#داستان
پشت آن دیوار قدیمی (۲)
مرضیه ذاتی
در قسمت اول خواندیم که فرهاد توانسته بخشی از اشیاء قدیمی روستا را از چنگ قاچاقچیان نجات دهد و برای همین یکه و تنها به روستای قدیمی رفته بود و حالا صمدخان که نگران او شده بود به روستا می آید و متوجه ماجرا می شود و در جریان همین اتفاق به دست قاچاق چیان می افتد و حالا فرهاد و وحید، عموی کوچکش به دنبال راه نجاتی برای پدرش می گردند. آن ها برای نجات از دست قاچاق چیان تصمیم می گیرند در میان شکاف دیواری مخفی شوند!
و اینک ادامه داستان...
@zan_ruz
ارتباط با ادمین:
@zaneruz97