#یادداشت
ضدفرهنگ کتاب
نفیسه زارعی
«کتاب یک کالای فرهنگی است»، شاید این جمله در نظر اول شبیه به شعارهای خاک گرفته ای باشد که مطبوعاتچی های دهه ی شصت با تیتر بزرگ آن را روی صفحات فرهنگی می نوشتند و بعد از کلی تعریف از فواید اینکه کتاب خوان باشیم و مبادا این محصول فرهنگی را برای باکلاس تر شدن زیر بغل بزنیم و یا در کتابخانه بچینیم، نقطه را به سر خط می رساندند. اما اینکه کتاب یک صنعت یا کالای تجاری، اقتصادی و فرهنگی است این روزها دیگر جمله ای شعاری نیست؛ بلکه حقیقتی انکارناپذیر است، پیشرفت صنعت ترجمه، غلبه ژانرهای تازه در حوزه های رمان و داستان بر گونه های قدیمی و همین طور ظهور نویسنده هایی که شاید خودشان هم به ذهن شان خطور نمی کرد که روزی این قدر آثار پر سروصدایی را روانه بازار کنند، تنها گوشه ای از کالا شدن کتاب است. در سال های اخیر اما رشد آثار ترجمه شده نوجوان و گرایش دهه هشتادی ها به ژانرهای وحشت، جادو و هیجانی سبب ورود کتاب هایی به بازار شده که با فرهنگ ایرانی ـ اسلامی در تضادی جدی است.
ترویج روابط آزاد، ازبین رفتن هسته ی اجتماعی و مهم خانواده، خداناباوری و ایده های ضد دینی فرقه های انحرافی و بودیسم، استفاده ی بی محابا از سیگار و مواد مخدر فقط یک گوشه از محتوایی است که در قالب داستان در برخی از متون ترجمه شده غربی به مخاطب نوجوان منتقل می شود. اما زنگ خطر آنجایی به صدا درمی آید که نشرهای بزرگ به بهانه فروش بیشتر و در سایه فقدان نظارت صحیح از سوی وزارت ارشاد و متولیان حوزه کتاب، اقدام به چاپ و توزیع گسترده این آثار می کنند و خانواده ها هم خوشحال از اینکه فرزندشان قرار است سرانه مطالعه کشور را جابه جا کنند، این مجموعه ها را خریداری کرده و در دسترس بچه ها قرار می دهند. نکته ای که در لابلای این بازار پرسود نادیده گرفته می شود تأثیر عمیق این روایت ها بر روح و روان نوجوان است، نوجوانی که امروز عده ای او را نسل زد می نامند و به همین بهانه هنجارشکن و ضدفرهنگ خطابش می کنند. این در حالی است که بخشی از فرایند هنجارگریزی این نسل یک شبه اتفاق نمی افتد؛ بلکه یکی از هزار علت ماجرا را باید در قضیه نبود محصول فرهنگی مناسب یا تولید و توزیع اقلام فرهنگی نظیر کتاب دید.
حالا که بساط نمایشگاه کتاب برپاشده خوب است که کمی روی این مسئله تمرکز کنیم، چه در مقام مسئول و چه در مقام مادر و پدر!
@zane_ruz
ارتباط با ادمین:
@zaneruz97