eitaa logo
کانال سید مجید موسوی
2.5هزار دنبال‌کننده
11.8هزار عکس
7.8هزار ویدیو
312 فایل
دورهمی http://eitaa.com/joinchat/222887953Cd2cc5260f6 مدیر @majd_h1365 گسترده یار: @gostardehyar با من بصورت ناشناس سخن بگو https://6w9.ir/Harf_8161333
مشاهده در ایتا
دانلود
در پاسخ به یاوه‌گویی‌های عالم اهل‌سنت و توهین به ائمه 📛 ‏گرگیج در تریبون نمازجمعه ۱۹ آذر: اگر کسی خلافت عمر را نپذیرد، نمی‌تواند از حلال زاده بودن ۹ امام شیعه دفاع کند.((نعوذبالله)) ❇️ پاسخ 🆔 @wiki_shobhe ❶⇦ اولا حضرت شهربانو نه کنیزِ هدیه به امام حسین عليه السلام بود و ونه توسط عمر به نکاح امام حسین (ع) درآمده. بلکه ازدواج رسمی بود. اسراء فتح ایران ابتدا توسط امام علی آزاد شدند و سپس ازدواج رسماً صورت گرفت که طبق عقیده شیعیان خطبه عقد مولای ما امام حسین با شهربانو به دستور امیرالمومنین و توسط جناب حذیفه از شیعیان آن حضرت خوانده شد. (الدرُّ النظیم فی مناقب الائمة اللهامیم/مناقب آل ابی‌طالب) ❷⇦ ثانیا بالفرض کنیز بوده باشد، برحسب فقه صحیح اسلام هر غنیمتی[اموال منقوله،کنیز وجواری،اراضی] که تحت حاکمیت ظالمین از مشرکین گرفته شود،اساساً ملک امام معصوم است. 👇امام مالک کل عالم است و اگر غاصبی چیزی به ایشان ببخشد ملکیت ایشان به خاطر هدیه توسط غاصب نیست. 👇 معاوية بن وهب گويد: به امام صادق عرض كردم: اگر امام افراد را به سريّه بفرستد و غنيمت‌هايى به دست آورند، چگونه تقسيم مى‌شود؟ فرمود: اگر به فرماندهى كسى كه امام او را منصوب فرموده است جنگيده‌اند، بايد يك پنجم كه سهم خدا و رسول است جدا شود و چهار پنجم آن را بين خودشان تقسيم كنند. و اگر در آن جنگ به جنگ مشركان نرفته‌اند، هرچه غنيمت گرفته‌اند براى امام عليه السّلام است و هرطور دوست بدارد با آن رفتار مى‌كند. 📗الکافي ج ۵، ص ۴۳ ✔️لذا برفرض کنیز بودن مادر زین العابدین (ع)، وۍ ملک اهل بیت بوده وعمر بن خطاب مدخلی در ملکیّت وی نداشت که با سلب مشروعیت خلافتش، نکاح امام حسین با شهربانو ابطال شود. لذا سخن گرگیج یک افترای بی سر وته است والزام او از اساس منقوض است‌. ❸⇦ ثالثا کجای فقه اهل‌سنت عاقد باید عادل باشد؟ آیا عاقد فاسد عقدش باطل است؟ 👈طبق نظر بسیاری از علمای شیعه و اهل سنت، می توان کافر را از یک مسلمان وکیل کرد، تا از طرف او عقد نکاح یا... را انجام دهد! پس استدلال آقای گرگیج در مورد اینکه چون خلیفه دوم حضرت شهربانو را به عقد سيد الشهدا در آورده است پس خلافت او شرعی است، نه تنها دلالت بر خلافت ندارد، بلکه این عمل الزاما حتی نمی‌تواند دلالت بر اسلام شخص وکیل داشته باشد! (زكريا الأنصاري، أسنى المطالب في شرح روض الطالب، ج ۲، ص ۲۹۵/ سید یزدی، العروة الوثقی، ج۲، ص۲۰۹). ❌ توهین به اهلبیت عادت نواصب است. قطعا با چنین مطالبی نمی‌توانید مشکل غاصب بودن خلفایتان را حل و آنها را مشروع کنید. ⚠️ماجرا نباید با یک عذر خواهی ساده تمام شود... با هتاکان به اهل بیت علیهم السلام باید وفق قانون برخورد صورت گیرد این تحرکات وحدت شکن در آستانه فاطمیه آن هم از سوی فردی که سابقه سخنان این چنینی دارد مشکوک و جای مداقه توسط مسئولان ذی ربط دارد! ☆○═════════┅┄‌ 📲 کانال ✅ ویکی شبهه ✅ در ایتا👇 https://eitaa.com/Wiki_Shobhe
معاویه - رذایل اخلاقی معاویه معاویه و حديث لا اشبع اللّه بطنه (خدا شکمش را سیر نکند) ابن عبّاس مي‏گويد: من با كودكان بازي مي‏كردم كه رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم آمد. خودم را پشت دري مخفي كردم. حضرتش به پشتم زد و فرمود: برو به معاويه بگو بيايد. من آمدم و گفتم: او دارد غذا مي‏خورد. مجدّدا مرا فرستاد و چون برگشتم گفتم: او دارد غذا مي‏خورد. حضرت فرمود: «لا اشبع اللّه بطنه».يعني خدا شكمش را سير نكند. صحيح مسلم، ج 4، ص 2010، كتاب البرّ والصّلة والآداب، باب 25، ح 96 و 97. او به همين نفرين به مرض «جوع» (يعني گرسنگي) مبتلا گشت و هرگز از كنار سفره سير برنخاست بلكه از خستگي دست مي‏كشيد. ابن أبي الحديد معتزلي در ج 4 شرح نهج البلاغه، ص 55 اين شعر را از بعض شعرا نقل مي‏كند: «وصاحب لي بطنه كالهاوية كاَنَّ في احشائه معاويه» مي‏گويد: من رفيقي دارم كه شكمش مانند «هاويه»( نامي براي دوزخ است كه به معني آتش فروزنده مي‏باشد.) است. گوئيا در درون او معاويه مي‏باشد. بد نيست بدانيد كه «مسلم» جريان مذكور را در بابي نوشته كه به مدح معاويه نزديك‏تر باشد تا به ذمّ او. نام باب چنين است: «باب من لعنه النبي صلي‏الله‏عليه‏و‏سلم او سبّه او دعا عليه وليس هو اهلاً لذلك كان له زكاةً واجرا ورحمةً». يعني: كسي كه پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم او را لعنت كرد يا دشنامش داد يا نفرينش نمود و او سزاوار آن نبود براي او پاكي و مزد و رحمت خواهد بود. اصولاً نبي مكرّم اسلام صلي الله عليه و آله و سلم نه كسي را بيهوده لعنت مي‏كرد و نه زبانش به دشنام باز مي‏شد و نه نفرين بيجا مي‏نمود. بنابراين نه ما و نه هيچ مسلماني نمي‏تواند مضمون آن باب را بپذيرد. از اين گذشته اگر ابتلا به مرض جوع براي معاويه رحمت بود ما نيز حرفي نداريم! گرچه نوشتن يك روايت در بابي مخصوص دليل بر اين نيست كه نويسنده آن، درست تشخيص داده است. ما هستيم و معني و مفهوم روايت، نه اينكه در كدام باب آمده است. در هر حال از اين نفرين اجابت شده مي‏فهميم كه پيامبر رحمت صلي الله عليه و آله و سلم از نافرماني معاويه به عذر اينكه دارد غذا مي‏خورد آنقدر ناراحت شد كه او را به آن عذاب مبتلا كرد و شايد سرّ آن مهمتر از اين بود كه راويان اخبار از نقل آن خودداري كردند. يادآوري مي‏كنيم كه وقتي از «نسائي» ـ صاحب سنن ـ در شام پرسيدند كه از فضائل معاويه چه مي‏داني او گفت جز حديث «لا اشبع اللّه بطنك» چيزي نمي‏دانم، و خدا مي‏داند كه بر سر او چه آوردند كه مي‏نويسد «فاخرج من المسجد وحمل إلي الرملة فتوفي بها» يعني او را از مسجد خارج كردند و به رمله بردند و در آنجا مرد! مقدّمه سنن نسائي تحت عنوان «ترجمة الإمام النسائي» ص 7.