها مسیر
245 دنبال‌کننده
18.3هزار عکس
7.6هزار ویدیو
289 فایل
جهاد اکبر، مبارزه با هوای نفس در تنها مسیر آرامش کاری کنیم ورنه خجالت براورد روزیکه رخت جان به جهان دگر کشیم خادم کانال @Yanoor برایم بنویس tps://harfeto.timefriend.net/16133242830132
مشاهده در ایتا
دانلود
صالحین تنها مسیر
#از_سفیر_ابلیس_تا_سفیر_پاکی 58 #فصل سیزدهم #جلد دوم میاد دم گوش ات و میگه : 👿😈👂 🔥 یه بار دیگه..
60 چهاردهم دوم بچه ها ؟ یه چیزایی رو درک کردم اگه بهت بگم مو به تنت سیخ میشه... یعنی آدم میمونه چی بگه... همیشه برام سوال بود که چرا خدا دوست داره همه چی رو به خودش ربط بده... من اینهمه پدرم در اومده و تلاش کردم گناه نکنم.... بعد خدا تو قران میگه : این منم که شمارو از گناه پاک میکنم نه شما ! یعنی چند تا آیه قرانم هست که قشنگ اینو میگه که خداست که شمارو از گناه پاک میکنه و شما زیاد زورتون نمیرسه اگه خدا نخواد کمکت کنه... بذار چند تا آ یه نشونت بدم تا متوجه بشی سوره مبارکه يونس آ یه 100) هیچ کس نمیتواند ایمان بیاورد، جز به فرمان خدا و توفیق و یاری و هدایت او ! و پلیدیکفر و گناه( را بر کسانی قرارمیدهد که نمی اندیشند... (سوره مبارکه نور آ یه 21) ای کسانی که ایمان آورده اید! از گامهای شیطان پیروی نکنید! هر کس پیرو شیطان شود )گمراهش میسازد، زیرا( او به فحشا و منکر فرمان میدهد! و اگر فضل و رحمت الهی بر شما نبود، هرگز احدی از شما پاک نمیشد؛ ولی خداوند هر که را بخواهد از گناه پاک میکند، و خدا شنوا و داناست! آدم تو فکر میره دیگه... خب خدا چجوری آدمو از گناه پاک میکنه... تقریبا این چیزارو چند وقتیه درمورد خدا فهمیدم... بچه ها؟ من بعضی وقتا یه سری اتفاقات سرم میاد که اولش یه حالت سختی و مشقت داره...اما بعدش میفهمم این یه درس مهمی برام داشت... خیلی سخته توضیح دادن درموردش...خیلی... دستنویس شبانه 61 چهاردهم دوم خدایا کمکم کن بتونم منظورمو برسونم ببینید ... چیزی که دارم میگم رو درک کردم... بخاطر همین سخته توضیحش بدم... ولی سعی میکنم با مثال برات توضیح بدم... اینجوری بهتره... مثال اول : یه بار تو خیابون بودم یه دختر بد حجابی رو دیدم و تا تونستم تو دلم بهش فحش دادم و گفتم تو کی هستی که بخوای منو بلغزونی... 😤 بعدش کتاب تیر زهر آلود شیطان رو نوشتم... مثال دوم : من قصد نداشتم کتاب از سفیر ابلیس تا سفیر پاکی رو رایگان بذارم کسی بخونه...ولی دقیقا یه هفته قبلش یه سری اتفاقات افتاد که از درون عین روز برام شفاف شد که این کتاب رو باید رایگانبذارم... در واقع اون اتفاقی که برام افتاد بخاطر این بود که تهش این بشه که این کتاب واسه فروش نباشه. ای خدااااا...چجوری بگم اینارو... دستنویس شبانه
صالحین تنها مسیر
#از_سفیر_ابلیس_تا_سفیر_پاکی 60 #فصل چهاردهم #جلد دوم بچه ها ؟ یه چیزایی رو درک کردم اگه بهت بگم
62 چهاردهم دوم مثال سوم : بعضی وقتا خدا خودش تورو میبره تو موقعیت گناه... اولش میگی ای باباااااااااا ... اما یه ساعت بعدش که میشینی عاقالنه فکر میکنی یهو یه درس بزرگ میگیری و میگی : اگه این اتفاق نمی افتاد و شرایط گناه برام فراهم نمیشد الان خودمو نمیشناختم و رشد نمیکردم... این اتفاق صد میلیون بار برام افتاده... بزرگترین دلیل رشدم همین بود. یعنی خدا همیشه توپ رو جایی پرت میکنه که تو در اون سمت خیلی ضعف داری... اولش کلیجیغت در میاد و میگی خدااااااا ول کن دیگهههههه !!! 😰😭😵 اما خدا میگه : دوست دارم قوی بشی... احتمالا تجربه اش کردی... من که خیلی تجربه کردم... 💜خدا عین معمار روح عمل میکنه... یا عین مربی بدن سازی... خدا دقیقا عین یه بدن ساز روت کار میکنه و میخواد روحتو اولا پاک کنه و دوما قویش کنه... یادته تو دوره هیچ اتفاقی اتفاقی نیست گفتم هر اتفاقی یه حکمتی پشتشه؟ دقیقا هنوزم به این اعتقاد دارم... 👌واقعا هیچ اتفاقی اتفاقی نیست... یعنی من دیگه الان یه جوری شدم که اگه کیف پولمم گم کنم میگم خیری توشه... صد در صد میخوادبهم یه درسی بده... اتفاقا یه بار همین اتفاق افتاد... کیف پولمو گم کردم بعد فردا شبش دیدم دست یه کسی هستش که تو خیابون بلال میفروشه... وقتی کیف پولمو داد منم بهش مژدگانی دادم... کلی هم خوشحال شد... شاید درس این ماجرا این بود که این بنده خدا به اون پول نیاز داشت و نمیتونست از کسی بگیره ومن این پول رو به عنوان هدیه بخاطر دادن مدارکم بهش دادم. کلی هم خوشحال شد... دستنویس شبانه 63 چهاردهم دوم بچه ها؟ میتونید رد پای خدارو تو زندگیتون ببینید؟ خیلی خوب طراحی میکنه... قبول داری ؟ خدا همچین اتفاقات رو کنار هم میچینه که عمرا بتونی بفهمی و سر از کارای خدا در بیاری... بخاطر همینه این روزا متوجه شدم تا خدا کمک نکنه کسی پاک نمیشه... مثال چهارم : داستان تحول منو همتون میدونید... اما یه نکته مهمی این وسط هست... اونم اینه : طبق بررسی هایی که انجام دادم متوجه شدم تنها راه بازگشت من فقط و فقط همون اتفاق بود... یعنی منه رضا عمرا آدم بشو نبودم. اگه پدر مادرمم میمرد یا هر بلایی جز همون بالا سرم میمود عمرا آدم نمیشدم. اما خدا دقیقااااا از یهمسیری خواست منو برگردونه که من دقیقا فقط و فقط از همون مسیر میتونستم برگردم... آیا این اتفاقات شانسی بود ؟ نه... همه اینا طراحی شده بود... خدا خیلی طراح خوبیه...خیلی... میدونی هدفم از این حرفا و این مثال ها چیه؟ میخوام بگم اگه واقعا از خدا پاکی رو بخوای ... 💕خدا میشه مربی پرورش روح تو و دقیقا قشنگ متوجه میشی که داره روت کار میکنه... همش یه سری اتفاقات برات میوفته که هدایتت میکنه. (سوره مبارکه انعام آ یه 88) این، هدایت خداست؛ که هر کس از بندگان خود را بخواهد با آن راهنمایی میکند! 💯یعنی باید تو بخوای تا خدا هم بخواد هدایتت کنه... ببین ؟ اونی که میاد...شانسی نمیاد...اونی که میره شانسی نمیره...میگیری چی میگم؟ 👌👆 ✅شاید فکر کنی دارم پیچیده حرف میزنم...اما باور کن زیادم پیچیده نیست... 🔰در مسیر پاکی اتفاقات اتفاقی نیست.... همین............................... دستنویس شبانه .
