#سلام_بر_ابراهیم1
#قسمت_هفتاد_و_هفتم
💫اين حرف ما نيست. قرآن می گويد شهدا زنده اند.
💫شهدا شاهدان اين عالمند و بهتر از زمان حيات ظاهری خود، از پس پرده خبر دارند!
💫در دوران جمع آوری خاطرات برای اين کتاب، بارها دست عنايت خدا و حمايت های آقا ابراهيم را مشاهده کرديم!
💫بارها خودش آمد و گفت براي مصاحبه به سراغ چه کسی برويد!!
💫اما بيشترين حضور آقا ابراهيم و ديگر شهدا را در حوادث سخت روزگار شاهد بوديم.
💫اين حضور، در حوادث و فتنه هائی که در سالهای پس از جنگ پيش آمد به خوبی حس می شد.
💫در تيرماه سال1378 فتنه ای رخ داد که دشمنان نظام بسيار به آن دل خوش کردند! اما خدا خواست که سرانجامی شوم نصيب فتنه گران شود.
💫در شب اولی که اين فتنه به راه افتاد و زمانی که هنوز کسی از شروع درگيری ها خبر نداشت، در عالم رويا سردار شهيد محمد بروجردی را ديدم! ايشان همه بچه های مسجد را جمع کرده بود و آنها را سر يکی از چهار راه های تهران برد!
💫درست مثل زمانی که حضرت امام وارد ايران شد. در روز 12 بهمن هم مسئوليت انتظامات با ايشان بود.
💫من هم با بچه های مسجد در كنار برادر بروجردی حضور داشتم.
💫يک دفعه ديدم که ابراهيم هادی و جواد افراسيابی و رضا و بقيه دوستان شهيد ما به کنار برادر بروجردی آمدند!
💫خيلی خوشحال شدم. می خواستم به سمت آنها بروم، اما ديدم که برادر بروجردی، برگه ای در دست دارد و مثل زمان عمليات، مشغول تقسيم نيروها در مناطق مختلف تهران است!
💫او همه نيروهايش از جمله ابراهيم را در مناطق مختلف اطراف دانشگاه تهران پخش کرد!
💫صبح روز بعد خيلي به اين رويا فکر کردم. يعني چه تعبيری داشت؟!
💫تا اينکه رفقای ما تماس گرفتند و خبر درگيری در اطراف دانشگاه تهران و حادثه کوی دانشگاه را اعلام کردند!
💫تا اين خبر را شنيدم، بلافاصله به ياد رويای شب قبل خودم افتادم.
💫فتنه 1378 خيلی سريع به پايان رسيد. مردم با يک تجمع مردمی در 23 تير ماه، خط بطلانی بر همه فتنه گرها کشيدند.
💫در آن روز بود کــه علی نصرالله را ديدم. با آن حال خراب آمده بود در راهپيمائی شركت كند.
💫گفتم: حاج علی، تمام اين فتنه را شهدا جمع کردند.
💫حاج علی برگشت و گفت: مگه غير از اينه؟! مطمئن باش کار خود شهدا بوده.
#پایان
@yarane_ebrahim_yazd
#گروه_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی