نوشته زینب قلی زاده 🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻 سلام عزیزترینم، حالت چطور است، چقدر خوشحالم که میبینم به این سن وسال رسیدی. راستش را بگو حال دلت چطور است، در آرامشی؟ وقتی موهای سپیدت را در آیینه میبینی لبخند میزنی؟ میگویی خوب بود، خوش گذشت؟ هنوز هم از چالشهای زندگی استقبال میکنی؟ هنوز هم معتقدی سن وسال فقط یک عدداست؟ با شکفتن یک غنچه، گل از گلت میشکفدـ؟ باشنیدن صدای قار قار کلاغهای دم صبح، شروع یک روز تازه را جشن میگیری؟ رابطه ات با خدا چطور است؟ هنوز خودت را در آغوشش حس میکنی؟ لابد میگویی: " مجال بده، نفسی تازه کن. سوال پشت سوال؟! آرام باش دختر، نفس عمیق بکش، لبخند بزن. من همین جا هستم دستت را روی سینه ات بگذار، این همان قلبی است که روزی در سینه ی پدر ومادرت می تپید، امروز در سینه ی تو می تپد وفردا آهنگ شادش را نثار نسلهای بعد میکند. من زنده ام وقدر این فرصت را میدانم،راه طولانی پر فراز ونشیبی را باهم آمدیم، ما شجاع بودیم شجاعت روبه رو شدن با خود واقعیمان وشجاعت دنبال کردن آرزوهایمان را داشتیم". از اینکه همیشه به آرامش دعوتم میکنی سپاسگزارم نامه ام طولانی شد، عزیزترینم، از خدا برایت قلبی وسیع وروزگاری خوش را میطلبم.به خدا میسپارمت، به امید دیدار. @shahrzade_dastan