اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
غزل پیوسته میلاد حضرت عبّاس علیه السلام
نیازت را بگو آری نگاری نازنین داری
نگو از درد و غم وقتی یلِ اُمُّالبنین داری
ببین چههیبتی میبارد از این نام و این کُنْیِه
اگر عبّاس را داری امیرالمؤمنین داری
ببین قرصِ قمر را بر روی دامانِ گهواره
بدان با پهلوان صدها ظَفر در آستین داری
طوافی کرد دورِ کعبهیِ دلهای سرگشته
حسینی بودن است آری مسیر و سِیْرِ دینداری
علی دروازهیِ شهرِ علومِ مصطفی بوده
ابوفاضل چنان حیدر اباالفضل و سَخا بوده
مَلَک تبریک میگوید فَلَک کِل میکشد با ما
تمنّا میکند عشق و صفا از محضرش دریا
اَئمّه بوسهباران میکنند این دست و بازو را
عجب دستی... چه بازویی... شود حلّالِ مشکلها
ادب کرده ادب زانو زده پایینِ گهواره
تلمُّذ میکند مثلِ وفا در مکتبِ سقّا
وَ مادر حرفِ آخر را همین اوّل به لب آورد
خودم وقفِ علی اولادِ من نذرِ گلِ زهرا
نگو امُّالبنین بر دامنش قرصِ قمر دارد
نگو مولا پسر دارد بگو حیدر جگر دارد
جگر دارد که لشکر از نگاهِ او فراری بود
عموجانِ رقیّه بینِ میدان ذوالفقاری بود
نه تنها ضربهیِ شمشیرِ او کاریست باید گفت...
سپاهی از نگاهِ نافذِ حیدر فراری بود
قدم میزد زمین زیرِ دو پایش زیر و رو میشد
همین طوفانِ میدان در حرم فصلِ بهاری بود
اگرچه برقِ شمشیر و دو چشمش مرتضایی بود
دلیلِ عزتِ سقّا وفا و جان نثاری بود
اطاعت از امامش کرد و سربازِ ولایت شد
همین که مَشک را برداشت در خیمه قیامت شد
عمو از خیمه میرفت و دلِ اطفال دنبالش
الهی شکر بهتر شد سکینه حال و احوالش
الهی شکر سقّا هست تا هنگامِ بیتابی
بگیرد کودکانِ خیمه را زیرِ پر و بالش
الهی شکر پرچم را به روی شانه میگیرد
حرم آرام باشد میرسد عمّه به اعمالش
الهی شکر طفلِ یار دلواپس نخواهد شد
نرفته پنجهیِ گرگی سوی آویز و خلخالش
برای این علمدار و عَلَم... زینب دعا کرده
برای مَشکِ پاره نالهها آقایِ ما کرده
#میلاد #علقمه #کربلا
#حضرت_عباس_علیه_السلام
#یا_باب_الحوائج #مدینه
#آقا_خلاصه_میکنم_مثل_علی_مردی
#ما_با_ولایت_زنده_ایم
#حسین_ایمانی
@sehreashk