🌷   ‍✿﷽✿ 🕊 🔴 🌟 خاطرات شهید مدافع حرم قسمت 3⃣6⃣ هادی اصرار داشت کارهای فرهنگی رزمندگان عراقی به اطلاع مردم و شيعيان رسانده شود. لذا راهپيمايی اربعين را بهترين زمان و مکان برای اين کار تشخيص داد. واقعاً هم تفکر فرهنگی او جالب بود. هادی يک چادر در نيمه‌راه نجف به کربلا راه‌اندازی کرد و نمايشگاه تصاوير نبرد با داعش را با چينش مناسب در مقابل ديد زائران کربلل قرار داد. برادر ناجی می‌گفت: « هادی برای اين نمايشگاه خيلی زحمت کشيد. کار، عقب بود و کاروان‌ها از راه می‌رسيدند. هادی گفت که شب‌ها کمتر بخوابيم و کار را به نتيجه برسانيم. طی چند شبانه‌روز هادی بيش از سه ساعت نخوابيد. کار به خوبی انجام شد و مخاطب بسياری داشت. اما همين که نمايشگاه آغاز شد، هادی به نجف برگشت!او عاشق گمنامی بود و نمی‌خواست کسی بفهمد اين نمايشگاهِ مهم کار او بوده. بعد از تجربه‌ی موفق اين نمايشگاه به سراغ سيد کاظم آمد. هادی طرح جديدی برای برگزاری نمايشگاه دستاوردهای نبرد با داعش در نجف آماده کرده بود. می‌خواست در يک فضای مناسب کار فرهنگی را گسترش دهد. اعتقاد داشت که تصاوير و فيلم‌های اين مبارزه‌ی مقدس برای آيندگان ثبت شود و همزمان بايد به ديد عموم مردم رسانده شود. هادی روی اين طرح خيلی کار کرد. اما مسئولان حشدالشعبی با اين دليل که نيرو و شرايط برگزاری اين نمايشگاه را ندارند، طرح را به تعويق انداختند تا اين‌که هادی برای بار آخر راهی مناطق عملياتی شد. اما مهمترين کار فرهنگی که از هادی ديدم مربوط می‌شد به کاری که به خاطر آن به ايران برگشت. هادی تعداد زيادی چفيه و پيشانی‌بند با نام مقدس يا فاطمةالزهرا (سلام‌الله‌علیها ) آماده کرد و با خودش به عراق آورد. او می‌دانست بهترين کار فرهنگی برای رزمندگان، پيوند دادن آنان با حضرات معصومين (ع)، به خصوص مادر سادات، حضرت زهرا (س) است. ⬅️ ادامه دارد.... ⛔️ ارسال فقط با ذکر لینک کانال مجاز و شرعی است. 🌸🌸🌸🌸🕊🕊🕊🕊🌸🌸🌸🌸 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم