eitaa logo
رسانه سخنرانی ایران صدا
23.8هزار دنبال‌کننده
233 عکس
1.4هزار ویدیو
84 فایل
روزها فکر من اینست همه شب سخنم که چرا غافل از احوال دل خویشتنم گاهی یک تلنگر کافیست! . دریافت اپلیکیشن 👉 iranseda.ir . 👇 بانک سخنرانی مذهبی 🌐 http://sokhan.iranseda.ir/ . ارتباط: @erahsepar . تبادل نداریم
مشاهده در ایتا
دانلود
D1738494T15551359(Web).mp3
زمان: حجم: 17.18M
🔑قسمت سیزدهم از سری چهارم برنامه زندگی پس از زندگی؛ تجربه گر: خانم راحله خمسه از شهر تهران 🪧تصادف شدید جلوی درب دانشگاه در شمال کشور و ایست قلبی در بیمارستان و زنده ماندن با شرایطی بسیار سخت 🪧رفت و آمدهای مکرر به آن تونل و یکبار مشاهده دری نیمه باز که وارد آن شدن و می گوید راحله جای تو اینجا نیست و باید برگردی. 🪧سال ها بعد عکس همان مرد را در آلبوم خاله دیدن و شناختن او که پدربزرگ بوده 🪧به هوش آمدن در شب قدر در بیمارستان تهران و ادامه مشاهدات برزخی و مشاهده حضرت زینب(س) که به عیادت می آمدند و از آنجا که قبل از تصادف بی حجاب بودن و در زمان کما به همان صورت در عالم برزخ حضور داشتن و با توجه به اینکه حضرت زینب(س) هم توصیه به حجاب فرمودند بلافاصله بعد از مرخص شدن از بیمارستان حجاب را برای ادامه زندگی انتخاب کردن و خشنودی از این تحول زیبا 🪧در زمان بستری در منزل روح دختری با موهای پریشان و حالتی ناراحت را مکرر مشاهده کردن که می گفت این شماره را بنویس مربوط به یک مکانیکی در شیراز است که والدینم بالای آنجا سکونت دارند و از آنها بخواه مرا حلال کنند و کمکم کنند پیگیری آن شماره تلفن و تماس با آن توسط خاله که معلوم شد یک مکانیکی در شیراز است و قبلا خانواده ای طبقه بالای آنجا سکونت داشته که دخترشان در یک ماجرای نافرجام عشقی متاسفانه خودسوزی کرده و از دنیا رفته و خانواده اش هم از آنجا به محل نامعلومی نقل مکان کرده اند 👉 @abbas_mowzoon ┄┄┅═✧❁🎙❁✧═┅┄ 🔈⃝🇮🇷کانال سخنرانی @sokhan_iranseda @sokhan_iranseda
D1738496T14993449(Web).mp3
زمان: حجم: 22.78M
🔑قسمت چهاردهم از سری چهارم برنامه زندگی پس از زندگی؛ تجربه گر: آقای شاپور سعدی نژاد از جزیره کیش 🪧درد گرفتن قلب در اواخر تمرین کشتی و انتقال به بیمارستان کیش 🪧در همان لحظات اولیه کم کم صداها را نشنیدن و تاریک شدن محیط و ناگهان خود را در تونلی به سمت بالا مشاهده کردن 🪧بعد از مراحل احیاء ناگهان خود را در جسم و روی تخت دیدن با درد زیاد و صحبت با دکتر و لحظاتی بعد مجدد مثل دفعه قبل صداها را نشنیدن و تاریک شدن محیط 🪧مشاهده شخصی که قصد فیلم گرفتن با گوشی داشت و خانم دکتر ناراحت شد و به او اجازه نداد و مجدد عملیات احیاء بر روی جسم انجام شد و بازگشت مجدد روح به بدن 🪧در حالیکه خانم دکتر در حال دستور برای تزریق دارو بود برای بار سوم صداها محو و