🌷 بسم رب الشهداء و صدیقین🕊 🔴 زندگینامه قسمت 4⃣9⃣ بازجويي از فريب خوردگان به عهده ی برادر بروجردي بود که خود در زمان شاه مدت ها زندان کشيده بود و در بازجويي چه شكنجه ها که نديده بود، اما اکنون او رويه ی ديگري داشت: « سعي او بر اين بود که آنها را به خطا و جرمشان آگاه کند حتي آنهايي را که اعدامي بودند، سعي مي کرد آگاهشان کند تا شايد به راه راست هدايت شوند. صیاد شیرازی: سرگرد به ياد داشت: * « به ياد دارم که در زمان شاه، ارتشبد اويسي، که آن زمان مسؤوليت بالايي در کردستان داشت، در آنجا خيلي جنايت و وحشيگري مي کرد. سران گروه ها را يا به زور به پاي سازش و تسليم مي کشاند يا با راه و روش خاصي از بين ميبرد که ديگر دست به شورش نزنند. بدون هر گونه دادگاه و محكمه اي، خود، آنها را به مرگ محكوم مي کرد و با هليکوپتر به آسمان مي برد و از آنجا به زمين مي انداخت تا بقيه هم حساب کار به دستشان بيايد. » * حال که مردم احساس امنيت مي کردند از پناهگاه هاي خود بيرون آمده بودند و به دنبال گم شده هايشان مي گشتند که در دوره ی حاکميت ضد انقلاب، دستگير و يا ناپديد شده بودند. در يكي از نقاط شهر دو گور دسته جمعي پيدا شد که جسد بيش از شصت نفر از مردمان هوادار انقلاب در آنجا بود. اکنون هنگام آن بود که به معيشت مردم آسيب ديده از ضد انقلاب رسيدگي شود و زندگي در شهر جريان پيدا کند. به زودي مسؤولان خدمات رساني در ستاد لشگر ٢٨ که مرکز اداره ی شهر بود، تعيين و مشغول کار شدند. " سرگرد هوشمند " از پرسنل لشگر، به عنوان شهردار، " مهندس مصطفي ايزدي " از فرماندهان سپاه به عنوان مسؤول مخابرات، يكي از پزشكان کادر لشگر به عنوان مسؤول بهداري معرفي شدند و قرار شد استانداري به يك فرد بومي سپرده شود تا مردم گمان نكنند آنان براي حكومت آمده اند. ⬅️ ادامه دارد.... ارسال فقط با ذکر لینک کانال مجاز و شرعی است. 🌸🌸🌸🌸🕊🕊🕊🕊🌸🌸🌸🌸 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم