.
2️⃣ «وَ تَصْلِیةُ جَحیمٍ»
تعبیر «جحیم» 26 بار در قرآن کریم آمده است که 25 بار آن ناظر به جهنم است (آن یک مورد دیگر تعبیر نمرودیان است از آتشی که برای سوزاندن حضرت ابراهیم ع آماده کرده بودند: قالُوا ابْنُوا لَهُ بُنْياناً فَأَلْقُوهُ فِي الْجَحيمِ؛ صافات/97)
▪️درباره ورود افراد به «جحیم» تعابیر مختلفی آمده است: از در حجیم بودن (وَ إِنَّ الْفُجَّارَ لَفي جَحيمٍ؛ انفطار/14) و ماوای شخص قرار گرفتن (فَإِنَّ الْجَحيمَ هِيَ الْمَأْوى؛ نازعات/39) تا کشانکشان شخص را به میانه آن بردن (خُذُوهُ فَاعْتِلُوهُ إِلى سَواءِ الْجَحيمِ؛ دخان/47) و به سوی صراط حجیم هدایت کردن (فَاهْدُوهُمْ إِلى صِراطِ الْجَحيمِ؛ صافات/23) و در مجموع «اصحاب جحیم» شدن (6 مورد).
▪️در این میان چهار مورد از ماده «صلی» برای جهنمی شدن استفاده شده است:
▫️«ما أَنْتُمْ عَلَيْهِ بِفاتِنين؛ إِلاَّ مَنْ هُوَ صالِ الْجَحيمِ» (صافات/162-163)
▫️«وَ أَمَّا إِنْ كانَ مِنَ الْمُكَذِّبِينَ الضَّالِّينَ فَنُزُلٌ مِنْ حَمِيمٍ؛ وَ تَصْلِيَةُ جَحيمٍ» (واقعه/92-94)
▫️«وَ أَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتابَهُ بِشِمالِهِ ... ثُمَّ الْجَحيمَ صَلُّوهُ (حاقه/25-31)
▫️«وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبينَ ... وَ ما يُكَذِّبُ بِهِ إِلاَّ كُلُّ مُعْتَدٍ أَثيمٍ ... كَلاَّ إِنَّهُمْ عَنْ رَبِّهِمْ يَوْمَئِذٍ لَمَحْجُوبُونَ ثُمَّ إِنَّهُمْ لَصالُوا الْجَحيمِ» (مطففین/16)
کنار هم گذاشتن این آيات تصویر خوبی از کسی که به «تصلیة جحیم» مبتلا خواهد شد در اختیار ما قرار میدهد. چنین کسی حتما مکذِّب و از اصحاب شمال است؛ و تنها کسی به فتنهی فتنهگران زمین میخورد که قرار باشد به چنین سرنوشتی گرفتار شود.
پس میتوان گفت:
مهمترین عامل زمین خوردن انسانها و جهنمی شدن آنان که قطعا انسان را جهنمی میکند و به وضعیتی میرساند که طعم جهنم را بچشد، تکذیب حق و حقیقت است؛ کسی که حقیقت بر او عرضه شود و زیر بار آن نرود هیچ امیدی به هدایتش نمیتوان بست و هیچ تلاشی برای هدایت وی سودی ندارد؛ مگر اینکه خودش دست از این لجاجت و تکذیب حقیقت بردارد.
📝ثمره
#اخلاقی
اگر دقت کنیم که همواره همه انحرافات بزرگ از انحرافات کوک شروع میشود آنگاه شاید بتوان گفت پرهیز از قضاوت سریع و انکارهایی که هنوز دلیل کافی برای انکارشان نداریم مهمترین زمینهای است که میتواند ما را به شقاوت ابدی گرفتار کند؛ و شاید بتوان گفت مهمترین علاج این آسیب، در پیش گرفتن روحیه احتیاط است؛ بویژه در جانب انکار.
این هشداری است که خداوند به طور خاص در مواجهه افراد با قرآن کریم و معارف آن به ما گوشزد میکند؛ که ریشه اصلی مخالفتها با قرآن تکذیب چیزی است که اشخاص هنوز بدان احاطه علمی پیدا نکردهاند: «بَلْ كَذَّبُوا بِما لَمْ يُحيطُوا بِعِلْمِهِ وَ لَمَّا يَأْتِهِمْ تَأْويلُهُ كَذلِكَ كَذَّبَ الَّذينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَانْظُرْ كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الظَّالِمين» (یونس/۳۹)
@yekaye