#داستان گل‌بانو (۷) مریم ابراهیمی شهرآباد هفته پیش خواندیم که گلچهره هنگام جمع آوری وسایلش برای نقل مکان به خانه عمورحمان، لای دیوان حافظ چند برگه پیدا کرد؛ یکی کپی سند زمین تقی امانی بود که به مهندس شهرک فروخته بود، روی برگه دیگر هم فقط دو خط مربوط به زمین های کشاورزی که حق تغییر کاربری نداشتند اما مجوز ساخت و ساز گرفتند، نوشته شده بود. گلچهره دوباره به فکر فرو رفت که ربط بهروز و این ماجرا و حادثه ای که برای آنان اتفاق افتاد را بفهمد اما چیزی دستگیرش نشد فقط تصمیم گرفت به سراغ تقی امانی برود و از او در این باره سؤال کند. او چیزهایی گفت که حال گلچهره بد و ابهامات ذهنی اش را بیشتر کرد... اکنون می‌توانید هفتمین قسمت این داستان زیبا را در کانال زن روز بخوانید. @zane_ruz ارتباط با ادمین: @zaneruz97