✅ دورۀ اول سلطنت محمّدرضا با اشغال ایران توسط ارتشهای سهگانه متفقین آغاز میشود، که در اواخر شهریور 1320 نیروهای خود را وارد تهران کردند. {...}
به هرحال، پس از این رژه {شورویها} هیچ سرباز و درجهدار و افسر شوری در شهر دیده نمیشد. از یک منبع مطمئن شنیدم که فرماندۀ کل نیروهای شوروی دستور داده که هر کس از افراد او در ملأ عام ظاهر شود به شدیدترین وجه، حتی اعدام مجازات خواهد شد. انگلیسیها نیز کمتر دیده میشدندو غالباً در باشگاههای خود بودند. ولی وضع آمریکاییها به کلی متفاوت بود. آنها در خیابان امیرآباد یک باشگاه داشتند که مخصوص افسران و درجهدارانشان بود. روزانه به هر کدام یک بسته به عنوان جیرۀ غذائی میدادند، که هر بسته برای مصرف 5-6 نفر کافی بود. در هر یک از بستهها انواع و اقسام کنسروها، انواع نان، ویتامینی که باید روزانه مصرف میکردند، دو بطری ویسکی و دوبسته سیگار خوب بود. آمریکاییها به سرعت باشگاه امیرآباد را به مرکز فحشاء تبدیل کردند. کامیونهای آمریکایی به مرکز شهر میآمدند و دخترها را جمع میکردند و به باشگاه میبردند. دخترهایی که به این اوضاع تمایل داشتند، صف میکشیدند و منتظر میماندند؛ مثل اینکه در صف اتوبوس هستند. کامیونهای روباز ارتش آمریکا میآمد و 200-300 دختر را سوار میکرد و میبرد. آمریکاییها هر چند پول نداشتند ولی با همین بستهها دخترها را راضی میکردند. من با یکی از کسانی که به باشگاه میرفت آشنائی داشتم و دیدم که در انبار خانۀ او تا زیر سقف از این بستهها چیده است. هر روز که میرفتند یکی دو بسته میگرفتند. این بستهها قیمت گرانی داشت و خرید و فروش میشد.
یکی از کسانی با آمریکائیها میرفت، خالۀ محمّدرضا بود، که اکنون شاه ایران شده بود. فرد دیگر که میشناختم، یک دختر ارمنی بود و پدرش یک کارگر زحمتکش بود. من با این دونفر بارها صحبت کردم و گفتم ه این کار صحیح نیست و عمل شما در شأن فاحشههای کنار خیابان است. خالۀ محمّدرضا خیلی رک و صریح میگفت: خیر، افرادی که در باشگاه هستند هم تیپ ما هستند و هیچ اشکالی ندارد.
#ظهور_و_سقوط_سلطنت_پهلوی
خاطرات ارتشبد
#حسین_فردوست (از نزدیکان دربار پهلوی)
#موسسۀ_مطالعات_و_پژوهشهای_سیاسی
جلد یکم، صفحۀ ۱۲۳ و ۱۲۴