💠🌷💠🌷💠🌷💠🌷💠 💠🌷💠🌷💠🌷💠🌷💠 💠🌷💠🌷 💠💠 💠🌷💠🌷 🌷 💠🌷💠🌷💠 💠🌷💠🌷💠🌷 💠🌷💠🌷💠🌷💠 💠🌷💠🌷💠🌷💠🌷 💠💠🌷💠💠🌷💠🌷💠 «محمود تمایل زیادی داشت که با حضرت زهرا(سلام الله علیها) نسبت پیدا کند و محرم شود و به من گفتند خانمی را برای من پیدا کنید که «سیده» باشد ، من خیلی پیگیر شدم ، آخر هم یک خانمی پیدا کردم که با یک واسطه به محرمیت حضرت زهرا(سلام الله علیها) درآمد ، یعنی مادر خانمش از اولاد پیغمبر است . او مطیع محض شوهرش بود ، کمترین چیز ، حتی خرید یک کیلو شیر ، خرید یک دست استکان ایرانی، یا حتی خرید یک بلوز برای علی و محمد را بدون همراهی محمود انجام نمی­‌داد، هر وقت می­‌گفتم «معصومه جان بیا فلان جا برویم»، می‌گفت: «نه وقتی محمود بیاید با او می­‌روم .» قرض‌­الحسنه­‌هایی داشتیم که محمود تاکید داشت که معصومه حتما در آنها شرکت کند تا با فامیل­‌های دو طرف ارتباط تنگاتنگی برقرار کند ، البته معصومه روابط عمومی خیلی خوبی دارد ، خیلی خوش­‌روست و محمود هم همین طور بود ، روابط آنها با هم عالی بود ، بارها محمود به من گفته بود انصافاً زن خوبی دارم . حتی در وصیت­نامه‌اش نهایت تشکر و قدردانی را از خانم خودش کرده بود . محمود با بچه­‌های خودش بسیار منضبط بود و مخصوصاً در مسائل اخلاقی کوتاه نمی­‌آمد ولی با آنها خیلی هم بازی می­‌کرد و انواع و اقسام آموزش­های نظامی را به علی می­‌داد، من فکر می­‌کنم علی آموزش­‌های نظامی­‌ای دیده که هیچ بچه­‌ای ندیده است .» 💠🌷💠🌷💠🌷💠 💠🌷 💠🌷💠 💠🌷💠 💠 💠💠💠 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم