هفته‌نامه زن روز
چونان شمع در روغن نشسته! فائقه بزاز کودکان امروز حکایت عجیب و متفاوتی از آنچه ما بودیم دارند. خیلی هایشان ملکه های شبکه های اجتماعی هستند و اگر نباشند دستی بر این فضا دارند؛ نظر می دهند و از مدل زندگی هایشان عکس و فیلم می گذارند. امکاناتشان، تفریح و تغذیه شان قابل مقایسه با کودکی ما نیست. گاهی حرف اول را در خانه می زنند و حتی توانمند تر و تأثیرگذارتر از بزرگسالان عمل می کنند اما تردیدی نیست که استقلال و آزاد ی شان کم تر شده. آنان به خصوص در طبقه متوسط و مرفه هم چنان که در ناز و نعمت بیش تری غرق می شوند، روز به روز استقلال و آزادی خود را - گاهی حتی آگاهانه و در ازای به دست آوردن ایده آل هایشان - از دست می دهند و بیش تر و بیش تر اسیر آرزوهای پدر و مادرهایشان می شوند. بیش ترشان از صبح تا شب در کلاس های رنگارنگ آموزشی شرکت می کنند، کلاس های درسشان اغلب بیش از حدی است که دستگاه های رسمی تجویز کرده اند؛ کارگاه ها و معجون ها و تغذیه ها و توصیه ها و برنامه های نابغه سازی از کودکان پرمشتری هستند و در این راه هزینه ها می شود. فضاهای رسمی و دستگاه های اجرایی در این حوزه هم یا فقط تماشاگرند یا حتی گاهی با والدین هم دست می شوند و در این میان آنچه فراموش شده است خلاقیت، شناسایی استعداد و پرورش میل و علاقه اصلی کودک است. انگار کودک یک ربات است که باید در راستای اهداف و امیال والدین جهت دهی شود. یکی از حلقه های مفقوده و مهم در این زنجیره که بارها هم به لزوم و اهمیت آن تأکید شده جای خالی کتاب میان جامعه امروزی خانواده ها و به خصوص کودکان است. کودکان سال های دور، از امکانات چشمگیر امروزی به دور بودند اما خواندن چند کتاب ساده تمام خلاقیت و استعدادهای مفقوده آنان را متبلور می کرد. با قهرمانان داستان هم نوا می شدند، خیال پردازی می کردند و چشمه های کوچک ابتکار و خلاقیت در وجودشان جوشش می گرفت. گاهی همین نبود امکانات، به دوباره خوانی و حتی چند باره خوانی همان کتاب های انگشت شمار اما غنی و پرمغز، منجر می شد و همین موضوع یافته های آن کتاب را در وجود نوجوان ملکه می کرد و عزم و اراده اش را برای تحقق آرزوهایش سخت تر و محکم تر. پر بیراه نیست اگر بگوییم قدما هم با ۱۰۰ تا ۲۰۰ کتاب درست و حسابی، که با حضور قلب و بهتلقین و تکرار می خواندند، دانشمند واقعی می شدند؛ اما این روزها اگر هم سراغ کتابی برویم و بخوانیم فقط به پرکردن ذهن، دچار می شویم. اگر امروز هم آثار مهمی مثل رباعیات خیام، شاهنامه، کیمیای سعادت، تاریخ بیهقی، شعر سعدی و مولوی و حافظ و نثر بزرگان دیگر را، به جای خواندن کتاب های متعدد برای فرزندانمان بازخوانی کنیم برای ما بهتر است شاید ما هم مانند قدما به روغن بنشینیم و مثل «شمعِ در روغن نشسته»، روشنی بخش روزمرگی های خود، دل ها و محفل ها باشیم. @zane_ruz ارتباط با ادمین: @zaneruz97