توی وسایل قدیمیم یه دستنویس پیدا کردم که مربوط میشه به اشعاری که آقا سعید آخر هیئت هفتگی عشاق، قبل از ایام فاطمیه بهم گفت و من همونجا یادداشت کردم تا بصورت خطاطی شده بیارم و رو سیاهیهای هیئت دهه فاطمیه بزنیم.
این موضوع مربوط به ۳۰ سال قبله و کسی نمی دونست سعید شهید می شه و اینکه من این ابیات دستنویسشده رو نگهداشتم برای خودم جای تعجبه؛
شیعیان، من فاطمه نور دو چشم مصطفایم
نوگل باغ نبوت، همسر شیرخدایم
(شوهرم خانه نشسته پهلویم از در شکسته)۲
می روم من در جوانی، ای فلک زین دار فانی
بعد بابایم نمیخواهم دگر این زندگانی
(شوهرم خانه نشسته پهلویم از در شکسته)۲
من مگر زهرا نبودم، مرده بابای نکویم
پس چرا دشمن میان کوچه زد سیلی به رویم
محسنم سقط جنین شد، در میان در و دیوار
بعد پیغمبر چرا نور خدا خانه نشسته
زینبم ز بعد من مگیر بهانه
مادری کن تو بعداز من چون تویی بانوی خانه
(شوهرم خانه نشسته پهلویم از در شکسته)۲
البته همونطور که توی عکس دیده میشه اون سه بند رو گفت که بنویسم و خیلی هم با سوز می خوند. توی چند تا ایام فاطمیه شده بود اشعار ثابت جمعخوانی بچههای هیئت
ارسالی از آقای
#برزه
#خاطرات_سعید
_________
✍ کانال شلمچه کجا بودی ؟ (خاطرات شهید سعید شاهدی سهی)
@shalamchekojaboodi