eitaa logo
حسیــن ایمانـے(سِـحرِ‌‌اَشـک)
989 دنبال‌کننده
445 عکس
563 ویدیو
247 فایل
اشعار و سبکهایِ کربلایی حسین ایمانی
مشاهده در ایتا
دانلود
اللهم صل علی محمد وآل محمد و عجل فرجهم چهارپاره_فاطمیه_کربلا و روضه یِ مادر پرچَمت روی شانه ام باشد دلـم آرام می شود مادر مجلست شدبه پا و می چسبد هرنَفس ذکرِ مرتضی حیدر نوکـرت پای بیرق تو شده به خدا اهل دین و راز و نیاز من غلام عشیره یِ مولا وَ نگاه شماست قـنبرساز فضه یِ خادمی مقامی داشت سَرتر از ساره.... برتر از مریم حجةُ الله علیَ الحجج زهرا متـوسل به چادرت عـالم چادری که به روی سر داری تار و پودش حریری از نور است تو سفارش کنی یقین دارم سفرِ کـربلای من جور است توسفارش کنی علی امشب می کـند سفره یِ گدا را پُر می شوم مَحرمِ حریمِ حسین با دعای تو چون زهیر و حر تو بخواهی علی همین حالا... می کـِشد دست بر روی سرِ من می نویسد به روی پاکت... شاه... برسد زود دست نوکـر من شاه طوس از گدا شود راضی با دل او‌ کـنار می آید شب جمعه... شب زیارت یار به حرم با نگار می آید روبروی ضریح شش گوشه می کند زمزمه غلام علی روضه یِ فاطمه به عشق حسن ذکرِ زهرا به احترام علی چه نیازی به روضه یِ کوچه یاحسن می کند به پا غوغا گوشواره نگو که می ترسم .... دِق کند پای روضه ها مولا حرف سیلی و دستِ سنگین است حرف چشمی که تار می دیده حرف آن چادری که خاکش را طـفلِ گریان تکـانده... لرزیده کوچه تا خانه گریه می کرده گوشه یِ خانه بغض خواهد کرد العجل... منتقم به حقِّ حسن وارث غـربت علی برگرد @sehreashk
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم غزل مصیبت - فاطمیه - کوچه و امام حسن علیه السلام گریز روضه حضرت علی اکبر علیه السلام سَندی پاره شد و مادری از پا افتاد کوچه ای طعنه زد و گفت که زهرا افتاد وای از لحظه یِ حقْ بردن و سیلی خوردن بر رویِ صفحه یِ گلبرگِ حرم جا افتاد می تکاند پسری چادرِ یاسی را که... از سرِ مادرِ او زیرِ دو تا پا افتاد جز حسن هیچ کسی شاهدِ این روضه نبود دیو می زد لگد و حضرتِ حوراء افتاد فاتحِ بدر و اُحد باخبر از قصّه نشد تا شبِ غسل و کفن... وقتِ تماشا... افتاد به سرِ فاطمه جانم چه بلایی آمد هر کسی گفت علی خورد کتک تا افتاد شاهدم کرب و بلا... گفت نبی یاحیدر حمله کردند همه... اکبرِ لیلا افتاد تیر و سرنیزه و شمشیر و عمود و قیچی اِرباً اِربا بدنی بر رویِ صحرا افتاد تکّه هایِ تنِ او رویِ حصیری جا شد بوریا رفت حرم... زینبِ کبری افتاد ای جوانانِ حرم ندبه بخوانید که آه... مادری داغِ جوان دیده و از پا افتاد ۹۶/۱۱/۹📃 @sehreashk
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم زمزمه - فاطمیه - کوچه و امام حسن علیه السلام - سبک عموجون من از قتلگاه... می گیرم زیرِ بازوشو تا نیفته می میرم اگه مادر از پا بیفته می میرم چرا رویِ خاکا می افته می میرم می گیرم زیرِ بازوشو تا نشینه محاله که جایی رو دیگه ببینه چه سنگین... بوده ضربِ سیلیِ کینه الهی کسی که زدش خیر نبینه (۳) خدایا یه بغضه که می بنده راهِ گلومو خدایا نمی شه بگم راز و سِرِّ مَگومو خدایا شکست گوشوارهَ ش با سیلی رو به رومو خدایا خدایا رو شونهَ م چکید خونِ لبهاش خدایا از اون روز نمی بینه چشماش خدایا می لرزید دو تا دست و پاهاش الهی کسی که زدش خیر نبینه (۳) @sehreashk
