《بسم الرب الشهداء والصدیقین》
#برشی_از_کتاب📚
#یک_روز_بعد_از_حیرانی💔
#سری_که_نداشتی😭
مرثیه خوانی مهدیه اشک های رفیقت را هم در آورد. آن قدر بلند گریه می کرد که صدای گریه های مهدیه به گوش نمیرسید:((خانم دهقان، نبودید ببینید تیر اندازیش درجه یک بود. نه اینکه بشینه و نشونه بگیره . در حال حرکت هم تیراندازی می کرد. میخواستن بهش قناسه بِدن ،تکتیر انداز بشه.))
تو توی یک اتاق دیگر آرام گرفته بودی. باز هم به جز تو کسی دیگری را نمی دید. با تو راحت درد و دل می کرد:((محمد، الان باید بیایی و دستم رو بگیری . الان باید من و مامان رو آروم کنی.))
می خواست بغلت کند. نمی دانست کجای بدنت زخمی شده. مسئول معراج گفت؛ بهش دست نزن. به سینه و دست و شکمش دست نزن.))
_پس چطوری داداشم رو بغل کنم؟
_بغل نکن. فقط ببوسش، آرام هم ببوس، اذیتش نکن.
مهدیه ناباورانه به صورتت نگاه میکرد و می گفت: ((محمد! مگه با خودت چیکار کردی؟ چرا اصلا نمیشه بهت دست زد؟))
پرچم را که برداشتند صورتت معلوم شد.صورت بی سرت .
مادرت گفته بود: ((محمد پس چی شد با سر اومدی؟مگه نگفتی سرت نمی آد؟))
نمی دانست فقط صورت داری. یک صورت بی سر. صورتت هم زخمی بود.
فقط یک گوشه از پیشانی ات سالم بود. آرام پیشانی ات را بوسید.
پدر گفته بود :((محکم نبوسیدش. دردش میآد.))
آرزوی یک بغل و بوسه درست و حسابی به دلشان ماند
🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼
خرید اینترنتی
Manvaketab.ir
📞مرکز پخش
02537840844
📲پیامکی
3000141441
🏭مراجعه به کتابفروشیهای سراسر کشور
🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽
#یک_روز_بعد_از_حیرانی
#فاطمه_سلیمانی_ازندریانی
#شهید_محمدرضا_دهقان_امیری #شهید_دهقان #مدافع_حرم #سالگرد_شهادت #دهه_هفتادی
#پیشنهاد_مطالعه
#نشرشهیدکاظمی
#من_و_کتاب
#معرفی_کتاب
#کتاب_خوب_بخوانیم
#کتاب #کتاب_خوب #کتاب_باز
🌸با لینک فوروارد شود...🌸
📚|•
@shahid_dehghan