💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦
#برشی_از_یک_کتاب
#شهید_محسن_حججی
#شماره_۸
💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦
#راهیان_نور #غروب_شلمچه
✍...خیلی دوست داشتم بروم #راهیان_نور. نشد تا اینکه دوران #دانشجویی قسمتم شد. مدام بهم پیام می داد. خیلی خوشحال شده بود. می گفت یادت باشه این سفری که رفتی سفر عادی نیست؛ تا می تونی استفاده کن. یک بار پیام داد که حس می کنم الان جای خیلی خوبی هستی. کنار #شهدای_تازه_تفحص_شده بودم. گفت #کجایی؟ گفتم کنار #شهدای_ گمنامم. خیلی خوشحال شد که در آن لحظه به من پیام داده است. گفت: برام خیلی # دعا_کن. چند ساعت بعد بهش پیامک زدم محسن من الان # شلمچه ام. گفت غروب #شلمچه خیلی قشنگه. وقتی این پیام ها را می داد بیشتر به #عظمت_جایی_که_رفته_بودم پی بردم.
🍀راوی:فاطمه حججی خواهر شهید
📚#کتاب_سربلند فصل ۱ ص ۴۹
هدیه نثار روح این #شهید بزرگوار #صلوات
🌺الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌺
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