محیط تاریک شد و مثل دو مرحله قبل خود را در تونلی مشاهده کردن و چسبیده شدن به سقف بخش اورژانس و بعد از انجام مجدد شوک الکتریکی، یکبار دیگر روی تخت چشم باز کردن و با ثابت ماندن شرایط، انتقال از اورژانس به بخش آی سی یو انجام شد 🪧داخل آی سی یو یک لحظه تجربه مجدد خروج روح از بدن و حاضر شدن بالای ایستگاه پرستاری و دیدن پرستار آی سی یو که بلافاصله کنار تخت آمد و روی چهارپایه کوچکی ایستاد و خودش با دست شروع به شوک دادن و احیای جسم نمود تا بقیه همکارانش رسیدند و بازگشت مجدد روح به بدن و عادی شدن شرایط 🪧شرکت در جلسه مشترک با حضور رئییس و پرسنل بیمارستان کیش و راستی آزمایی این تجربه 👉 @abbas_mowzoon ┄┄┅═✧❁🎙❁✧═┅┄ 🔈⃝🇮🇷کانال سخنرانی @sokhan_iranseda @sokhan_iranseda
D1738498T12677716(Web).mp3
زمان: حجم: 23.75M
🔑قسمت پانزدهم از سری چهارم برنامه زندگی پس از زندگی؛ تجربه گر: خانم اعظم فکریان از شهر کاشان 🪧چندسال قالی بافی در کارگاه فرش ستاد بازسازی عتبات عالیات در کاشان پیدا شدن مشکلات متعدد در زندگی و ناراحتی عصبی 🪧بیرون کردن مستاجر با نقشه فرزندان و درگیری با مادر بخاطر این موضوع 🪧خواندن شهادتین و خوردن قرص و محلول وایتکس به قصد خودکشی 🪧جدا شدن موقت روح از بدن و مشاهده تلاش تیم پزشکی در اتاق احیای بیمارستان و همزمان دیدن خواهر و فرزند در بیرون اتاق و مشاهده پیرمردی که در اورژانس دچار ایست قلبی شده بود و در حال شوک دادن به او بودند 🪧همراه شدن با جسم در بخش های دیالیز و اتاق عمل و آی سی یو 🪧مشاهده زنی که در آی سی یو از دنیا رفت و روح او خیلی عادی از تخت بلند شد و از آنجا خارج شد و جوانی که کنار جسم او گریه می کرد 🪧دنبال روح آن زن وارد اتاقی شدن و خود را در خانه مادر یافتن که مادر بسیار بی قرار و گریان بود و مستاجرش او را دلداری می داد 🪧از کنار مادر توسط دو نفر کشانده شدن به محیطی که شبیه بیابانی داغ بود و شنیدن صدای وحشتناکی از دور و احساس تشنگی زیادی که امان را بریده بود 🪧دیدن روح عمه در آن بیابان و برای من گریه می کرد و ناراحت بود 🪧ملاقات با آقای بلندقامتی که چهره اش دیده نمی شد و التماس به او برای آب و اشاره دست ایشان و دیدن نهر آب زلالی که دور و دورتر می شد 👉 @abbas_mowzoon ┄┄┅═✧❁🎙❁✧═┅┄ 🔈⃝🇮🇷کانال سخنرانی @sokhan_iranseda @sokhan_iranseda
D1738499T15849506(Web).mp3
زمان: حجم: 22.05M
