#روز_نگاشت - 1394
سه شنبه – 1394/6/24
• روز اول ذی الحجه است؛ حدود دو ساعت در موضوعات اعتقادی مطالعه کردم. عصر هم در جلسه ی امام باقر علیه السلام شرکت کردم. مباحث ارزنده ای در باب استغفار طرح شد که خلاصه اش از این قرار است:
یکی از لطف¬های خدا برما، این است که بابِ استغفار را برما گشوده است. در روایات آمده که در ادیان گذشته، توبه¬ی از گناهان به این راحتی ها نبود. اولاً این گناه در برابر همه آشکار می شد. بعد هم به پیغمبر عصر وحی می شد که اگه این فرد می خواهد آمرزیده شود، زندگی را رها کند و برود در محل خاصی مثل غار و گاه تا 50 سال درآن جا بماند و توبه کند. نهایتاً هم یک آسیبی به او می¬رسید و بعد خدا اعلام می کرد که آن فرد آمرزیده شده است!
اما دراین امت خدا به خاطر شخص پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم توبه را آسان قرار داد. فرد را جوری می آمرزند که مزه¬ی مغرفت را می چشد.
أَذِقْنِي بَرْدَ عَفْوِكَ وَ حَلاَوَةَ رَحْمَتِكَ وَ مَغْفِرَتِكَ؛ خدایا این شیرینی بخششت را به کام من بچشان! استغفاری که درآن حال تضرع باشد استغفاری است که فرد – به لطف خدای متعال - این حلاوت را می چشد.
•
یکشنبه – 1394/6/29
• با بچه ها رفتیم خرید فرهنگی، بعد هم زیارت حضرت عبدالعظیم علیه السلام؛ ظهر کادویی خریدیم و رفتیم کارگاه آقای جعفریان که تازگی جایی را گرفته بودند برای کار. بعد رفتیم ابن بابویه و شام هم رفتیم مهمانی.
• این بازدیدمان از کارگاه که همراه با چند عکس و قظعه فیلمی به یادگار بود، بعد ها به کار خیری هم آمد؛ وقتی محمدرضا جعفریان رفته بود خواستگاری خانم شالچی، عروس و مادرش آمدند نزد من تحقیق و من با استفاده از آن عکس ها و فیلم ها توانستم شغل آقای داماد را برایشان توصیف کنم.
• چند سال بعد همان کارگاه محل ضربه ی آهنی بر سر مرحوم علیرضا جعفریان شد که به فوت او انجامید.
https://ble.ir/S_M_Kheradmand
#برگزاری_سخنرانی_ها_سمینارها_جلسات_و_کارگاه_ها
#روانشناختی_و_تربیتی
پدران و تربیت دختران
برگزار شده در مدرسه ی راهنمایی هدی
بهمن 1392
جلسه ی خوبی بود؛ پدرانِ خوبی هم در جلسه بودند که البته برخی سوالات چالشی ای داشتند!
تشکیل جلسه ی پدران برای مسؤولین مدارس دخترانه سختی هایی دارد که گاهی دلشوره ها و مشکلات صوتی یا غیر آن، که برایشان پیش می آید آدم هایی مثل حقیر را که جزو افراد عاطفی حساب می آییم (!!) ناراحت می کند!
مثلاً پدری بلند می شود و شروع می کند به انتقادی از مدرسه؛ در حالی که حیای خانم مدیرِ متدین و ملاحظه ی جمع به او اجازه ی پاسخ نمی دهد!
یا بعضی وقت ها سیستم صوتی دچار اختلال می شود؛ اتفاقاً مسؤول این اقدامات هم خانم جوانی است که خیلی هم وارد نیست! حالا می خواهد کار را درست کند! ...
البته در جلسات مادران هم برای گویندگان آقا دردسر هایی دارد که برای آن ها که تجربه کرده اند همراه با خاطراتی جالب و بعضا نه چندان جالب است! خصوصاً زمانی که به عنوان سخنران، در ساعت مدرسه و برای مادران دعوت شده باشید! ...
http://sm-kheradmand.com/Seminars/Archive/lang/Fa.aspx
#حضور_و_استفاده_از_سخنرانی_ها_کلاس_ها_سمینارها_و_کارگاه_ها
#تربیتی
سخنرانی تربیتی در آموزش و پرورش
در آموزش و پرورش منطقه 4 که به جهت عنوان روانشناس مدرسه ای در آن منطقه، شرکت کردم.
تاریخ جلسه در 1389/10/8 بود و سخنران آقای دکتر یونسی بودند که یادداشت هایی از آن برنامه ثبت نمودم:
ریشه ی اسکیزوفرنی ها، خود آگاهی بالا ست.
شوخمن تئوری خوبی راجع به خود دارد. او می گوید: برای سلامتی روانی باید در این سه زمینه متعادل باشید و اگر در اینها عدم تعادل باشد ایجاد مشکل روانی می کند (منابع شناخت خود) : ...
شرح مطالب در آدرس:
http://sm-kheradmand.com/Recommended/section10/section4/page16.aspx
4 اردیبهشت
سالگرد درگذشت مرحوم آقای حاج سیدمجتبی خردمند رحمۀ الله علیه
منت دار بزرگوارانی خواهم بود که پدر عزیزم را به قرائت یک سوره ی مبارکه ی حمد و چهار سوره ی مبارکه ی توحید میهمان نمایند.
خداوند همه ی درگذشتگان از دوستداران امیرالمؤمنین علی علیه السلام را متنعم به لطف بی بی حضرت زینب سلام الله علیها بفرماید.
#با_هم_بشنویم (19) - در پیام رسال ایتا
14 فایل صوتی کوتاه در موضوع #حج
مفیدبرای مسافران مدینه و مکه در سال 1402
در آدرس:
http://sm-kheradmand.com/Recommended/section12/page2/lang/Fa.aspx
معرفی این مجموعه را به دوستان و عزیزان زائر پیشنهاد می نمایم.
https://ble.ir/S_M_Kheradmand
#با_هم_بشنویم (20) در پیام رسان ایتا
#روانشناختی_و_تربیتی
دو جلسه با عنوان #نوجوانی و #پرخاشگری
ارائه شده در جمع مادران دانش آموزان دوره ی متوسطه ی امیر (خیابان سمیه - تهران)
در آدرس زیر قرار گرفته است تا والدین عزیز برای مدیریت نیکوتر فرزندان نوجوانشان بشنوند:
http://sm-kheradmand.com/Seminars/Tarbiyati/page52.aspx
#روز_نگاشت - 1378
* سه شنبه - 1378/5/5
پروردگارا! فرقانم بخش و از حیرت به درم آر! آمین.
امروز تا حدود ۹ خواب بودم که الان هم در خواب غفلتم. به جهت دریافت گواهی تحصیلی جهت فدراسیون نجات غریق رفتم دانشگاه و در راه مطالعه کردم. بازگشت به منزل نزدیک اذان ظهر بود.
قدری به تغییرات در دکوراسیون منزل پرداختم و قدری به مطالعه. خانواده منزل پدربزرگ بودند و پدر بازار.
ناهار تن ماهی خوردم. الحمدلله علی کل حال.
آقای ناصر عباسی و به قولی شیخ عباس ساعت ۴ تا حدود 19 و ۱۵ دقیقه مرا در بحث اصول عقاید و ثواب الاعمال و فضائل اهل بیت علیه السلام همراه بودند و آقای حسین اصفهانی ها جهت گرفتن پارچه ای جهت نصب در منزلشان در مراسم سخنرانی امروز آقای مروی لحظاتی به ما افتخار دادند.
پیاده روی تا مسجد اعظم خوب بود و پس از نماز با آوردن خانواده به منزل با مهدوی گفتگوی کوتاه تلفنی داشتم. در سوالی که داشت حنیف صادقی را به ایشان پیشنهاد دادم و قرار ساده نویسی کتاب شریف نجم ثاقب را یادآور شدم. سخت پریشان و متحیر است و با مشورت ها هنوز به جایی نرسیده است.
از خدا میخواهم تا دستم بگیرد و آیندهام را راه گشا و و هدایت کننده ی دوستدارانش قرار دهد.
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و اهلک اعدائهم.
* چهارشنبه – 1378/5/6
و پریشانی ما را جز با امید به لطف و عنایت الهی و کرم مرتضی علی علیه السلام و هدایت مولانا المهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف درمانی نیست.
صبح راهی مدرسه شدم و بحث و کار را آغاز کردم. نماز ظهر و عصر را پشت جناب آقای سیدمحمد ضیاءآبادی اقامه نمودم و گفتگویی با ایشان درباره بعضی قسمتهای کتاب بسط تجربه نبوی داشتم.
ناهار منزل مادر بزرگ. عصر با دلی پر درد از چگونگی تأثیر عقاید انحرافی بر بعضی اذهان به منزل آمدم و با خواندن قدری مجله از اعمال ضددینی بیشتر به درد آمدم. ولی چه باید کرد؟! اللهم عجل لولیک الفرج.
استخر نیکان همراه با دیدار محمدحسین اصفهانی ها و گفتگو با سیدعبدالکریم نژادحسینیان درباره ی شرکت در کار مدرسه و یاری سربازان آینده ی امام زمان ارواحنا فداه و کمی صحبت راجع به موفقیت های نسبی در امتحان نجات غریق.
نماز مغرب و عشا را همراه مادر و پدربزرگ در مسجد هدایت و پس از آن گفتگو با مسعود خسروپور درباره فوق لیسانس روانشناسی. خدایا به مقربان درگاهت عالم و عامل به وظایفم قرار ده. آمین.
https://eitaa.com/s_m_kheradmand