✅ایده تحولم آرزوست شنبه با یکی از دوستان قدیمی پیام رد و بدل می‌کردیم. در اثنای بحث به مسائل تربیتی بچه‌ها رسید. گفت: "چند روزی است تلویزیون، دودکش 2 رو داره پخش می‌کنه. بخشهائی از قسمت اولشو دیدم، مناسب بچه ها و حرمت خانواده نبود. مجبور شدم یه جوری سر بچه‌ها رو گرم کنم و نذارم ببینند. "برام جالب بود، فصل اول و حتی بخش دومش که با نام پادری پخش شد، سریالی خوش دست و در چارچوب بود ولی حالا همان نویسنده، کارگردانی رو هم (بجای محمدحسین لطیفی در دو سریال قبلی) بعهده می‌گیره و بعد... اگر نگیم از اول انقلاب، حداقل 27 ساله که رو خودی‌ها یا همان‌ها که پای راست‌شان را در زمین انقلاب می‌دانیم اداره کرده‌اند، پس چه شده است که بعد از نزدیک به سه دهه، تلویزیون حتی از سالهای اولیه این سه دهه هم برای خانواده‌ها امن نیست و باید حتما در خانه ممیزی کنند و بعد بچه ها رو پای تلویزیون بنشانند. تلویزیون بیشتر از اینکه در همه این سالها با یک ایده تحولی حرکت کند در دام روزمرگی‌ها افتاده بطوری که سالهاست درگیر پرکردن آنتن به هر طریقی است. حداقل و فقط سالی هزار قسمت سریال باید توسط سیمافیلم برای شبکه ها آماده یا مجوز آماده‌سازی اش صادر شود فلذا همچنان لنگ نان شب است. ورودی نیروی انسانی تلویزیون با گزینش سفت و سخت، سعی می‌شود از باصطلاح خودیها جذب شود. لذا نیروی انسانی وارد شده در رسانه نیز مهر تائید نظام را خورده است؛ اما در کدام بخش؟ بجز معاونت سیاسی، در سایر بخشها غالبا دور از آنتن و با فاصله معنادار از گروههای برنامه‌ساز و یا حداکثر مشارکت در ساخت برنامه‌های جیم و دال و... شهریور سه سال پیش یکی از بزرگان نظام در دیدار با مدیران می‌فرمودند (نقل به مضمون و با سانسور اسامی): پخش صحبتهای فلان اندیشمند برجسته اسلامی یا بهمان مفسر قرآن برای استفاده در آنتن تلویزیون خوب است ولی بدانیم اگر این صحبتها ترجمه به متن‌های اقتباسی و نمایشی نشود، بیننده عام تلویزیون رغبت کمتری به دیدن آن می‌کند و تقریبا اینگونه صحبتها بسیار کم مورد توجه مخاطب توده قرار می‌گیرد...در این رده چقدر نیروی تراز و کارآمد تربیت شده است؟ اصلا این تربیت، کجای دستورکارهای رسانه است؟ رسانه در همه این سالها اداره شده است، شاید به نسبت بودجه و درگیریهای دیگرش هم بد اداره نشده باشد ولی این مسیری که می رویم شاید برای برخی نان داشته باشد (که دارد... مثل اینکه خوب هم دارد) اما برای ، آبی بهمراه ندارد. در حقیقت، درست است که اداره کلان رسانه و حتی جذب نیرو در قسمتهای سیاستگذاری و بدنه کارشناسی ستادی با فرمولهای غربالگری انقلابی سامان یافته است، اما همچنان از طریق درپشتی بدون غربال و حساسیت لازم در حال تامین است؛ و چون همیشه لنگ آنتن هستیم لذا با غمض عین و فروکاستن شدید و غلیظ انتظارات، از آن گذشته و می‌گذریم. ، در همه این سالها بدون کوچکترین نشانه از داشتن ایده تحولی فقط اداره شده است؛ یعنی نیروهای اصلی و صفی که با استاندادهای حرفه‌ای رسانه هم منطبق باشند، کمتر در مجامع رسمی رسانه (مثل دانشگاه صدا و سیما) یا مجامع ضمنی تربیت نیرو (مثل گروههای برنامه‌ساز) رشد پیدا کرده‌اند. نیروهای خوب انقلابی نیز یا از نظر عده، تعداد قلیلی هستند یا در فضای حرفه‌ای رسانه و اتمسفر حاکم، شبیه بقیه شده‌اند. بعد از بیست و هفت سال (اگر نگوئیم چهل سال)، همچنان مشغول کارهای ضربتی و تند و سریع و "در برهه حساس کنونی" هستیم و هنوز به ایده تحولی و اجرای آن نرسیده‌ایم. حتی ایده‌های فاخری مثل جوانگرائی دستخوش بازی‌های مدیریتی و کش و واکش‌ها و سهم‌خواهی‌ها شده است و ذیل فکرهای سطحی دست و پا می‌زند تا شاید جوانمرگ نشود ...... 📝 مصباح الهدی باقری کنی، استاد دانشگاه امام صادق(ع) @savad_rasaneh