🔹عیار مقاومت قسمت ۲۴ از فروش گل‌سر تا طلا! همه برای مقاومت! 🔻به نیت قربة الی الله ساعت ۹ صبح پنجشنبه زدم بیرون به دنبال یه لقمه روایت حلال. دم در حوزه علمیه کاظمیه که رسیدم بدون این که سوالی بپرسم گفتند: خانم از در پشتی وارد بشید. همون مسجد حوزه. شروع کار متبرک بود به روضه حضرت زهرا(س) . درآمد خانم‌ها همراه شده بود با اشک چشمشان برای روضه‌ی حضرت مادر. از یک طرف هم درصدی از درآمدشان که حاصل از فروش اجناسشان بود صرف جبهه‌ی مقاومت می‌شد . خوش به حالشان چه لقمه‌‌ی حلالی بود این نان! پرچم زرد رنگ لبنان روی یک میز توجهم را جلب کرد: _ سرکه‌ها را خودتون درست کردید؟ _ بله، می‌خوام بفروشم که سودش رو بدم جبهه مقاومت! در کنار سرکه‌‌ها، گل‌سرهایی هم بود. تا دستانم را به سمتش بردم، گفت: -این‌ها رو‌ دختر سیزده‌ساله‌ام درست کرده. اولین تجربه‌اش بوده. تو گوشی یاد گرفته که بتونه بفروشه و سودش رو بده برای مردم لبنان. در گوشه‌ی‌ دیگری هم، جایگاهی اختصاص داده بودند برای هدایای طلایی بانوان. به خنده به مسئولش گفتم: کاش این ویترینتون پر بشه از طلا.‌ در همان حین خانمی که می‌خورد دهه هفتادی باشد چیزی از کیفش درآورد. مسئول هدایای طلایی، پلاستیک را که باز کرد، جا خوردم؛ حدود ۱۵‌تا سکه پارسیان، سه‌تا گردنبند و سه‌تا گوشواره. سکوت کرده بود ولی نگاهش مطمئن بود. لبخندی زدم: خداروشکر ویترینتون پر شد! 🖇همدلی بانوان و دختران یزدی، 📍مسجد مدینه‌العلم کاظمیه۱۴۰۳/۸/۲۴ نویسنده: خانم زهرا عبدشاهی ✍️ @yazde_ghahraman