💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦 ۱۲ 💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦 ✍...وقتی نشست سر سفره ،پرسید: توی این جلومون چی می بینی؟ گفتم:خودم‌ و خودت! پرسید: خب این یعنی چی؟ گفتم: نمی دونم!سرش را آورد جلوتر و گفت:تو نه کسی از فامیل تو هست نه از فامیل من. نه پدر و مادر من، نه پدر و مادر تو ... حتی بچه ای هم نیست... پس بدون فقط من و تو برای هم می مونیم. حرفش کرد. گفتم: برام می خونی؟ نزدیک گوشم را با لحن خواند. من هم زیر لب هم خوانی می کردم. 🍀راوی:زهرا عباسی،همسر شهید 📚 فصل ۱ ص ۶۶ هدیه نثار روح این بزرگوار 🌺الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌺  🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