💠بعد از نماز با یک گلدان پر از آمدی.🌸 عادت داشتی بزرگ‌تر را ببوسی، اما چون مامان بود، تو به حساب سید بودنش به می‌آمدی.💚 ✨گلدان را روی دامنم گذاشتی و رو به مادرم گفتی: «مادر جون، اینا رو برای آوردم تا حالش خوبِ‌خوب بشه!» 🍃بعد از عقد بیشتر صدایم می‌زدی...💕 🔺مامان حسابی کیف کرد. گر چه دوسه روز بعد با گله‌مندی گفت: «این آقا مصطفی تو خونه دست من رو می‌بوسه، اما بیرون حتی نمی‌کنه!» 🔹گله‌اش را که به تو رساندم، گفتی: «تو که می‌دونی من توی خیابون به هیچ‌کی نمی‌کنم!» 📚برگرفته ازکتاب ... انتشارات