🔑قسمت شانزدهم از سری چهارم برنامه زندگی پس از زندگی؛ تجربه گر: آقای حسن حکیمیان از شهر یزد 🪧اهتمام پدر به نماز اول وقت و پرداخت خمس و زکات و انفاق به نیازمندان و همراهی با پدر از کودکی در کمک به دیگران 🪧تصادف در جاده و جدا شدن موقت روح از بدن در همان لحظه تصادف و تعجب از اینکه جان کندن چقدر آسان و لذتبخش بود و شنیدن ندایی که گفت این بخاطر کارهایی است که در این چندسال انجام داده ای 🪧مشاهده مصدومین حادثه تصادف 🪧تصمیم به رفتن پابوس امام رضا(ع) گرفتن و همان لحظه در حرم بودن و بعد از زیارت ایشان تصمیم به رفتن به زیارت امام حسین(ع) گرفتن و در کسری از ثانیه در کربلا حاضر بودن و بعد از آنجا تصمیم دیدن روی مبارک حضرت مهدی(عج) را گرفتن و در کویری پوشیده از ریگ حاضر بودن و شروع به راه رفتن در آن محیط 🪧رسیدن به باغی بی انتها که چهار سمتش نهر آب بود و دیدن سیدی که بعد از احوالپرسی از او درخواست ملاقات با امام زمان(عج) را مطرح کردم که فرمود نمیشه 🪧خداحافظی با آن سید و بازگشت از سمت همان کویر، مشاهده دریچه هایی که آن طرف آنها کامل دیده می شد: مثلا دشتی پر از میمون و یا دشتی پر از خوک 🪧در آن میان میمون بزرگی مرا صدا می زد و هنگامی که به او توجه کردم خودش را معرفی و مرا شگفت زده کرد. حاجی سالخورده محله امان بود که در زمان حیاتش او را به خوبی و تدین می شناختیم. 🪧 کنار ماشین در محل تصادف برگشته و داخل جسم رفتم... 👉 @abbas_mowzoon ┄┄┅═✧❁🎙❁✧═┅┄ 🔈⃝🇮🇷کانال سخنرانی @sokhan_iranseda @sokhan_iranseda
D1738499T15505899(Web).mp3
زمان: حجم: 22M
🔑قسمت هفدهم از سری چهارم برنامه زندگی پس از زندگی؛ تجربه گر: آقای باقر حسین زاده 🪧گذشته تاریک و اعتیاد به مواد مخدر تا اینکه یک روز بعد از مصرف مواد در داخل ماشین کم کم احساس تپش قلب و پیچیدن به خود و احساس جان کندن بسیار سخت 🪧جدا شدن موقت روح از بدن و بیرون رفتن از ماشین و مشاهده راننده که یکی از دوستانش را صدا زده و اورژانس خبر کرده بود 🪧همزمان با انتقال با آمبولانس، روح در تونلی قرمز به سمت بالا کشیده شدن و شنیدن صدای غرش مهیب و ترسناکی که از آتشی بسیار سوزان بود و اطراف من دور می زد و همزمان با آن صفحه ای در مقابل باز شدکه اعمال گذشته در آن نمایش داده می شد 🪧با نمایش هر گناهی آتش غرش مرگباری می کرد و چنان می سوزاند که خاکستر می شدم اما نمی مردم و هر دانه خاکستر یک باقر بود که می سوخت و ضجه می زد 🪧دعواها و خودزنی ها و خوردن مال یتیم و سایر گناهان هرکدام تک تک عذاب و سوختن به دنبال داشت و آرزو می کردم کاش خاک آفریده شده بودم که گناه بکنم 🪧سخت ترین عذاب و دردناک ترینش بخاطر اهانت به قرآن کریم بود و من غرق در آتش بودم 🪧کم کم حس نسیمی خنک که از بالا می آمد، آتش هم عقب نشینی کرد دور شدن از آتش و رسیدن به فضایی سبز تا اینکه صدای خانمی در فضا پیچید که این برای فرزندم گریه کرده و همزمان با صدای ایشان همه چیز نورانی تر شد 🪧کشیده شدن دست امام حسین(ع) بر سرم التماس های من برای ماندن در همانجا، ناگهان نوری در چشمانم تابانده شد وبه دنیا و به جسمم برگشته بودم و در بیمارستان بودم ┄┄┅═✧❁🎙❁✧═┅┄ 🔈⃝🇮🇷کانال سخنرانی @sokhan_iranseda @sokhan_iranseda
