💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦 ۸ 💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦 ✍...خیلی دوست داشتم بروم . نشد تا اینکه دوران قسمتم شد. مدام بهم پیام می داد. خیلی خوشحال شده بود. می گفت یادت باشه این سفری که رفتی سفر عادی نیست؛ تا می تونی استفاده کن. یک بار پیام داد که حس می کنم الان جای خیلی خوبی هستی. کنار بودم. گفت ؟ گفتم کنار گمنامم‌. خیلی خوشحال شد که در آن لحظه به من پیام داده است. گفت: برام خیلی # دعا_کن. چند ساعت بعد بهش پیامک زدم محسن من الان # شلمچه ام. گفت غروب خیلی قشنگه. وقتی این پیام ها را می داد بیشتر به پی بردم. 🍀راوی:فاطمه حججی خواهر شهید 📚 فصل ۱ ص ۴۹ هدیه نثار روح این بزرگوار 🌺الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌺  🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