✍️
#فرزانگان_قفقاز -
[۱۵۳] - بخش سوم
⬇️ جلال لنکرانی (۱۳۰۲ - ۱۳۸۰ ق)
به احتمال هجرت شیخ از تهران به نجف در حدود سال ۱۳۲۶ق (۱۹۰۸م) بوده است چرا این برهه اوج تقابل جناح مشروطهچیان سکولار با مشروعهخواهان بوده است. مجموعه شرایط حاکم بر دوران تحصیل وی در تهران موجب شد ایشان علاوه بر تحصیل علوم و معارف و معنویت از محضر علما و بزرگان علمی عالمی آشنا به سیاست و زمان خود تربیت شود که توان تحلیل و بررسی اوضاع و جریانات سیاسی و اجتماعی را داشته باشد. وی در نجف اشرف با همتی والا به تحصیل ادامه داد و به جمع شاگردان فقیه عظيمالشأن جهان تشیع سید محمد کاظم طباطبایی یزدی و اصولی نامدار آخوند ملا محمد کاظم خراسانی پیوست و سالها از محضر ایشان بهره جست. پس از رحلت آخوند خراسانی در درس آیتالله میرزا محمد حسین نائینی حاضر شد و سالها خوشهچین دانش آن عالم فرزانه شد و به مقامات عالی علمی و معنوی نائل آمد. از دیگر استادان شیخ در حوزه علمیه نجف اشرف اطلاعی در دست نیست. آنچه مسلم است ایشان علاوه بر فقه، اصول، حدیث، تفسیر، کلام در فلسفه ریاضیات و هیئت نیز تبحری داشته و این خود مؤید این احتمال است که از محضر حکیم نامی آیتالله سید حسین حسینی بادکوبهای که در آن عصر از اساتید مبرز و بنام فلسفه و حکمت حوزه مقدس نجف اشرف بودند بهره یافته باشند.
به هر حال شیخ جلال قبل از سال ۱۳۴۳ ق (۱۹۲۰م) با اجازاتی که از برخی از مراجع تقلید و استادان خود دریافت کرد به زادگاهش بازگشت و با اجازه عموی بزرگوار خود مرحوم آیتالله آخوند شیخ برهان که ریاست دینی منطقه را عهده دار بود، به فعالیتهای دینی و فرهنگی همت گمارد. این دوران که با نخستین سالهای برپایی حکومت الحادی کمونیستی مصادف بود کمکم عرصه را بر دینداران و عالمان دینی تنـگ مـیشــد امـا هنوز خفقان کامل بویژه در مناطق و شهرها و روستاهایی که از احساسات و ریشههای دینی محکمی برخوردار بودند برقرار نساخته بود. شیخ کلاسهای تعلیم قرآن و احکام و معارف دینی به سبک جدید و با استفاده از ابزار نو مانند تختهسیاه تشکیل داد و جمع کثیری از نوجوانان و جوانان را مجذوب خود ساخت. استفاده از روش جدید تعلیم و تربیت نگرانیهایی در میان روحانیون محل بهوجود آورد و موجب گردید آنان بواسطه شیخ برهان عموی شیخ جلال از در اعتراض درآیند. چرا که در آن زمان هجوم بیامان شعارهای فریبنده با افکار ضددینی بهویژه تفکرات کمونیستی که دین را افیون ملتها و عامل بدبختی آنان معرفی مینمود، با مظاهر و ابزار نو همراه بود و ایـن امر موجب بدبینی متدینین و علما و روحانیون به این وسایل و روشها میگردید و گرنه پرواضح است که علما و روحانیونی که افتخارشان تـدیــن بـه دیـنـی بـود کـه والاتریـن ارزشها را به علم و علمآموزی و عالمان میداد و خود همه عمر خویش را صرف تعلیم و تربیت کرده بودند؛ چگونه ممکن است با علم و دانش مخالفت کنند؟
شیخ جلال در پاسخ عموی خود ابراز داشت:
که اولا این يك روش و استفاده ابزار است که میتوان خوب و بد را آموزش داد و مسلم است ما آنچه از حق و وحی برآنیم بوسیله این اسباب آموزش میدهیم.
ثانیا این روش نتیجه بهتری دارد و آموزش را آسان میکند و اگر متمایل به آزمایش هستید یکی از فرزندان خود را نزد من بفرستید تا ملاحظه فرمائید چگونه در کمترین زمان و به بهترین نحو قرآن را فرا میگیرد و به مراتب از روش معمول شما بهتر است. ثالثاً بهزودی حکومت نوپای کمونیستی قدرت و سلطه خواهد یافت و تمام منطقه را در بر خواهد گرفت و دین و دینداری بزرگترین گناه يك فرد خواهد شد. بگذارید با سرعت قرآن و احکام دینی را به فرزندانمان بیاموزم تا کسانی باشند که از دین اطلاعاتی در سینه داشته باشند که بهزودی نخواهند گذاشت من و شما سالم بمانیم و خفقان مطلق حاکم خواهد شد.
ادامه دارد...
📖 منبع: فرزانگان قفقاز، عادل مولایی، ص ۱۵۱-۱۵۳.
©️
#سردبیر_سایت_ضیاءالصالحین
┘◄🌐|
سایت |
بله |
تلگرام |
ایتا |
🇮🇷
@sardabir313 🇮🇷