صالحین تنها مسیر
#از_سفیر_ابلیس_تا_سفیر_پاکی 62 #فصل چهاردهم #جلد دوم مثال سوم : بعضی وقتا خدا خودش تورو میبره
64 پانزدهم دوم بخاطر همینه وقتی با بعضی از جوونا حرف میزنی میبینی طرف تموم برداشت هاش سطحیه و عقل نداره... واقعا جز تاسف نمیشه کاری کرد... دلیل اصلیش همینه که داره از شهوتش پیروی میکنه و شهوت عقلشو نابود کرده... یه چیز جالب تر بگم؟ من اینو در خیلی ها دیدم... اصولا وقتی یه آدم شهوت ران پشیمون میشه و شهوتشو ترک میکنه ... یهو آنچنان از لحاظ روحی ومعنوی رشد میکنه که هیچکس نمیتونه بهش برسه... حتی علما و روحانی ها... خیلی عجیبه ... اما تو زندگی خیلی ها اینو دیدم. بهم اثبات شده خدا پاداش زیادی میده واسه ترک شهوت. اولین نتیجه ترک شهوتم باز شدن دریچه های قلبه... بخاطر همینه قلب آروم تر میزنه... بعدم احساس سبکی روح به اون شخص دست میده... یکی از بچه ها روزی هفت ساعت فیلم بوووق میدید... وقتی کمکش کردم و ترک کرد میگفت : رضا؟ الان یه جوری شدم یه پروانه یا گل یا درخت میبینم میخندم و لبخند میزنم... و بی خودی حالم خوشه... این حس ها طبیعیه... وقتی شهوت ترک بشه آدم کلا مدل لذت هاش درونی میشه ... بخاطر همینه وقتی اون شخص یه کوچولو لذت معنوی میبره دیگه نمیتونه سمت شهوت بره... اگرم بره برمیگرده... چون میدونه داره چیرو از دست میده... شهوت مثل سم میمونه... سم تموم بخش های یه بدن رو مسموم میکنه... شهوت دقیقا همین خاصیت رو داره و باعث میشه اون شخص در تموم بخش های زندگیش دچار مشکل بشه... کسی که درگیر باشه دقیقا میدونه چی میگم... دستنویس شبانه پانزدهم دوج شهوت یه کاری میکنه که اصلا کور و کر بشی و هیچی رو نبینی... بعدشم که به خودت میای و میخوای ترک کنی میبینی ای داد بیداد... کلی خراب کاری کردی و اینجاست که شیطون کلی احساس گناه بهت القا میکنه... در کل جز ضرر و بد بختی مسیر شهوت رانی هیچی نداره... اگه یه نفر از این مسیر راضی بود من خودمو دار میزم... ☺️ کافر و مسلمونم نداره... یعنی مطمئنم که انقدر با قدرت میگما... باور کن هیچکس تو این مسیر آروم نیست... تو کتاب تله ی قدیس گفتم چرا... به هر حال همه ما یه روحی داریم... ما روحمون با این کارا مخالفه... تموم حس های خوب ازت خداحافظی میکنه... دیگه مثل قبلا از شنیدن صدای یه پرنده ذوق نمیکنی.. دیگه حوصله کسیو نداری... احساس میکنی از درون خالی شدی.... قبلا برای خودت برنامه ریزی میکردی و مینوشتی...اما الان حوصله هیچیو نداری... وقتی کسی بهت سلام میکنه حس جواب دادن نداری... بچه ها ؟ این حس ها بخاطر چیه؟ هه... چه سوال بچه گانه ای... دلیلش فقط همینه که شهوت صلح درونی رو از آدم میگیره... 🔥🔥🔥☑️ دستنویس شبانه
صالحین تنها مسیر
#از_سفیر_ابلیس_تا_سفیر_پاکی 64 #فصل پانزدهم #جلد دوم بخاطر همینه وقتی با بعضی از جوونا حرف میزنی
66 پانزدهم دوم ببین !! هیچ چیز خوبی از تو بر نمیاد... وقتی از درون با خودت خوب نباشی... تو نمیتونی به چیزای خوب توجه بکنی... وقتی از درون صلح درونی نداری و شهوت اونو ازت گرفته... بچه ها؟ واقعا قاتل صلح درونی چیه به نظرتون ؟ آیا چیزی جز شهوت قاتل صلح درونی هست؟ نه... واقعا نه... قاتل اصلی صلح درونی هر کسی شهوتشه... هیچ چیزی نمیتونه به اندازه شهوت روح رو له و پژمرده کنه... مگه یه روح پژمرده میتونه مثل یه روح شاداب به چیزای خوب توجه کنه و برنامه بریزه و به جلو حرکت کنه؟ خب معلومه که نه !!!! من اینارو برای کسایی میگم که برای خودشون ارزش قائلن... هر چند... معتقدم کسایی تو سایت و کانالم هستن که برای خودشون ارزش قائلن... اگه ارزش قائل نبودن اینجا نبودن... چون اصولا کسایی سمت سایت و کانال من میان که تشنه تغییرن. این عالیه.... اگه میخوای فندک بگیری زیر تموم خوبی ها و حس های خوب و آرامش و ... برو سمت شهوتت... بعدش از درون از تموم این چیزا خالی میشی ... و دیگه حوصله خودتو نداری... چه برسه به دیگرانو اطرافیانت. بچه ها؟ به نظر شما میشه بادکنک خالی به هوا بره؟ خب معلومه جوابت چیه... دستنویس شبانه 67 پانزدهم دوم میگی نه... خب پس چرا خیلی ها از خودشون انتظار دارن با حال بد کار خوب بکنن؟ خب نمیشه دیگه... آدم زمانی میتونه کار خوب بکنه که خودشم از درون حالش خوب باشه... میدونی حرف من چیه؟ من میگم ببین چیه حالتو بد میکنه... از همون دوری کن... ☑️☑️🔥 من اگه یه کار خوب میکنم...مطمئن باش حالم خوب بوده که اون کار خوبو کردم... اگه از درون خالی بودم هیچ کاری نمیتونستم برای کسی بکنم. آدمی که از درون خالیه هیچ کار مثبتی نمیتونه برای کسی بکنه... چون خودشم به درد خودش نمیخوره... من یه چیزیو تو زندگیم متوجه شدم. اونم اینه که اگه از غرایز و هوای نفسم پیروی کنم از درون خالیمیشم و دیگه خیلی از زیبایی هارو نمیبینم و اخلاق خوبی پیدا نمیکنم و حوصله هیچی رو ندارم... شاید خیلی چیزا لذت داشته باشه... ولی منی که ته همه چیو دیدم میدونم که لذت واقعی در .. و کسی که در مسیر خداست و میخواد لذت ببره و این لذتو به خودش و دیگران بده...اصلا نباید سمت شهوتش بره... چون بعدش میشی یه انسان بی تفاوت که اصلا هیچ حسی نسبت به هیچی نداره.... 👌به شدت معتقدم کسی که مرهم درد خودش نباشه... ✅نمیتونه مرهم درد کسی باشه. همین... دستنویس شبانه
صالحین تنها مسیر
#از_سفیر_ابلیس_تا_سفیر_پاکی 66 #فصل پانزدهم #جلد دوم ببین !! هیچ چیز خوبی از تو بر نمیاد... و
68 شانزدهم دوم سلام.... خوبی؟ تو جلد یک، یکم در مورد نماز حرف زدم اما این بار میخوام از یه زاویه ی دیگه برسی کنم همین الان نمازم تموم شد... 😇 حس خوبی دارم... من میگم نماز یعنی امنیت... ❤️❤️❤️ اما امنیت از چی؟ از نفس سرکشمون... از شیطون ! میریم سر نماز که به خدا متوسل بشیم. میریم نماز که به خودمون افتخار کنیم. میریم نماز که به خدا بگیم پا عهد هستیم. میریم نماز که بگیم خدایا دور همه رو بخاطرت خط کشیدم... خودمو خودتو عشقه. ❤️❤️ نماز یعنی خدایا کمکم کن این حال خوبم از بین نره. نماز که تموم میشه یه غم شیرینی میاد تو وجودت... میگی خدایا داری میری ؟ یعنی باز باید برم تو واقعیت دنیا؟ حق داری... بعد نماز دوباره زندگی پست دنیایی رو باید شروع کنی.. حق داری.. حق داری یه جوری بشی... نماز آدمو به هدفاش نزدیک میکنه و به چشم هدف هات برات مرور میشه اما یهو تموم میشه و باز میری تو کلی امتحان و آزمون دنیایی... بخاطر همین دلت نمیخواد این حس و این نماز تموم بشه...اما تموم میشه... نماز هیچوقت گفتن چند تا سوره و ذکر نبوده... کسایی که فکر میکنن نماز یعنی تکرار چند تا ذکر و ایه واقعا خیلی سطحی نگر و بچه و ساده ان. همیشه فکر میکردم این منم که پاکیرو میخواد... اما الان به این نتیجه رسیدم که خدا بیشتر از من پاکیمو میخواد... 😭 هر جوری حساب میکنم رد پای خدارو تو زندگیم میبینم. 🌹👆 خدایا تو چجوری حواست به همه هست و گیج نمیشی... بعضی وقتا وقتی به این همه آدم تو خیابون نگاه میکنم تو دلم به خودم میگم : خدایا ؟ آخه چجوری... 🌷🌷👆 دستنویس شبانه 69 شانزدهم دوم تو چجوری حواست به همه هست خدا ... یعنی از بین این همه ...منو یادت نمیره؟ بعد یه صدایی از درون بهم میگه: رضا؟ با عقل کوچولوت خدارو تحلیل نکن... این روزا نماز برام صرفا یه حالت دولا راست شدن نداره... نمیخوام بگم خیلی عرفانی شدم و کلا تو نماز غش میرم...نه بابا... ولی میتونم اینو بگم که تو نماز احساس امنیت دارم... اصولا خیلی ها نماز میخونن بخاطر جهنمی نشدن و از روی عادت... خیلی ها هم به اجبار میخونن و کلا کسی زیاد عمیق به نماز نیست... ولی خدارو شکر دارم یه سری چیزارو با چشم دل درک میکنم... بچه ها ... من جدیدا نماز که میخونم حس میکنم وارد یه اتاق امن شدم... به هر حال دنیا دار مکافاته و توش کلی امتحان صورت میگیره... من وقتی نماز میشه یهو میگم : آخیییش...برای چند لحظه میتونم معبود خودمو ببینم و بهش بگم : خدایا ... منو تو زندون دنیا گذاشتی... بدون که به یادتم و ازت کمک میخوام... خدایا ... میدونم که دنیا زود میگذره... منو قوی کن. خدایا ...به تو پناه آوردم... میدونی چی منو خیلی ناراحت میکنه ؟ این منو ناراحت میکنه که خیلی ها تو نماز درگیر جزئیاتن... که مثلا تکون نخورن یا لفظشون درست باشه یا خودشونو نخارونن یا ... کلا درگیر همینان... بخاطر همین اصلا از نماز بهره نمیبرن... خیلی زشت نماز میخونن... چون نگاه سطحی دارن .. نه نگاه عمیق... کسی که نگاه عمیق داشته باشه درگیر جزئیات نمیشه بلکه کل رو میبینه... 🌼🌼✅ دستنویس شبانه
صالحین تنها مسیر
#از_سفیر_ابلیس_تا_سفیر_پاکی 68 #فصل شانزدهم #جلد دوم سلام.... خوبی؟ تو جلد یک، یکم در مورد نما
70 شانزدهم دوم کل، یعنی من بعد از این همه دویدن تونستم به مقصد برسم و باید الان تو نماز کمی روحمو استراحت بدم و بعد دوباره برم سراغ مقصد بعدی... و هر جایی که من ایست میکنم یه موکب هستش که خدا توشه و تو قراره تو این موکب با خدا خلوت کنی و باهاش حرف بزنی ... این موکب همون اتاق امنی هستش که من تو نماز قشنگ حسش میکنم. میدونی چیه... این روزا واقعا دلم به حال کسایی که نماز نمیخونن میسوزه... همیشه به خودم میگم : رضا ؟ چجوری بعضی ها میتونن نماز نخونن ؟ واقعا میشه اصلا؟ چجوری احساس گم شدگی بهشون دست نمیده ؟ وااای... بچه ها ؟ من اگه یه روز نماز نخونم دقیقا احساس میکنم تو یه جای شلوغ گم شدم... باورت میشه ؟ اصلا نمیتونم تصور کنم نماز نمیخونم... اگه نماز نخونم روحم میپاشه از هم و اصلا آرامش ندارم. من اگه نمازمو نخونم حس کلافگی دیوونم میکنه... از نگاه من نماز عاشقانه نمازیه که نخوای زود تمومش کنی... همین و بس... هر وقت یه کوچولو حس کردی دوست داری یکم نمازتو طول بدی... بدون داری یه نماز عمیق و عاشقانه میخونی... مهم اینه این احساس امنیته رو تو نماز فقط و فقط یه کوچولو احساس کنی و نخوای زود از بغل خدا بیرون بری... همین... دستنویس شبانه یکی از دوستام گفت : رضا ؟ خب بابا...تو میگی هیچ دختریو نبینیم... اوکی باشه...قبول... اما یهو میاد جلو چشمون خب... خیلی از دخترا اصلا حجابشونو رعایت نمیکنن که... حرفم میزنی میگنکور شو نگاه نکن... خب نمیفهمن... چکار کنیم از دست این دخترا رضااااا... 😫😭😩 ببین منم یه مدت تو همین فضاها بودم... خیلی به حجاب دخترا گیر میدادم... چون خدایی بعضی هاشون بخاطر کمبود عزت نفس همه چیو میندازن بیرون... چون هیچی از درون ندارن... چون کمبود دارن و خنثی و پوک هستن سعی میکنن اینجوری توجه جلب کنن... ♨️🔞 یه روزی با خودم خلوت کردم و گفتم : رضا ؟ این یه بهایی هستش که تو باید برای پاکیت بدی... یعنی چی ؟ یعنی تو اگه حس خوب میخوای ... باید به این شیاطین انسی نگاه نکنی... اینجوری قلبت یه جوری میشه که روز به روز خوشگلتر و پاک تر میشه... واقعا هم همین شد... 😌 خودم حس میکنم خیلی عمق پیدا کرده نگاهم... کلا چند ماه ی شده که اینجوری شدم... میدونی چرا ؟ چون من عمل میکنم ... بخاطر همین خدا به نگاهم عمق میده... تازه ؟ خیلی وقتا خدا تورو به وسیله اونا امتحان میکنه... یهو به دل اون دختر میندازه نگات کنه تا دلت بلرزه ... تو اگه به خاطر خودت و خدا نگاهتو برگردونی و محل ندی... قلبت همچین غرق ایمانمیشه که یه شبه ره صد ساله میری... دختری که حجاب نداره...هیچی نداره... عین طبل تو خالیه... یه چیزی بگم ؟ من اینارو به عنوان یه ویروس پذیرفتم... به شوخی به دوستام میگم : من نسبت به شیطان های انسی آلرژی دارم... 😅 دستنویس های شبانه
بهشون گفتم منو جایی که شیاطین هستن نبرین... دوستام میگن : رضا منظورت چیه ؟ من میگم منظورم دخترای بد حجابن... خب به هر حال هر کسی نسبت به چیزی آلرژی داره... مثلا داییم به سیگار آلرژی داره و اگه بوی سیگار بره تو دماغش حالش بد میشه... یا مثلا بعضی ها بهار میشه جوش میزنن.. یا خیلی ها به آب و هوا آلرژی دارن... خب منم نسبت به بی حجاب ها آلرژی دارم... 😬😬😬👆 میدونی چیه... من اینارو به عنوان یه ویروس پذیرفتم و چون پاکیمو دوست دارم...سعی میکنم تو محیط هایویروسی نرم... تازه ؟ خیلی ها آلرژی دارن و باید مرتب دکتر برن... ☺️👆 ولی آلرژی من یه جوریه که فقط کافیه بی توجه باشم بهشون...همین بعضی ها میگن چرا پسرا تو خارج اصلا دخترای لخت رو نگاه نمیکنن ... 🤔 هه... ببین؟ اونا برهنه ان. برهنه رو کسی نمیبینه که. نیمه برهنه جذابه...نه برهنه ! تو ایران دخترا نیمه برهنه میان بیرون... بخاطر همین همرو تو کف میذارن. این حرفارو پسرا درک میکنن.👌 متاسفانه بعضی دخترا جز حق الناس جمع کردن هیچی بلد نیستن. حدیث داریم ؛برای شوهراتون نیمه برهنه باشید نه برهنه... سوال : چرا پیامبر اینو گفت ؟معلومه... چون جنس مرد نیمه برهنه براش جذاب تره تا برهنه. اینارو میگم که بفهمید کل داستان چیه... لطفا دیگه نگید چرا تو اروپا مرداشون نگاه نمیکنن... 😏 همین...فعلا دستنویس های شبانه 73 هیجدهم دوم سلام....خوبی؟ میخوام کمی در مورد تهمت نفس حرف بزنم ... تهمت نفس چیزیه که خودم کشفش کردم... خودم اسمشو گذاشتم تهمت نفس. تا اسم تهمت میاد همه یاد این میوفتن که اگه به کسی که کاری نکرده چیزی رو بچسبونی و بگیفلانی اینکار رو کرده... تهمت زدی... گناه تهمتم از غیبت خیلی بیشتره... در کل تا اسم تهمت میاد همه یاد همین چیزی میوفتن که گفتم... خب... گناه تهمت رو هممون میدونیم که زیاده.. اما بچه ها ؟ اگه ما به خودمون تهمت بزنیم چی؟ یعنی تو اصلا به خودت تهمت نمیزنی؟ اینکه یهو به خودت یه چیزی میچسبونی و میگی من اینم... تهمت نیست؟ وقتی نیستی ...چرا میگی هستم... چرا به خودت یه چیز بد میچسبونی... وقتی نمیخوای باشی و نیستی؟ خب اینم تهمته دیگه... بعضی وقتا یه چیزی از درون به ما یه سری چیزا تلقینمیکنه... میخواد به ما یه برچسب بد بزنه ... ما هی میگیم نهههههه... اما هی بهمون تلقین میکنه و میگه آرهههههه... میگه تو داری به این چیز بد فکر میکنی... اما تو میگی نه...من بهش فکر نمیکنم... اما بهت میگه نه تو داری فکر میکنی و هی اینو تو ذهنت برات تکرار میکنه... شاید بگی کسایی که وسواس دارن تهمت نفس میگیرن... اما این چیزی که من گفتم در همه کسایی که در مسیر پاکی هستن وجود داره... فقط در وسواسی ها چون زمینشو دارن قدرتش بیشتره... این حالت برای کسایی که وسوسه میشن بیشتره... یه فکری میزنه به سرشون.. انقدر حساس میشنو میترسن که این فکر قدرت میگیره... در صورتی که طبق اون چیزی که قبلا هم گفتم بهترین راه برای درمان وسوسه بی توجهی و نترسیدنه... عموم کسایی که تو نماز مشکل دارن و وسواسی میشن مشکل تهمت نفس دارن.. مدام به خودشون تهمت میزنن که باطله یا حواست نیست... همین... اگه دچار تهمت نفس شدی اصلا به ذهنت گوش نده... چون ذهن جایگاه شیطانه...ازت میخوام بیای تو سایت و پست ذهن جایگاه شیطانه رو بخونی دستنویس شبانه
صالحین تنها مسیر
#از_سفیر_ابلیس_تا_سفیر_پاکی 1 : من زمانی که خشم کل وجودمو میگیره... این قدرت رو دارم که جواب طرف
نوزدهم دوم من لیوان درونم پره... بخاطر همینه میتونم از چیزی که از درونم سر ریز میشه به بقیه ببخشم... اما اگه گناه میکردم هیچوقت از درون اینهمه پر نبودم... بچه ها ؟ به همون خدا اگه من کج برم این لیوان درونم خالی میشه و کسی که لیوان درونش خالیه... هیچیبرای بقیه نداره... میدونی چرا ؟ چون هیچی هم برای خودشم نداره... کسی که به درد خودش نخوره... به درد دیگران هم نمیخوره... یه چیزی رو بدون : تو زمانی قدرتت مشخص میشه که تو موقعیت قرار بگیری... آره... قوی بودن تو اونجاها مشخص میشه... امیدوارم بتونی از امتحانات خدا با موفقیت بیرون بیای... تو زمانی قدرت روحیت مشخص میشه که دقیقا تو موقعیتش قرار بگیری و امتحان بشی... اونجاست که از درون یهو قاطی میکنی... اگه تونستی تو اون موقعیت ها پیروز بشی... بعدش رو به قبله کن و دعا کن... 😍🙏 طبق تجربه ای که کسب کردم... اون دعا صد در صد مستجابه. 👌😌 ولی بچه ها... کسی که با خودسازی خودشو قوی کنه... از عموم این امتحانات به سلامت عبور میکنه... کسی که روح خودشو قوی کرده باشه خیلی کارا میتونه بکنه... خودسازی خیلی برکات داره... ❓میخوای از آثار آخرتیشم برات بگم ؟ آخه تا الان از آثار دنیاییش گفتم.... بچه ها ؟ تو آخرت خدا برامون کوالک میکنه... ☺️👏👏❤️ دستنویس شبانه خدا آخرت برامون کولاک میکنه اینو بعد مرگ میفهمیم... 🌹👆 واسه کسی که با خودسازی میمیره مرگ عین عسل شیرینه... اصلا هم ترس نداره... مرگ یعنی زندگی... مرگ یعنی عشق... مرگ یعنی آرامش... ❤️❤️🌹 هر کی از مرگ میترسه بخاطر گناهاشه. 🔰وقتی میگم بهترین چیزی که با خودسازی به دست میاد قلب راحته بخاطر همین چیزاش میگم دارم سعی میکنم روح خودمو روز به روز قوی تر کنم... من اگه روحم الان قوی شده بخاطر تلاش پنج سالم بوده... وگرنه خودتم میدونی که از زیر صفر شروع کردم... 😞 خدایی زحمت کشیدم... تو هم تلاش کنی و زحمت بکشی و مایوس نشی میتونی... نذار شیطون نا امیدت کنه... 🔥☑️ 👌با چند تا لغزش خودتو نباز... من حرفام داره تو این کتاب تموم میشه... حرف زیاده... نمیخوام سرتونو درد بیارم... تموم تلاشمو کردم تو این کتاب به زبون خودمونی اون چیزی که بهم الهام میشه رو بهتون بگم... 💐اگرم یه نفر با خوندن این کتاب ذره ای نگرشش عوض بشه من به اون هدفی که میخواستم رسیدم. بچه ها ؟ خوب زندگی کنید... جدی میگم... آدم یه بار بیشتر زنده نیست... گناه نکنین بچه ها... من فقط دوست دارم قلبت آروم باشه و نلرزه... چون من خیلی سختی کشیدم بچه ها... روحم داغون بود ... 😞😔👆 دستنویس شبانه
صالحین تنها مسیر
#از_سفیر_ابلیس_تا_سفیر_پاکی #فصل نوزدهم #جلد دوم من لیوان درونم پره... بخاطر همینه میتونم از چی
نوزدهم دوم 😇اما الان که دارم فکر میکنم میبینم ارزشش رو داشت... همین که قلبم آرومه و زود نمیشکنم خیلی خوبه... در کل راضی ام... دوست دارم شما هم راضی باشید... من مسیر های زیادی رو رفتم... اما لذت واقعی همینجاست... من راضی ام... ته این مسیر خوشبختیه... این روزا خیلی ها دارن مسیر های زیادی رو برای داشتن یه زندگی خوب و زیبا تبلیغ میکنن... ببین ؟ گول نخور... جدی میگم... گول ظاهر رو نخور... چشماتو کنترل کن و غیر خدارو نبین... 🌷👆 دنیا ارزش هیچی رو نداره... خوب باش و خوبی رو بین همه نشر بده... تا زنده ای خودت برا خودت یه کاری بکن... جوری زندگی کن که وقتی مردی نخوای کسی برات خیرات یا فاتحه یا باقیات صالحات بفرسته... خودت تا زمانی که زنده ای این کارارو برای خودت بکن... همین.. خب دیگه...من برم ... دوست دارم بیای تو سایت و نظرتو در مورد این کتاب بگی... ❤️دوستت دارم داداش وآبجی مهربونم.. برات بهترین هارو آرزو میکنم.... ❤️ یا علی علیه السلام دلسوز تو : داداش رضا 💕💕💕💕💕👆 دستنویس شبانه پایان جلد دوم
https://eitaa.com/banoyealam4_6028540032241897616.mp3
زمان: حجم: 44.76M
که مرا خوانده‌ای... 📖 داستانِ زیارت اربعین سه جوان دانشجو ششم: اشتیاق
صالحین تنها مسیر
💥#قسمت_شانزدهم #فصل_انتظارتبلور _اتفاقی افتاده ...؟ شکوه جون فرمون رو کج کرد و توی کوچه پیچید.