D1738501T13684174(Web).mp3
زمان: حجم: 28.65M
🔑قسمت هجدهم از سری چهارم برنامه زندگی پس از زندگی؛ تجربه گر: آقای اکبر بابا مرادی از شهر تهران 🔑تجربه اول: مجروحیت در جبهه از ناحیه جمجمه و چشم راست جدا شدن موقت روح از بدن در حین انتقال به شهر بانه و صعود به سرعتی سرسام آور به سوی آسمان ها رفتن و دیدن کره زمین به اندازه ای کوچکتر از دانه نخودو مشاهده جسم بطور کامل و واضح در داخل همان کانتینر و پیچیده شده درون پلاستیک 🔑تجربه دوم: ،در دهه محرم ابتلا به مننژیت در اثر عفونت همان ترکش باقی مانده در جمجمه و قطع امید پزشکان جدا شدن موقت روح از بدن و مشاهده دو ملک که سمت راستی گفت میرویم به عرش و مرا گرفت و همراه آن دو به آسمان ها اوج گرفتیم و جالب آنکه در آن لحظه هردو چشم من بینا بود و راحت می دیدم 🔑با گذر از هر طبقه آسمان ملک سمت راستی معرفی می کرد مثلا اینجا آسمان چهارم و مشاهده فضاهایی جالب و مختلف مثلا در یک آسمان عده ای شبیه انسان در حال طواف بودند 🔑با رسیدن به آسمان هفتم، با نگاه کردن به سمت بالا این نوشته را به رنگ زرد دیدم که در سطح آسمان عرش به چشم می خورد: قال رسول الله(صلی الله علیه و آله و سلم) اِنَّ الْحُسین مِصباحُ الْهُدی وَ سَفینَهُ الْنِّجاة رسیدن به محضر حضرت سیدالشهدا(ع) که در عرش به ستونی تکیه داده بودند و ملک سمت راستی پوشه ای به ایشان داد و بعد از ملاحظه فرمودند مادرش مرا به پسرم علی اکبر قسم داده و باید برگردد. به محض اینکه پوشه را بستند چشمم باز شد و دیدم در آی سی یو بیمارستان هستم 👉 @abbas_mowzoon ┄┄┅═✧❁🎙❁✧═┅┄ 🔈⃝🇮🇷کانال سخنرانی @sokhan_iranseda @sokhan_iranseda
D1738503T13478132(Web).mp3
زمان: حجم: 25.35M
🔑قسمت بیستم از سری چهارم برنامه زندگی پس از زندگی؛ تجربه گر: آقای محسن اسکندری 🪧آتش گرفتن چراغ علاء الدین سرایت آتش به بدن یک لحظه میان شعله های آتش نشستن 🪧خارج شدن موقت روح از بدن و دیدن جسم در میان آتش و احساس گرما و بوی سوختن و مشاهده تلاش مادر برای خاموش کردن آتش 🪧مشاهده همسایه که سمت خانه دوید 🪧دیدن شخص غریبه ای سمت راست که او هم مرا می دید و انتظار می کشید و شنیدن ندایی که به او گفت برگردد و احساس سنگینی زیاد و نزدیک شدن به جسم درحالیکه آتش خاموش شده بود و سوراخ ریزی که از طریق آن روح وارد جسم شد و بسیار دردناک و ناراحت کننده بود 🪧انتقال به بیمارستان با ماشین همسایه و درد جانکاهی که هنگام شستشو و پانسمان سوختگی های بدن وجود داشت 🪧خروج مجدد روح از بدن در بیمارستان شهر زاهدان و حاضر شدن در بیابانی بی انتها با گرما و شرجی زیاد و احساس ترس و تنهایی و ناگهان مواجه شدن با موجودی کریه با صدایی خشن 🪧شنیدن ندایی به زبان غیر فارسی از پشت سر و مشاهده اسب سواری که از فاصله دور می آمد و هنگامی که به ده متری رسید و توقف کرد دیدم بسیار ابهت دارد و اسبش نیز بسیار بزرگ بود و با مشاهده من فرمود محسن اینجا چکار می کنی؟ و فرمود: جای تو اینجا نیست و بر می گردی خواستم به ایشان نزدیک شوم اما اسب مانع شد و خودم را داخل تونلی دیدم که کل زندگی گذشته ام از شب تولد تا زمان سوختن در آن مرور شد 👉 @abbas_mowzoon ┄┄┅═✧❁🎙❁✧═┅┄ 🔈⃝🇮🇷کانال سخنرانی @sokhan_iranseda @sokhan_iranseda
D1738503T15686847(Web).mp3
زمان: حجم: 20.75M
🔑قسمت بیست و یکم از سری چهارم برنامه زندگی پس از زندگی؛ تجربه گر: آقای عبدالکریم حاجی زاده از شهر اردکان 🔑تصادف با موتور خروج موقت روح از بدن و مشاهده جسم و مردمی که دور آن جمع شده اند 🔑همزمان با بسته شدن درب آمبولانس وارد شدن به فضایی تاریک و ترس از سرگردانی و تنهایی 🔑 شخصی گفت از طرف خدا برای راهنمایی تو آمده ام و همراه او شدم و از کودکی زندگی گذشته ام در همان محیط تاریک مرور شد 🔑با مشاهده هر گناهی آتش می گرفتم تا اینکه به کارهای بعدی که می رسید خاموش می شدم و عده ای را می دیدم که داخل لجن عذاب می شدند و از گناهانشان پرسیدم و بعد هم در بیابانی سوزان و خشک عده دیگری را دیدم که بخاطر رعایت نکردن حق الناس نسبت به دیگران در حال عذاب بودند 🔑بعد از مرحله مرور زندگی از تاریکی خارج شدن و به محیطی نورانی و سرسبز و زیبا رسیدن که برخی افراد آشنا مثل پدربزرگ و مادربزرگ را آنجا دیدم و میوه هایی که آنقدر زیبا و خوشمزه بودند که نظیر آن در خیال هم قابل تصور نیست 🔑هرگاه شخصی در هر نقطه ای از زمین مرا نام می برد بلافاصله ناخودآگاه کنارش حاضر بودم و مشاهده می کردم ولی آنها توجهی به من نمی کردند و من بر می گشتم 🔑شخصی از آشنایان را که آنجا در حال عذاب دیده بودم و به او گفتم حق دیگران را بده و گوش نکرد تا اینکه در همین دنیا چنان درگیر بیماری شد که پایش را هم قطع کردند و دعا می کرد خدایا مرا زودتر ببر 🔑بازگشت ناگهانی روح به جسم و به هوش آمدن ولی تا چند هفته فراموشی... 👉 @abbas_mowzoon ┄┄┅═✧❁🎙❁✧═┅┄ 🔈⃝🇮🇷کانال سخنرانی @sokhan_iranseda @sokhan_iranseda
D1738508T14249356(Web).mp3
زمان: حجم: 49.92M
🔑قسمت بیست و دوم از سری چهارم برنامه زندگی پس از زندگی؛ تجربه گر: خانم زهره ابراهیمی از شهر اهواز 🪧احساس گرم شدن غیرعادی شکم و سرایت این گرما به سمت بالا و توقف تنفس و همزمان شنیدن ندایی زیبا خارج از دنیای مادی طی شدن مرحله به مرحله جان کندن و همزمان با خارج شدن آخرین بازدم، احساس متوقف شدن همه حرکت ها و زمان 🪧خود را در محیطی گسترده و همچو گوی دیدن اینبار هم جسم را مشاهده کردن و هم روح خود را بصورت شمایلی نازک و شفاف بالای سر جسم دیدن و احساس یکی بودن با آن 🪧خیره شدن به سمت بالا و دیدن موجودی بسیار بلندقد که شمایلی شبیه یک جوان داشت و احساس اینکه حضور