اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
غزل مصیبت - فاطمیه - کوچه و امام حسن علیه السلام گریز روضه حضرت علی اکبر علیه السلام
سَندی پاره شد و مادری از پا افتاد
کوچه ای طعنه زد و گفت که زهرا افتاد
وای از لحظه یِ حقْ بردن و سیلی خوردن
بر رویِ صفحه یِ گلبرگِ حرم جا افتاد
می تکاند پسری چادرِ یاسی را که...
از سرِ مادرِ او زیرِ دو تا پا افتاد
جز حسن هیچ کسی شاهدِ این روضه نبود
دیو می زد لگد و حضرتِ حوراء افتاد
فاتحِ بدر و اُحد باخبر از قصّه نشد
تا شبِ غسل و کفن... وقتِ تماشا... افتاد
به سرِ فاطمه جانم چه بلایی آمد
هر کسی گفت علی خورد کتک تا افتاد
شاهدم کرب و بلا... گفت نبی یاحیدر
حمله کردند همه... اکبرِ لیلا افتاد
تیر و سرنیزه و شمشیر و عمود و قیچی
اِرباً اِربا بدنی بر رویِ صحرا افتاد
تکّه هایِ تنِ او رویِ حصیری جا شد
بوریا رفت حرم... زینبِ کبری افتاد
ای جوانانِ حرم ندبه بخوانید که آه...
مادری داغِ جوان دیده و از پا افتاد
۹۶/۱۱/۹📃
#غزل
#فاطمیه
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#روضه
#روضهء_مادرکوچه_امام_حسن
#کوچه
#همه_ی_روضه_همین_است_حسن_دید_زدند
#از_فاطمیون_میشوم_ان_شاالله
#ما_با_ولایت_زنده_ایم
#حسین_ایمانی
@sehreashk