🍁❤️🍁❤️🍂
❤️🍂
🍂
#تویی_که_دیگر_ندارمت
🕊زمانی که در معراج شهدا چهره آرام او را دیدم که خوابیده، او را بوسیدم. یک هفته بعد خواب امین را دیدم که گفت "مامان من که خواب نبودم. وقتی من را بوسیدی تو را نگاه میکردم."
😍خیلی وقتها چشمم را که میبندم و باز میکنم امین را پیشرویم میبینم.
👌وقتی روضه امام حسین(ع) و حضرت زینب(س) را گوش میدهم، داغ فرزندم را فراموش میکنم.
😢روزی بر سر مزارش روضه میخواندم که صدای امین را از پشت سرم شنیدم که گفت "مامان". پشت سرم را نگاه کردم. هیچکس در گلزار نبود. امین برای من زنده است.
👤برادر شهید از شوخی های با برادرش میگوید. از اینکه روز آخری که میخواست به سوریه برود چقدر سر به سر هم گذاشتند و از سر و کول هم بالا رفتند.
❤️او هنوز در فکر آن شام آخری است که با هم خوردند. سر یک سفره نشسته بودند، کنار هم و او حسرت میخورد که ای کاش آن سفره ی هم نشینی بازم ادامه داشت....
#مدافع_حرم
#زمینه_ساز_ظهور
#شهید_امین_کریمی به روایت مادر و برادر شهید
🍃🌸قسمت سی و هشتم
@shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein
🍂
❤️🍂
🍁❤️🍁❤️🍂