او را در روزهای قبل در خانه درک کرده بودم 🪧دیدن هشت سایه که در حقیقت روح هشت انسان دیگر بودند و در کنار آن جاده منتظر بودند 🪧در همان مسیر تازه به فهم این نکته رسیدم که من مرده ام و دیگر امکان بازگشت ندارم و نگرانی شدیدی که آن لحظه از آینده بچه هایم بوجود آمد 🪧تماشای صفحاتی در فاصله دومتری بالای سر و مشاهده برخی صحنه های گذشته زندگی از لحظه تولد تا بزرگسالی 🪧مشاهده دنیایی نورانی و بی انتها در آن سوی حایل و حس تعلق به آنجا و مشاهده جمعیتی عظیم از انسان ها در آن سوی حایل و آمدن روح پدربزرگ و دو مادربزرگ تلاش بی نتیجه برای عبور از حایل 🪧ندای آن موجود قد بلند که من ماموریت داشتم تو و آن هشت نفر را به آن دنیا ببرم ولی تو را گفته اند باید برگردی 👉 @abbas_mowzoon ┄┄┅═✧❁🎙❁✧═┅┄ 🔈⃝🇮🇷کانال سخنرانی @sokhan_iranseda @sokhan_iranseda
D1738508T14167445(Web).mp3
زمان: حجم: 25.28M
🔑قسمت بیست و چهارم از سری چهارم برنامه زندگی پس از زندگی؛ تجربه گر: خانم نسرین جاپلقی از شهر الیگودرز 🪧تصادف در جاده با تریلی و درگذشت برادرزاده و انتقال خانواده به بیمارستان به یکباره خود را بالای سر جسم دیدن و از جسم خود ترسیدن 🪧مشاهده دو موجود نورانی بالای سر و دیدن برادرزاده که در همین تصادف فوت شده بود اما آنجا با لباس زیبا حاضر بود و قرآنی در دست داشت و مرا خارج از جسم می دید 🪧مشاهده روح مادر و عمه در فضایی بسیار سرسبز و زیبا، و بی قراری برای رفتن پیش آنها 🪧مشاهده خانه پدری در الیگودرز و مجلس روضه ای که خانم ها شرکت کرده بودند و حرف هایی که در آن مجلس زده می شد و دیدن بچه هایم که از بیمارستان مرخص شده و در آن مجلس حاضر بودند 🪧مشاهده دوستم که با همسرش برای خرید پنیر روضه به مغازه رفته بود و با شنیدن خبر بهبودی شرایط من از خوشحالی یادش رفت پول پنیر را بدهد ولی بعد دوباره برگشت تا حساب کند 🪧مشاهده مادر دوستم که در حرم حضرت عبدالعظیم برای شفای ما تسبیح نذر کرده بود 🪧مشاهده مدرسه دخترم که سر صف برای شفای ما دعا کردند و کادر مدرسه که همگی برای ما دعا می کردند 🪧مشاهده مادر همسرم که هر روز در حرم حضرت معصومه(س) برای شفای ما دعا می کرد و می گفت خدایا اگه قرار باشه از بین پسرم و عروسم فقط یکی از اینها زنده بمونه عروسم بالای سر بچه هایش بمونه و من با شنیدن این دعایش ناراحت می شدم 👉 @abbas_mowzoon ┄┄┅═✧❁🎙❁✧═┅┄ 🔈⃝🇮🇷کانال سخنرانی @sokhan_iranseda @sokhan_iranseda
D1738511T13677136(Web).mp3
زمان: حجم: 43.12M
