💢 عتیقه فاطمه معصومه(س) در سال 1362 خداوند دختری به نام زهرا به من داد. وقتی خانم دکتر بچه را به من تحویل می‌داد، گفت: این بچه را باید در دستگاه نگه داریم و اگر در دستگاه نگذاریم فقط تا 24 ساعت دیگر عمر می‌کند، اما در قم دستگاهی نداریم و این دستگاه فقط در تهران است. او را به بیمارستان کودکان مفید در خیابان شریعتی تهران ببر. مدتی بچه را در دستگاه می‌گذارند حالش که خوب شد به شما تحویل می‌دهند. یک شیشه هم به من داد و گفت این داروی این بچه است در این مدت آن را در دهان بچه بگذار تا به بیمارستان برسید. من هم سخن خانم دکتر را اطاعت کردم و از در بیمارستان ماشین گرفتم و همراه با بچه به‌طرف تهران حرکت کردیم. در بین راه ناگهان چشمم به گنبد مطهر حضرت فاطمه معصومه(س) افتاد. با خود گفتم: سبحان‌الله! من فاطمه معصومه را رها کنم و به تهران بروم؟! گریه افتادم و به صاحب ماشین گفتم: آقا بایست! و به حرم رفتم و بچه را به ضریح مقدس چسباندم و با دست او را متبرک می‌کردم. گفتم: یا فاطمه معصومه! خانم دکتر به من گفته است که این بچه 24 ساعت بیشتر عمر نمی‌کند، اما احساس می‌کنم جود و کرم شما خیلی بالاتر از این حرف‌هاست. من به تهران نمی‌روم. اگر این بچه را به من دادی تا ابد می‌گویم این زهراخانم عتیقه فاطمه معصومه(س) است. سپس مقداری توسل کردم و از حرم بیرون آمدم. الحمدلله این دختر اکنون ازدواج کرده است، سه بچه دارد و جزو خادمان افتخاری حرم دختر موسی‌بن‌جعفر(ع) است. راوی: عبدالحسین پهلوان‌زاده معروف به ابوفاطمه 🆔 https://eitaa.com/shamimeashena ایتا 🆔 http://sapp.ir/Shamimeashena سروش