⭕️فریاد سهم من است... 🔹ای دوست از من جان بخواه اما، فریاد سهم من است چنان که سهم ابوذر بود دیشب در نهج البلاغه با کسی بودم که مرا پا به پای خویش، تا نخلستان های کوفه برد از نخلستان صدای گریه می آمد. دیشب به مضامین مظلوم نهج البلاغه می اندیشیدم که ابوذر از راه رسید این بار پا به پای ابوذر رفتم از نخلستان تا خیابان. از چار راه درد گذشتیم از چار راه فقر که اعتراض ابوذر مرا به خود آورد اینان برادران علی (ع) هستند من می گذشتم و ابوذر از کنار این همه تفاوت نمی گذشت. دردا که به ابوذر تنه می زدند دردا که به ابوذر طعنه می زدند دردا که اعتراض ابوذر در لابه لای همهمه ها گم شد. و از روی قصد کوچهَ شهید صداقت را کوچهَ اعتصام السلطنه بنامد. دیروز در خیابان زنی را دیدم که مانتوهای سبک سامورایی را تبلیغ می کرد با آستین های تنگ مخصوص آنان که با تیمم نماز می خوانند! و تاجری سه تیغه را که به مرد شش میلیون دلاری محل نمی گذاشت! هزار تا چاقو می ساخت همه اش را احتکار می کرد در یک گوشه مردم با دو حلقه لاستیک خوشبخت می شدند در بالای شهر به نیت چهارده معصوم، آپارتمان های چهارده طبقه می ساختند. قاضی ای در یک روز از دو طرف سه بار سفارش شد. من کلاهم را قاضی کردم جهنمی شد! من اما به واقعیتی می اندیشیدم که در تاریکی شب، سطل های زباله را می کاوید! امشب به علی (ع) خواهم گفت: اینجا کسی انبان نان به دوش نمی گیرد اینجا چقدر دروغ می گویند اینجا عقیل درد فقیری نمی کشد من خبر موثق دارم هنوز در بیمارستان های بلوار کشاورز هیچ کشاورزی پذیرش نمی شود! و با پول بیت المال رپرتاژ تسلیت چاپ می کنند. بیایید به دلارها به چشم یک اجنبی نگاه کنیم بیایید با ماشین بیت المال به خانه باجناقمان نرویم. بیایید مظلومیت علی (ع) را صادر کنیم و صداقت امام را، بیایید استقلال را در ورزشگاه آزادی جست و جو نکنیم باور کنید حمام های سونا ما را بی بخار بار می آورد! دریغا که هنوز شاعری خود را به آب و آتش می زند و آب از آب تکان نمی خورد! ای کاش دندهَ اخلاصمان نمی شکست 🔹بیا به آفتابی نهج البلاغه برگردیم چرا نهج البلاغه را جدی نمی گیریم ؟ مولا ویلا نداشت معاویه کاخ سبز داشت پیامبر به شکمش سنگ می بست امام سیب زمینی می خورد البته به شما توهین نشود بعضی برای جنگ شعار می دهند و خودشان از جادۀ شمال به جبهه می روند. 🔹بگذار اندیشه های شاعری دق مرگ شود ، بگذار چانۀ شاعری درد بگیرد قانون ماست مالی شود. بگذار حاجی آقا برای امام حسین(ع) بوقلمون بکشد و مرغ کوپنی برایش واژه خنده داری باشد. بگذار صغری سر بچه هایش را با سیراب و شیردان گرم کند ، زینب همچنان پیه آب کند ، مادر سه شهید دق کند ، امام خون دل بخورد ، حلیمه به خاک سیاه بنشیند ، و حاجی آقا صیغۀ چهاردهمش را بخواند ! خدایا به ما اسلام ناب آمریکایی عطا کن تا از هر اتهامی مبرا باشیم ✍🏻استاد ✅به تریبون مستضعفین بپیوندید: 🔹 t.me/teribon 🔺 Eitaa.com/teribon_ir 🔸 http://sapp.ir/teribon_ir 🔺http://ble.im/teribon_ir