🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
دعای روز چهارم ماه رمضان المبارک
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهمّ قوّنی فیهِ علی إقامَةِ أمْرِکَ
خدایا نیرومندم نما در آن روز بهپاداشتن دستور فرمانت
واذِقْنی فیهِ حَلاوَةَ ذِکْرِکَ
و بچشان در آن شیرینی یادت را
وأوْزِعْنی فیهِ لأداءِ شُکْرَکَ بِکَرَمِکَ
و مهیا کن مرا در آن روز برای انجام سپاسگزاریت به کـرم خودت
واحْفَظنی فیهِ بِحِفظْکَ وسِتْرِکَ
و مهیا کن مرا در ن روز برای انجام سپاسگزاریت به کـرم خودت
یـا أبْصَرَ النّاظرین
ای بیناترین بینایان
🍀🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
شرح دعای روز چهارم ماه رمضان
بسم الله الرحمن الرحیم
💠شرح فرازهای دعا
«اللهمّ قوّنی فیهِ علی إقامَةِ أمْرِکَ » : خدایا به من قوه بده تا در ماه رمضان بتوانم به خوبی عبادت و امر تو را اطاعت کنم. عبادت قوه میخواهد و قوه عبادت غیر از قوه جسمانی است.
اللَّهُمَّ قَوِّنِی فِیهِ عَلَی إِقَامَةِ أَمْرِکَ
خدایا به من قوت بده که در ماه رمضان خوب عبادت کنم و امر تو را اطاعت کنم ؛ نباید فراموش کرد قوّت عبادت غیر از قوّت بازو است.
امام زینالعابدین علیهالسلام در دعای چهل و چهارم صحیفه سجادیه چنین با خداوند مناجات میفرمایند؛ ”واعنا علی صیامه” یعنی ”خدایا مرا برای روزه گرفتن در ماه مبارک رمضان یاری فرما” که اگر به مفهوم آن توجه نماییم میبینیم اولاً به پا داشتن روزه در ماه مبارک رمضان همان اقامه امر خداوند در این ماه میباشد، آن هم روزه واقعی که در دعای روز اول مختصراً در مورد آن شرحی داده شد، که مجدداً برای فهم بیشتر، اشاره مینماییم به ادامه دعا که آن حضرت میفرمایند: ”بکف الجوارح عن معاصیک” یعنی ”ما را یاری کن تا بتوانیم اعضای بدن خود را از آلوده شدن به گناه و آنچه مورد پسند تو نیست بازداریم” که این قسمت از دعا نیز نشان دهنده این است که روزه واقعی تنها پرهیز از خوردن و آشامیدن نمیباشد بلکه تمام اعضا و جوارح انسان باید روزه دار باشد و امر به روزه نیز از طرف خداوند امر به روزه واقعی میباشد، ثانیاً برای انجام دادن هر امری نیاز به نیرو و قوه الهی داریم چرا که ”لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم” ”نیست نیرو و قوتی مگر (از طرف) خداوند بلند مرتبه و بزرگ” و اگر خداوند در این امر ما را یاری نکند به واقع ما در انجام اعمال (چه عبادی و غیر عبادی) با شکست مواجه خواهیم شد. پس در این روز از خداوند میخواهیم که ما را در انجام اوامرش نیرو و قوت بخشیده و یاریمان نماید .
سالها پیش در مشهد پیرمردی بود بالای صد سال عمر داشت ولی نمازهایش را ایستاده میخواند ! همان پیرمرد یک بار سبک را به زور بر میداشت بنابراین قوت عبادت غیر از قوت بدن است .
