🔑قسمت بیستم از سری چهارم برنامه زندگی پس از زندگی؛ تجربه گر: آقای محسن اسکندری
🪧آتش گرفتن چراغ علاء الدین سرایت آتش به بدن یک لحظه میان شعله های آتش نشستن
🪧خارج شدن موقت روح از بدن و دیدن جسم در میان آتش و احساس گرما و بوی سوختن و مشاهده تلاش مادر برای خاموش کردن آتش
🪧مشاهده همسایه که سمت خانه دوید
🪧دیدن شخص غریبه ای سمت راست که او هم مرا می دید و انتظار می کشید و شنیدن ندایی که به او گفت برگردد و احساس سنگینی زیاد و نزدیک شدن به جسم درحالیکه آتش خاموش شده بود و سوراخ ریزی که از طریق آن روح وارد جسم شد و بسیار دردناک و ناراحت کننده بود
🪧انتقال به بیمارستان با ماشین همسایه و درد جانکاهی که هنگام شستشو و پانسمان سوختگی های بدن وجود داشت
🪧خروج مجدد روح از بدن در بیمارستان شهر زاهدان و حاضر شدن در بیابانی بی انتها با گرما و شرجی زیاد و احساس ترس و تنهایی و ناگهان مواجه شدن با موجودی کریه با صدایی خشن
🪧شنیدن ندایی به زبان غیر فارسی از پشت سر و مشاهده اسب سواری که از فاصله دور می آمد و هنگامی که به ده متری رسید و توقف کرد دیدم بسیار ابهت دارد و اسبش نیز بسیار بزرگ بود و با مشاهده من فرمود محسن اینجا چکار می کنی؟ و فرمود: جای تو اینجا نیست و بر می گردی
خواستم به ایشان نزدیک شوم اما اسب مانع شد و خودم را داخل تونلی دیدم که کل زندگی گذشته ام از شب تولد تا زمان سوختن در آن مرور شد
#زندگی_پس_از_زندگی
#فصل_چهارم
👉
@abbas_mowzoon
┄┄┅═✧❁🎙❁✧═┅┄
🔈⃝🇮🇷کانال سخنرانی
#ایران_صدا
@sokhan_iranseda
@sokhan_iranseda