✍️
#روایت_خادمی |
🔹 دو سال پیش بود بار اولی که اومدم هویزه. قبل از دانشگاه چندبار خادمی ثبت نام کرده بودم، ولی هربار مشکلی پیش میآمد. پوستر ثبت نام خادمی هویزه را که دیدم انگار همهی دنیا را به من داده بودند. اصلا تعلل نکردم. نه غیبت برایم مهم بود نه هیچ چیز دیگر. هرطوری شده بود می خواستم بروم. سریع ثبتنام کردم و یه ماه بعد در اتوبوس هویزه بودم. اما شروع خادمی تازه شروع بدبختی من بود. به هیچ عنوان فکر نمی کردم که نمک گیرهویزه بشوم. چند روزی که گذشت احساس می کردم چیزی هست تو هویزه که حتما باید پیدایش کنم. یاد بچگیهایم افتادم، یک بازی داشتیم که دنبال چیزی میگشتیم. وقتی به اون شئ نزدیک می شدیم دوستمان آرام آرام صدایش را بالاتر می برد. الان هم همین بود، وقتی تو هویزه بودم اون صدای سرم بیشتر میشد. وقتی کار سختتر می شد صدا هم بیشتر می شد، ولی وقتی به دانشگاه بر میگشتم و درگیر کارهای روزمرهی همیشگی می شدم، اون صدا هم کمرنگ می شد و به مرور فراموشم می شد.الان برای بار سوم به هویزه آمدم و هنوز دنبال اون گمشدهام. شاید عجیب باشد، ولی خودم هم نمی دانم دنبال چی هستم. ولی می دانم پازل گمشدهی زندگیم را اینجا می توانم پیدا کنم نه جای دیگری.
#دانشگاه_هویزه_دانشگاهی_به_توان_مردم_به_وسعت_ایران
#راهیان_نور1402
#ما_متحدیم
* کانال شهدای هویزه؛ موثق ترین منبع روایت و اطلاعات حماسه هویزه
@shohaday_hoveizeh