🔑قسمت بیست و پنجم از سری چهارم برنامه زندگی پس از زندگی؛ تجربه گر: خانم خدیجه مبینی از شهر تویسرکان 🪧سکته قلبی حین خواندن نمازشب و در رکعت دوم ناگهان خود را بالای درخت داخل حیاط دیدن و مشاهده کامل شهر و احساس حضور دونفر که از پشت سر محافظت می کنند 🪧مشاهده چهار نفر در چهار نقطه مختلف شهر که با سرعتی بسیار زیاد به سمت آسمان می رفتند 🪧مشاهده دختر و همسر که با اضطراب زیاد سعی در به هوش آوردن جسم داشتند و باز شدن دریچه ای نورانی از سمت گلخانه منزل و به سمت آن کشیده شدن و دیدن جمله «بسم الله الرحمن الرحیم» در قسمت بالای آن دریچه نورانی 🪧ملاقات با خانمی نورانی که از طرف امام حسین(ع) پیام آورده بود که با سوره مبارکه «انشراح» بر دهان آن شبح سیاه بزن که دیگر نتواند تو را اذیت کند 🪧شنیدن صوت زیبای سوره مبارکه«انشراح» و صدای جمعیتی که صلوات فرستادند و دیدن روح پدر و برخی آشنایان که هرکدام برای اهل و عیال خود در این دنیا پیغامی دادند مثلا پیرزنی از اقوام که برای دو تا از نوه هایش پیغام هایی داد و جزئیاتی از زندگی شخصی آنها که نمایش داده شد 🪧مشاهده زنی که از همسرم گردو مطالبه می کرد و می گفت ۵۰۰ گردو از سهم یتیم های من برداشته ای و باید بدهی که بعد از به هوش آمدن پیش کشیدن این مساله 🪧مرور کامل زندگی با جزئیات کامل از تولد تا لحظه جدا شدن روح از بدن و دیدن حقایقی از زندگی دنیا 🪧رسیدن به بیابانی سوخته و پر از خار و مشاهده گناهکارانی که ... شنیدن ندای دسته جمعی یاحسین(ع) 👉 @abbas_mowzoon ┄┄┅═✧❁🎙❁✧═┅┄ 🔈⃝🇮🇷کانال سخنرانی @sokhan_iranseda @sokhan_iranseda
D1738513T14058926(Web).mp3
زمان: حجم: 13.12M
🔑قسمت بیست و ششم از سری چهارم برنامه زندگی پس از زندگی؛ تجربه گر: آقای علی فضلعلی از شهر کرمان 🪧«زندگی پس از زندگی» برنامه ای متفاوت درباره مرگ و عالم ماوراء است؛ روایت افرادی که در تجربه ی نزدیک به مرگ، بصورت موقت از کالبد جسم خارج شده و عالم برزخ را درک کرده و بازگشتند. مخاطبان در این برنامه، مهمان روایت های شگفت انگیز تجربه گران از عالم غیب می‌شوند. 🪧در این قسمت روایت تجربه ی نزدیک به مرگ آقای علی فضلعلی را می شنویم: 🪧به محض تصادف خروج موقت روح از بدن و نداشتن هیچ درد و احساس ناراحتی مشاهده دوستان و خانواده که جلوی بیمارستان جمع شده بودند و استرس و ناراحتی والدین و خواهرها 🪧مشاهده خواهرها که خانه بودند و چون متوجه شدند پدر و مادرم بیمارستان آمده اند از همسایه پول قرض کرده و با آژانس به بیمارستان آمدند 🪧مشاهده نسخه ای که یکی از دوستان برای تهیه آن به چند داروخانه مراجعه کرد و آخر هم استوری کرد و یکی دیگر از دوستان تماس گرفت و تلفنی هماهنگ کرد تا بتواند نسخه را تهیه کرده و تحویل بیمارستان بدهد مشاهده راز و نیاز پدر با خدا و پیغامی که در گوشی به من گفت تا در صورت رفتن از این دنیا به عموی شهیدم سلامش را برسانم 🪧بازگشت روح به بدن و چندماه قدرت راه رفتن و تکلم نداشتن تا اینکه با عنایت خداوند کم کم بهبودی حاصل شد 👉 @abbas_mowzoon ┄┄┅═✧❁🎙❁✧═┅┄ 🔈⃝🇮🇷کانال سخنرانی @sokhan_iranseda @sokhan_iranseda