فردى کرد و به خانه جديد رفت ولی هرگز نمیتوانست با همسر خود بیاید آنها هرروز باهم جر و میکردند روزی نزد قدیمی رفت واز او تقاضا کرد بدهد تا بتواند با آن همسر خود را بکشد . گفت اگر سمی قوی به تو بدهم که همسرت فورأ کشته شود همه به تو میکنند پس سم ضعیفی میدهم که هر روز در خوراک او بریزی و کم کم اورا از پای درآورى و کرد دراین مدت تامیتوانی به همسرت کن تا پس از او کسی به تو نکند. فرد را گرفت و به های داروساز عمل کرد. ها گذشت او کار خود را کرد و همسر را تغییر داد تا آنجا که او نزد رفت و گفت من او را به قدر مادرم دارم و دیگر دلم نمیخواهد او بده تا سم را از بدن او خارج کند. لبخندی زد و : آنجه به تو دادم نبود سم در خود تو بود و حالا با مهر و آن سم از ذهنت بیرون رفته است موثرترین که به صورت نفرت و را نابود میکند... ❤️🌷🌺🌹💐❤️🌹💐🌷🌺 کانال خانواده بزرگ روانشناسی اسلامی ❤️💐🌹🌺🌷🌷💐🌺🌹❤️