توان امیرالمؤمنین الهی بود
امیر المومنین نان خشک را نمیتوانست بشکند، ولی قلعه خیبر را فتح کردند و آن رشادتها را آفریدند و یاران ایشان گفتند : شما با این شجاعت و ... چطور نان خشک را نمیتوانید بشکنید، حضرت فرمودند: آن به قوه روحانی بود و این به قوه جسمانی است .1
لذا این دو قوه با هم دیگر تفاوت دارد، پس ممکن است شخصی شصت ساله باشد، ولی قوت عبادت او از جوانان بیشتر باشد لذا در ماه رمضان از خدا درخواست کنید که قوه عبادت به شما بدهد . در دعای کمیل هم این دعا از خدا خواسته میشود که « قَوّ عَلی خِدمَتِکَ جَوارحی »2
چرا خیر و برکت کم شده است
در قدیم پدران ما دو ساعت به اذان برای عبادت در اتاقی خلوت میکردند و یک ساعت بعد از آفتاب از خلوت گاه خود بیرون میآمدند و دنبال کسب و کار میرفتند ؛ تاجرهای ما هم این طوری بودند ! دعا میخواندند ؛ زیارت عاشورا میخواندند و... بعد به محل کسب میرفتند ولی الآن چه....... ؟! لذا خیر و برکت هم کم شده است .
وَ أَذِقْنِی فِیهِ حَلاَوَةَ ذِکْرِکَ
خدایا در این ماه رمضان یک درخواست دیگر هم از تو دارم و آن این است که حلاوت و شیرینی یاد خودت را به من بچشانی ؛ که اگر اینطور شد ؛ دعای کمیل خواندن هم مزه پیدا میکند ؛ دعای ابوحمزه خواندن هم مزه پیدا میکند ؛ دعای افتتاح مزه میکند ؛ روزه ماه مبارک رمضان مزه میکند و... بدانیم که عبادت هم مزه دارد .
در روایت وارد شده است اگر عالمی به علمش عمل نکند کمترین عذابی که خدا برای او در نظر میگیرد این است که حلاوت و شیرینی مناجات با خدا از او گرفته میشود « إِنَّ أَدْنَی مَا أَنَا صَانِعٌ بِهِمْ أَنْ أَنْزِعَ حَلَاوَةَ مُنَاجَاتِی عَنْ قُلُوبِهِمْ »3پس دعا و عبادت مزه دارد .
وَ أَوْزِعْنِی فِیهِ لِأَدَاءِ شُکْرِکَ بِکَرَمِکَ
خدایا به کرمت به من توفیق اداء شکرت را بده
شکر به چه معنا است آیا صرف گفتن« الهی شکر» گفتن است ؟تشکر از خداوند است؟
شکر یعنی اینکه نعمتهایی که خداوند تبارک و تعالی به من داده است را درست و بجا مصرف کنم ؛ در مسیر طاعت و بندگیاش استفاده کنیم نه در راه معصیت و نافرمانی .
اینکه چشم به نامحرم نگاه نکند شکر چشم است ؛ اگر گوش از آواز حرام و غیبت دوری بکند, شکر گوش سالم است ؛ زبان هم اگر غیبت نکند شکر زبان کردهام .
شکر نعمت نعمتت ا💠
@saLhitanhamasir
📖 قَالَ یَا ابْنَ أُمَّ لَا تَأْخُذْ بِلِحْیَتِی وَلَا به رأسی ۖ إِنِّی خَشِیتُ أَنْ تَقُولَ فَرَّقْتَ بَیْنَ بَنِی إِسْرَائِیلَ وَلَمْ تَرْقُبْ قَوْلِی
💠 هارون گفت: ای برادر مهربان (بر من قهر و عتاب مکن و) سر و ریش من مگیر، ترسیدم بگویی تو میان بنی اسرائیل تفرقه انداختی و به سخنم وقعی ننهادی.
#طه_آیه_۹۴
#تفسیر
🔑برای خاموش کردن غضب دیگران، از کلمات عاطفی استفاده کنیم.
@saLhintanhamir
آیا زمان آن نرسيده كه روزي #ده_دقيقه نهج البلاغه اميرالمومنين (علیه السلام) رابخوانيم
حداقل روزي يك صفحه 📖 ترجمه فارسي ....
آنگاه خواهيد ديد اميرالمومنين با ❤ هــــا چه مي كند
آشنای غریب:
🌹 #کلمات_قصار_نهج_البلاغه
🌴 #شماره_72
وقال عليه السلام :
الدَّهرُ يُخْلِقُ الاََْبْدَانَ، وَيُجَدِّدُ الاَْمَالَ، وَيُقَرِّبُ الْمَنِيَّةَ، ويُبَاعِدُ الاَُْمْنِيَّةَ مَنْ ظَفِرَ بِهِ نَصِبَ ومَنْ فَاتَهُ تَعِبَ.
روزگار بدنها را كهنه، و آرزوها را نو مى كند، مرگ را نزديك و خواسته ها را دور مى سازد، كسي كه به آن برسد خسته مى شود, كسي كه به آن نرسد رنج ميبرد!
شرح و تفسير
بيداد روزگار
امام(عليه السلام) در اين کلام حکمت آميز و بيدارگر، آثار گذشت روزگار را در وجود انسان ها بيان مى دارد و مى فرمايد: «روزگار، بدن ها را کهنه و آرزوها را نو مى سازد مرگ را نزديک و خواسته ها را دور مى کند. کسى که (تلاش کند و) به مواهب آن برسد سخت خسته مى شود و کسى که (بعد از تلاش) به آن نرسد رنج مى برد»; (الدَّهْرُ يُخْلِقُ الاَْبْدَانَ، وَيُجَدِّدُ الاْمَالَ، وَيُقَرِّبُ الْمَنِيَّةَ، وَيُبَاعِدُ الاُْمْنِيَّةَ: مَنْ ظَفِرَ بِهِ نَصِبَ، وَمَنْ فَاتَهُ تَعِبَ).
امام(عليه السلام) در اين چند جمله کوتاه و پر معنا چند نکته مهم را يادآورد مى شود: نخست اين که گذشت روزگار بدن ها را کهنه و فرسوده مى کند و اين از واضحات است که بسيارى از مردم به آن توجه ندارند; هر سال و ماه، بلکه هر روز و ساعتى که بر انسان مى گذرد، بخشى از قوا و نيروهاى خود را از دست مى دهد. درست مانند لباسى که بر اثر مرور زمان کهنه و پوسيده مى شود و هيچ گونه استثنايى در آن نيست، بنابراين بايد کوشيد در مقابل آنچه از دست مى رود چيزى به دست آورد تا گرفتار خسران نشود. آيات شريفه (وَالْعَصرِ * إنَّ الاْنْسَانَ لَفِى خُسْر) نيز به همين معنا اشاره دارد.
در دومين نکته مى فرمايد: «گذشت روزگار آرزوها را نو مى کند» اين مطلب به تجربه ثابت شده که حرص بزرگسالان بر جمع مال و به دست آوردن مقام از جوانان بيشتر است و شايد دليل آن اين باشد که انسان هر چه خود را به مرگ نزديک تر مى بيند احساس مى کند وقت کمترى براى رسيدن به آرزوها در اختيار دارد. به عکس جوانان فکر مى کنند وقت طولانى براى رسيدن به آرزوها دارند.
در حديث معروف نبوى مى خوانيم: «يَشيبُ ابْنُ آدَمَ وَيَشُبُّ فيهِ خِصْلَتانِ; انسان پير مى شود ولى دو صفت در او جوان خواهد شد: حرص و آرزوهاى دور و دراز».(1)
آدمى پير چو شد حرص جوان مى گردد *** خواب در وقت سحرگاه گران مى گردد
در سومين و چهارمين نکته به نزديک شدن انسان به مرگ و فاصله گرفتن از خواسته ها اشاره مى کند. فاعل اين دو فعل همان «دهر» و گذشت روزگار است زيرا عمر انسان به هر حال محدود است و سرمايه اى است که با گذشت زمان تدريجاً نقصان مى پذيرد و به همان نسبت، انسان از خواسته هايش دور مى شود چون زمان کوتاه ترى براى رسيدن به خواسته ها در اختيار دارد. اضافه بر اين نيروهاى او هم رو به ضعف و کاستى مى رود و اين عامل ديگرى است که او را از خواسته هايش دور مى سازد.
گرچه «آمال» و «اُمنيّه» هر دو معناى قريب به يکديگر دارند و به معناى آرزوها و خواسته هاست; ولى به نظر مى رسد «آمال» بيشتر در مورد آرزوهاى دست يافتنى و «اُمنيّه» در مورد آرزوهاى دست نيافتنى به کار مى رود، هرچند گاه در غير اين مورد نيز استفاده مى شود.
بنابراين جمله «يُجَدِّدُ الاْمالَ» اشاره به اين است که انسان هر روز آرزوى تازه اى براى خود پيدا مى کند و براى رسيدن به آن مشغول تلاش مى شود و هر روز خواسته هاى او بر اثر گذشت زمان از دسترس وى دورتر مى شود.
سپس امام(عليه السلام) به پنجمين و ششمين نکته اشاره فرموده و کسانى را که به خواسته هاى دنيوى خود مى رسند گرفتار خستگى و آنان راکه به آن نمى رسند گرفتار درد و رنج معرفى مى کند و مفهوم آن اين است که نه آنها که بر خواسته هاى دنيوى خود پيروز مى شوند آرامش و راحتى دارند و نه آنان که ناکام مى مانند، زيرا همان گونه که به دست آوردن مواهب مادى با مشکلاتى روبروست، نگه داشتن آن مشکلات بيشترى را در پى دارد.
ضمير در «به» گرچه ظاهراً به «دهر» (روزگار) باز مى گردد; ولى از آنجا که پيروزى به روزگار معنا ندارد، منظور از آن همان مواهب دنياست و قرينه آن جمله هاى «ظَفِرَ» و «فاتَ» است.
دقت در نکات حکمت هاى بالا کافى است انسان را به موقعيت خود در زندگى دنيا آشنا سازد و از هر گونه زيادى روى و خيال پردازى و غفلت باز دارد و به تلاش درباره فراهم ساختن زاد و توشه آخرت توجه دهد.
اين نکته نيز شايان دقت است که «دهر» در اصل و ريشه لغت به معناى غلبه است; ولى از آنجا که زمان بر هر کس و هر چيز غلبه پيدا مى کند، آن را دهر ناميده اند، بنابراين دهر همان گذشت شب و روز و سا
ل و ماه است و گاه (مانند آنچه در ذيل کلام حکمت آميز بالا آمد) به معناى مواهب دنيا آمده است.
در حديثى از امام اميرالمؤمنين(عليه السلام) مى خوانيم که مى فرمود: دهر سه روز است و تو در ميان اين سه روز قرار گرفته اى: روزى که گذشت و آنچه در آن بودى که هرگز باز نمى گردد. اگر در آن روز عمل نيکى انجام داده اى از گذشتن آن غمگين نخواهى شد و از رفتن به استقبال آينده خوشحال خواهى بود و اگر کوتاهى و تقصير در آن کرده اى از رفتنش شديدا غمگين مى شوى و از کوتاهى خود حسرت مى خورى. روز ديگر همان است که تو امروز در آن از صبحگاهان آغاز کرده اى
و نمى دانى به آخر مى رسانى يا نه و اگر آن را به آخر برسانى نمى دانى آيا بهره تو در آن همان کوتاهى و تقصير همانند روز گذشته است يا نه. و روز سوم روزى است که در انتظار آن هستى و باز نمى دانى آيا در آن کوتاهى خواهى کرد يا نه (و هرگز نمى دانى آن را درک خواهى نمود يا نه) بنابراين آنچه را که الان در آن هستى غنيمت بشمار و فکر کن که غير از امروز و امشب را در اختيار ندارى.(2)
ابن ابى الحديد در شرح نهج البلاغه خود در اينجا اشعارى را آورده و نام شاعرش را ذکر نکرده است; اشعارى بسيار گويا و بيدار کننده که ذيلاً به چند بيت آن اشاره مى شود:
کَأنَّکَ لَمْ تَسْمَعْ بِأخْبارِ مَنْ مَضى *** وَلَمْ تَرَ بِالْباقينَ ما صَنَعَ الدَّهْرُ
فَإنْ کُنْتَ لا تَدْرى فَتِلْکَ دِيارُهُمْ *** عَفاها مَحالُ الرّيحِ بَعْدَکَ وَالْقَطْرُ
وَهَلْ أبْصَرَتْ عَيْناکَ حَيّاً بِمَنْزِل *** عَلَى الدَّهِرِ إلاّ بِالْعَراءِ لَهُ قَبْرٌ
فَلا تَحْسَبَنَّ الْوَفْرَ مالاً جَمَعْتَهُ *** وَلکِنْ ما قَدَّمْتَ مِنْ صالِح وَفْرٌ
مَضى جامِعُوا الاْمْوال لَمْ يَتَزَوَّدُوا *** سِوَى الْفَقْرَ يا بُؤسى لِمَنْ زادَهُ الْفَقْرُ
فَحَتّامَ لا تَصْحُو وَقَدْ قَرُبَ الْمَدى *** وَحتّامَ لا يَنْجابُ عَنْ قَلْبِکَ السُّکرُ
گويا اخبار پيشينيان را نشنيده اى و گويا نديده اى که روزگار با آنان که باقى ماندند، چه مى کند.
اگر نمى دانى اين خانه ها و کاخ هاى آنهاست که ورزش بادها گرد و غبار کهنگى بر آن پاشيده و باران ها بر آن باريده و فرسوده ساخته است.
آيا هرگز چشم تو انسان زنده اى را ديده است که از گردش روزگار کنار برود جز اين که زمانه قبرى براى او در بيابان فراهم خواهد ساخت؟
گمان نکن اموالى را که جمع کرده اى چيز پرارزشى است، بلکه اعمال صالحى را که از پيش فرستاده اى پر ارزش است.
گردآورندگان اموال رفتند و زاد و توشه اى جز فقر با خود نبردند واى به حال کسى که زاد و توشه اش فقر باشد.
تا کى بيدار نمى شوى هنگام رفتن نزديک شده و تا کى مستى شهوات از قلب تو خارج نمى شود.(3)
(1). بحارالانوار، ج 70، ص 22.
(2). کافى، ج 2، ص 453، ح 1. (با تلخيص)
(3). شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 18، ص 218.
💠 نـــیــــایـــش
ﺧﺪﺍﯾﺎ
ﺑﻪ ﺁﻧﭽﻪ ﮐﻪ ﺩﺍﺩﯼ ﺗﺸﮑﺮ
ﺑﻪ ﺁﻧﭽﻪ ﮐﻪ ﻧﺪﺍﺩﯼ ﺗﻔﮑﺮ
ﺑﻪ ﺁﻧﭽﻪ ﮐﻪ ﮔﺮﻓﺘﯽ ﺗﺬﮐﺮ
ﮐﻪ :
ﺩﺍﺩﻩ ﺍﺕ ﻧﻌﻤﺖ
ﻧﺪﺍﺩﻩ ﺍﺕ ﺣﮑﻤﺖ
ﻭ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﺕ ﻋﺒﺮﺕ ﺍﺳﺖ
ﯾﺎ ﺭﺏ
ﺁﻧﭽﻪ ﺧﯿﺮ ﺍﺳﺖ ﺩﺭ ﺗﻘﺪﯾﺮ ﻣﺎ قرار ده