🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹
#شيعه_و_پاسخ_به_چند_پرسش✨🍂🍂
#قسمت_سی_و_یکم
#تقيه به حكم
#عقل واجب
#است 🌸🔹🔹
به عقيده شيعه، تقيه در شرايطي واجب، ولي در برخي شرايط
نيز حرام است، و انسان در آن شرايط نبايد به بهانه اينكه جان و مال وي به خطر ميافتد تقيه كند. گروهي تصور ميكنند كه شيعه مطلقاً تقيه را واجب ميداند، در حالي كه اين تصور غلط بوده و روش پيشوايان شيعه هرگز چنين نبوده است. زيرا آنان با در نظر گرفتن شرايط و رعايت مصالح و مفاسد، در هر زماني راهي خاص و مناسب را انتخاب ميكردند و لذا ميبينيم كه گاه تقيه نكرده و جان و مال خود را در راه اظهار عقيده فدا ميكردند.
اصولا پيشوايان معصوم شيعه غالباً به وسيله شمشير يا زهر جفاي دشمنان به شهادت رسيده اند، در حالي كه يقيناً اگر آنان به حاكمان عصر خويش چهره خوش نشان ميدادند، قدرتمندان حاكم چه بسا بزرگترين و عالي ترين مقامات را نيز در اختيار آنان مينهادند؛ ولي آنها خوب ميدانستند كه تقيه في المثل در برابر يزيد مايه نابودي دين و محو مذهب است.
در شرايط كنوني نيز براي رهبران ديني مسلمين دو نوع تكليف وجود دارد: در شرايطي راه تقيه را در پيش گيرند؛ و در شرايط ديگر، كه اساس دين در خطر است، جان به كف گرفته به استقبال مرگ روند.
در پايان يادآور ميشويم كه در تعليم و تبيين معارف و احكام ديني، تقيه موردي نخواهد داشت، كه مثلا دانشمندي كتابي را بر اساس تقيه بنويسد و عقايد انحرافي و خلاف را، به عنوان عقايد شيعه، در جامعه منتشر سازد! به همين جهت است كه ميبينيم در
طول تاريخ شيعه، هيچ گاه كتابي در زمينه عقايد و احكام بر اساس تقيه نوشته نشده است، بلكه علماي شيعه در سخت ترين شرايط نيز عقيده خويش را اظهار داشته اند. البته ممكن است در ميان آنان پيرامون اصل يا مسأله اي خاص اختلاف نظر وجود داشته باشد، ولي هرگز در طول تاريخ يك بار هم اتفاق نيفتاده كه دانشمندان شيعه رساله يا كتابي را به بهانه تقيه بر خلاف آرا و عقايد مسلّم اين مذهب بنويسند.
در اينجا، به كساني كه فهم و هضم تقيه براي آنان سنگين بوده و تحت تأثير تبليغات سوء دشمنان شيعه قرار دارند، اكيداً توصيه ميكنيم كه يك دوره تاريخ شيعه را در عهد امويان و عباسيان، و حتي عثمانيها در تركيه و شامات، مطالعه كنند تا بدانند كه اين گروه براي دفاع از عقيده و پيروي از اهل بيت (عليهم السلام) چه بهاي گزافي را پرداخته اند، چه قربانيهايي داده، و چه مصايب تلخي را تحمل كرده اند، تا آنجا كه حتي از خانه و كاشانه خود به كوهها پناه برده اند.
شيعيان، با وجود رعايت تقيه، چنين وضعي داشتند، حال اگر اين اصل را رعايت نمي كردند چه وضعي پيش ميآمد؟! و براستي آيا در آن صورت اثري از تشيع در جهان باقي ميماند؟!
اصولا بايد توجه داشت كه، اگر نكوهشي در تقيّه هست در اصل متوجه مسبّبان آن است. كساني مستوجب نكوهشند كه به جاي اجراي عدل و رأفت اسلامي، سخت ترين و كشنده ترين اختناقهاي سياسي و مذهبي را بر پيروان عترت نبوي (عليهم السلام) تحميل ميكردند و
در حال حاضر هم ميكنند نه كساني كه از روي ناچاري براي حفظ جان و مال و ناموس خويش به تقيه پناه ميبردند! و شگفت اينجاست كه برخي كسان، به جاي نكوهش مسبّبان تقيه يعني ظالمان، تقيه كنندگان، يعني مظلومان را نكوهش كرده و متهم به نفاق ميكنند! حال آنكه فاصله «نفاق» با «تقيه» از زمين تا آسمان است: منافق، كفر را در دل خويش پنهان كرده و در ظاهر ابراز ايمان ميكند، در حالي كه مسلمان در حال تقيه، قلبي لبريز از ايمان دارد و صرفاً به علت ترس از آزار طاقت فرساي ظالمان، اظهار خلاف مينمايد.
❌
#کپی فقط با ذکر
#صلوات به نیت
#فرج امام
#زمان عج ❌
⚜🔸💠🔸⚜
کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹
💫
@ya_amiralmomenin110 💫