💥 _انتظارتبلور _بخدا شکوه خانم اگه من از جریان با خبرتون کردم واسه خاطر این نبوده که فکر کنید واسه یک لقمه نونش موندیم... نه والا.. قدم نوا و بچه اش سر جفت چشای ماست... شکوه جون لبخندی زد و گفت: _من هر چی ازخانمی شمابگم کم گفتم، من واسه خاطر اینکه یکم حال هوای این خونه عوض بشه گفتم نوا جون اینجا باشه ... من هر وقت به نوا نگاه میکنم یاد حامی می افتم... مامان خنده مصلحتی کرد: _شما صاحب اختیارشین... من بیشتر تو مبل فرو رفتم ... اینقدر از استرس پوست لبم رو کندم که خون افتاده بود... حالت تهوع امانم رو بریده... صدای زنگ آیفون آمد. تصویر بابا بود.. شکوه جون دعوتشون کرد تو... همون لحظه مامان بلند شد من هم بلند شدم _نه شکوه خانم باید بریم ، الان که بچه ها از مدرسه بیان پشت در بمونن... و دست برادر کوچولوم رو کشید که هنوز نگاه کوچکش به ظرف شکلات خوری بود و این تربیت مامان بود که هیچ وقت توی مهمونی به بچه هاش اجازه نمی داد بدون تعارف و اجازه چیزی بخورن... شکوه جون همینطور که مانتو می پوشید گفت: _اجازه بدید نوا باشه... وای نه ...خدا کنه مامان بگه نه ... من تاب تحمل این نگاه های حامد ندارم... مامان نگاهی به من کرد: باعث زحمت میشه ای گفت و به طرف در رفت. همینطور ایستاده در حال پس افتادن بودم... مامان به طرف حامد رفت: _خداحافظ آقا حامد .. و اون مردک مغرور همینطور نشسته سری تکون داد. مامان بچه رو بغل گرفت و راهی پله ها شد... شکوه جون برای بدرقه به دنبالش رفت... من همینطور سیخ ایستاده بودم... حامد پای دیگه ش رو روی پاش انداخت... آب دهنم رو قورت دادم... 🌷👈
💥 انتظارتبلور تیشرت رو از توی پاکت پر از ریسه های رنگی بیرون کشید... لیلی نگاهی کرد _چه خوشرنگ... هانیه چنگی بهش زد: _ای کوفتت بشه... حامد بدون اینکه چیزی بگه سرشو بند بقیه کادو هاش کرد... دلم گرفت ... واقعا کوفتش بشه ... کادویی که بهش نگاهی هم ننداخت خرجی یک ماه خونه مون بود. از این غول بیابانی نباید انتظار دیگه ای داشت. با حرص بلند شدم و وارد اتاق شدم... لباسامو در آوردم و رو تخت دراز کشیدم ... گوشی پیام داشت ... باکنجکاو بازش کردم.. از یک شماره ی ناشناس بود... وقتی عکسش رو دیدم در کمال تعجب پیام از طرف پارسا بود... "من امشب نتونستم شما رو ببینم ... خوشحال میشم فردا قراری بذاریم و ببینمتون... همون لحظه در اتاق باز شد و هانیه وارد شد. همینطور که پنسای موهاشو باز میکرد نگاهی به من کرد _ناراحت شدی ؟ سؤالی نگاهش کردم: دستمال مرطوبی روی صورتش کشید _از حامد.. نفس گرفتم _نه ...عادت کردم... گوشیم زیر پام ویز ویز کرد. هانیه به گوشیم اشاره کرد. _پیام داری... آب دهنم رو قورت دادم: _آره پیام های تبلیغاتیه. در حمامورو باز کرد: _لطفا شوفاژ رو زیاد کن ... آمدم یخ نزنم. با سر تایید کردم. 🌷👈