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم دوبیتی - فاطمیه و امام حسن علیه السلام میانِ کوچه ها صبرت مَحک خورد به پیشِ چشمت آیینه تَرَک خورد فدک را برد دشمن... یاسِ حیدر همین که خواست حقَّش را کتک خورد ۹۶/۱۱/۹📃 @sehreashk
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم مثنوی - فاطمیه - کوچه و امام حسن علیه السلام (داستان سیلی خوردن رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم) بَهجتِ قلبِ مصطفی زهراست راحتِ روحِ مرتضی زهراست پسرانش دو میوه یِ دلِ نور همسر و هم مسیرِ شور و شعور دل که شد با علی و او همراه وَحدَهُ لا اله الاَّ الله شرحِ حبلُ المتینِ محشر اوست مرتضی مُصحف است و کوثر اوست معنیِ اهدناَ الصِّراط اگر... می کند محشر از صراط‌... گذر... جز نبی و علی و آلُ الله چشمها بسته می شود وَالله چادرش محشری کند برپا می رسد او به دادِ نوکرها دوستدارانِ مادرِ سادات چادرِ فاطمهَ ست حَبلِ نجات چادرش دردِ مرد درمان کرد فاسقِ شهر را مسلمان کرد فاطمه اهدناَ الصِّراطِ من است ضربه یِ قلبِ عاشقِ حسن است سرِ سجّاده بوده بارانی غفلت از حق نمی کند آنی روزی از روزها رسول الله عربی دید بر سرِ یک چاه شترش تشنه بود و تاب نداشت در بَرَش چاهِ آب و آب نداشت شد به ظاهر اَجیرِ اَعرابی تا شود رزقِ تشنه سیرابی مصطفی آب می کشید از چاه پاره شد ریسمانِ او ناگاه آبها ریخت... تاب و صبرش بُرد کارگر شد عتاب و سیلی خورد حِلم و صبرِ عجیبِ ختمِ رُسُل ساخت از خُلقِ مثلِ خارش گُل عرقِ شرم بر جَبین که نشست قطع کرد از خجالتِ او دست مصطفی دید حال و روزش را با دعا داد دستِ مرد شِفا وای از ضربِ سیلیِ ناحق باطلی بسته کوچه را تا حق... بِبَرد پیشِ چشمهایِ حسن گفت من را به جایِ یاس بزن گونه یِ یاس و دست... واویلا گوشواره شکست... واویلا مادرم اسمِ مصطفی را بُرد وَ نوشتند یک لگد هم خورد سندی پاره پاره افتاده چادر و گوشواره افتاده بعد از این ماجرا شفا نگرفت رویِ خود را میانِ خانه گرفت مجتبی بغضِ دائمی دارد ندبه خوان از فراق می بارد ۹۶/۱۱/۹📃 @sehreashk
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم نوحه سنگین - فاطمیه - کوچه و امام حسن علیه السلام - سبک تا مشکتو تو آب زدی.... شبیه بارونِ بهار می باره ابرِ دیده هات این روزا مثلِ مادری تو روضه تنگهِ نفَسات خبر داری از در و دیوارِ یه خونه که حتّی حرفش دلامونو می سوزونه خبر داری که پرستویِ پر شکسته تنِ زخمی شو رویِ خاکا می کشونه مادرم واویلا (۴) خبر داری تو کوچه ها چی سرِ مادر اومده رو گونه جایِ سیلیه رو چادر ردِّ لگده پیشِ چشمایِ عموجونت شد قیامت مادر افتاد گفت سرِ باباتون سلامت یه تیکّه از گوشواره گم شد بینِ خاکا عموحسن خودشو یه عمر کرد مَلامت مادرم واویلا (۴) ۹۸/۱۱/۷📃 @sehreashk