🌷   ‍✿﷽✿ 🕊 🔴 🌟 خاطرات قسمت 1⃣5⃣ در همان اوایل که شناسایی‌های هور آغاز شد، نیروهای بومی راهی پیدا کردند که از سعیدیه آغاز می‌شد و پس از چند مرحله به جاده‌ی ترانزیتی العماره ـ بصره می‌رسید. اما هنوز استفاده از هور به دلیل وضعیت جغرافیایی خاص، امکانپذیر نبود. جلساتی با حضور علی هاشمی و برادر محسن رضایی در محل عملیات سپاه سوسنگرد برگزار شد. در این جلسات، علی هاشمی اطلاعات نیروهای شناسایی را مطرح کرد، قرار شد عده‌ای از نیروهای خُبره‌ی اطلاعاتی که سرپرستی آنان با حمید رمضانی بود و تا آن زمان در لشکر قدس بودند، کار اطلاعات و شناسایی را مستقلاً در هور آغاز کنند. آنها در منطقه رفَیع در شمال منطقه مستقر شدند. از آن زمان بود که علی هاشمی و حمید در کنار هم قرار گرفتند. انگار که همدیگر را پیدا کرده‌اند! آنها حرف همدیگر را خوب می‌فهمیدند. حمید از بچه‌های مسجد جزایری بود و در خصوص کارهای اطلاعاتی برای خودش کسی بود. عده‌ای از بچه‌های مسجد هم در کنارش بودند. قرار شد حمید رمضانی اطلاعات شناسایی را بیاورد. برادر محسن هم نامه‌ای به علی هاشمی داد که خطاب به مرکز بوشهر، بندرعباس و شمال بود. طبق آن قرار شد هر چه قایق لازم باشد در اختیارش بگذارند. علی هاشمی بلافاصله ستادی تشکیل داد و به جمع‌آوری قایق و کَرَجی و بلم از سراسر ایران پرداخت. طی سه شب بدون کمترین جلب توجه آنها را به هور منتقل کرد. مدتی بعد دوباره جلسه‌ای در همان محل و با همان گروه تشکیل شد. با توجه به اطلاعاتی که جمع‌آوری شده بود، نتیجه گرفتیم که چون شمال هور آبراه‌ها و گیاهان خاصی دارند، عبور از آنها دشوار است. زمان زیادی لازم بود تا شناسایی بهتر انجام شود و تغییرات در آبراه‌ها داده شود تا شرایط برای ورود گردان‌های رزمی به این منطقه و انجام عملیات در آن آماده شود. ⬅️ ادامه دارد.... ⛔️ ارسال فقط با ذکر لینک کانال مجاز و شرعی است. 🌸🌸🌸🌸🕊🕊🕊🕊🌸🌸🌸🌸 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم