eitaa logo
[ساعت نیامدن!]
360 دنبال‌کننده
37 عکس
9 ویدیو
1 فایل
پاتوقی‌ برای انتشار اشعار، خاطرات یا گاه‌نوشت های من: #امیرحسین_پورعزیز اگر نقدی، نظری، پیشنهادی یا حرفی داشتین خوشحال میشم به اشتراک بذارین: @fadaye_ali یا به‌صورت ناشناس: https://daigo.ir/secret/3932915387
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم -_به پیشگاه امیرالمؤمنین چه‌سان گویم چو خورشیدش چه‌سان خوانم چُنان ماهش؟ فلک وقتی که افتاده‌ست مثل خاک بر راهش بلندای کلامش عقل‌ها را می‌کند حیران جهانی در شگفت از جمله‌های نغز کوتاهش تمام راه‌ها را رفتم و دیدم که بیراهند به غیر از کوچه‌ای که منتهی میشد به درگاهش به شیخی که بدون حب مولا گرم تسبیح است بگو کفری‌ست پنهان، در دل هر قل هواللهش علی معیار ارزشمندی جان‌هاست! میبینی؟ هزاران کوه زر زانو زده نزد پر کاهش میان ظلمت نفسم درخشیده‌ست مهر او منور شد دل ویرانه‌ام با عشق دلخواهش زمین آبستن غم شد، جهان لبریز از اندوه از آن روزی که پیچیده‌ست در چاه زمان آهش تو را با قیمت جانم خریدارم! بیا ای‌مرگ! اگر با تو میسر می‌شود دیدار ناگاهش @s_nayamadan
[ساعت نیامدن!]
بسم الله الرحمن الرحیم -_به پیشگاه امیرالمؤمنین چه‌سان گویم چو خورشیدش چه‌سان خوانم چُنان ماهش؟
پ‌.ن¹: برای رسول‌الله شعر ندارم اما یکی از اعمال امروز، زیارت امیرالمؤمنین‌ بود. کاش نجف بودیم... عیدتان مبارک🌼 پ.ن²: وقتی در جمعی می‌گویند مدح علی بخوان میفهمم هنوز نمُرده‌ام...
•.هدیه سر جلسه امتحان! توی ترم اول واحد درسی مباحث اساسی روانشناسی رو با دکتر حمیدرضا پوراعتماد، پدر اوتیسم ایران، داشتیم. استاد متوجه شدن من شعر میگم‌. امر کردن که در وقت استراحت برای کلاس شعر بخونم‌. منم دوتا شعر خوندم براشون: یه شعر در مدح امیرالمؤمنین و یه شعر عاشقانه! ایشون پرسیدن که کی اینجا خوشنویسی میکنه و میتونه شعر منو بنویسه؟ و یکی از همکلاسی‌های ما گفتن مادرشون خوشنویس هستن و میتونن بنویسن. لطف ایشون شد این تابلو اما استاد گفتن به خودت نمیدیم اینو😅 اهدا میکنیم به دانشکده تا یادگاری بمونه. خیلی دلم میخواست برای خودم باشه... سرجلسه امتحان یهو استاد تابلو رو آوردن و فرمودن: میخوام این تابلو رو تقدیم کنم به خود شاعرش و این تابلو شد يادگاری‌ من از کلاس مباحث اساسی روانشناسی با دکتر پوراعتماد، ترم اول روانشناسی :) -_خط از خانم طیبه ازندریانی‌ -_متن شعر:
مرا تکان بده با چشم‌های خویش که بی‌آن
چو بیدی‌ام که برای جنون بهانه ندارم 

نگفتم از همه‌ی عاشقان تو سرم اما
خودت بسنج!‌ که با ادعا میانه ندارم 
@s_nayamadan
[ساعت نیامدن!]
|
متن کامل شعر:
مرنج از من اگر شعر عاشقانه ندارم توانِ وصف تو را آه ای یگانه ندارم شب‌ست موی تو؟ دریاست؟ چیست؟ من چه بگویم؟ که واژه درخور آن خیل بیکرانه ندارم مرا تکان بده با چشم های خویش که بی‌آن چو بیدی‌ام که برای جنون بهانه ندارم نگفتم از همه عاشقان تو سرم اما خودت بسنج! که با ادعا میانه ندارم بجز همین دو سه بیتی که نذر چشم تو کردم مرا ببخش که از عشق تو نشانه ندارم بساط طبع مرا جمع کن ببر که پس از تو بجز ملال نصیبی از این ترانه ندارم @s_nayamadan
یکی دو ماه قبل به طور اتفاقی توی ایتا به این پست برخورد کردم:
بربادرفته(2).mp3
2.3M
•||پادپخش | هزارعاشق‌دیوانه •||گوینده: آقای میر •||شاعر: |🎙|@AGHAYE_MIR
-_ آذین به قدوم آشنا خواهد شد این شهر پر از عطر خدا خواهد شد کافیست بیاید گل زهرا، آن‌روز هر پنجره رو به باغ وا خواهد شد
-امیرحسین‌پورعزیز
@s_nayamadan | ساعت نیامدن
مرهم نبودنِ تو خودش زخم کاری است :》 امیرحسین‌پورعزیز
[ساعت نیامدن!]
مرهم نبودنِ تو خودش زخم کاری است :》 امیرحسین‌پورعزیز
🩹💔 بله! آدم ممکنه توی زندگیش از دشمن یا حتی از دوست زخم بخوره، اما اینکه از یه نفر انتظار داری واکنشی نشون بده و سعی کنه کاری برا بهتر شدن حالت کنه و نمی‌کنه، دردش خیلی بیشتره! بیشتر از خود اون‌ زخم! @s_nayamadan | ساعت نیامدن