#خاطرات_شـهدا
🔰گاهی
#باجناقها میتوانند از دو دوست به همدیگر نزدیکتر باشند👥، طوری که
#طاقت دوری از هم را نداشته باشند. گاهی دو دوست میتوانند❣ نسبت
#خونی با هم نداشته باشند
🔰 ولی داشتن
#هدف مشترک و خون دادن در راه آرمان و اعتقادات، آنها را از خویشاوند به هم نزدیکتر کند.👌 درست شبیه سرگذشت شهیدان قاسم غریب و مهدی ایمانی؛ دو باجناقی که در فاصلهای کوتاه از هم، شهید
#مدافع حرم شدند و نامشان در تاریخ کشور ماندگار شد.💯قدم گذشتن در این راه
#عاشقانه را باجناق بزرگتر شروع کرد.😇
🔰شهید
#غریب در میدان رزم با گروههای انحرافی پژاک و منافقین داخلی مجاهدانه جنگید ⚔تا اینکه یک چشم خود را از دست داد و همچنین چهار
#ترکش نیز در بدن وی جاخوش کرد..پس از چند سال شهید غریب نتوانست نسبت به ظلم و جنایت تروریستهای 👹تکفیری ساکت و آرام بماند و سال 1394 خودش را به
#سوریه رساند.
🔰این
#دومین مرحلهای بود که او برای دفاع از حریم حضرت زینب(س) به سوریه 🕌میرفت و آخرین باری بود که وطن را میدید و در 24 رمضان سال 94 در ارتفاعات⛰ تلمور سوریه برای همیشه از میان ما
#پر کشید.
🔰همسر
#شهید درباره نحوه شهادت ایشان میگوید: «24 ماه رمضان 🌙ساعت 11 شب آقاقاسم با همرزمانشان در حال
#استراحت بودند. ساعت 12 آنها در حالی که غافلگیر 😱شده بودند با صدای تیراندازی از مقر خارج شدند. آقا مهدی که
#فرمانده محور بودند چند باری برای تقویت روحیه بچهها «یا زینب(س)»✊ میگوید و به جلو میرود تا بچهها هم
#قوت قلب بگیرند.
🔰ساعت یک نیمه شب در بیسیم📞 آقا قاسم را صدا میکنند ولی ایشان
#شهید شده بود و درگیری تا ساعت 3 نیمه شب 🌓ادامه پیدا میکند و بعد از چند ساعت پیکر شهیدغریب را پیدا میکنند و میبینند که هیچ
#خونی بر زمین ریخته نشده است اما وقتی پیکر شهید را از روی زمین بلند میکنند، خون از قلبشان❤️
#سرازیر میشود.»
#شهید_قاسم_غریب🌷
📎سالروز شهادت
#کانال_زخمیان_عشق
نشر معارف شهدا در ایتا
@zakhmiyan_eshgh