eitaa logo
صالحین تنها مسیر
219 دنبال‌کننده
16.7هزار عکس
6.7هزار ویدیو
267 فایل
جهاد اکبر، مبارزه با هوای نفس در تنها مسیر آرامش کاری کنیم ورنه خجالت براورد روزیکه رخت جان به جهان دگر کشیم خادم کانال @Yanoor برایم بنویس tps://harfeto.timefriend.net/16133242830132
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مداحی آنلاین - منتظران واقعی - حجت الاسلام رفیعی.mp3
1.35M
💢منتظران زمان غیبت افضل از همه مردم در همه زمانها 🎤حجت الاسلام رفیعی •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹حضرت محمد صلی الله علیه و آله⇩ ↫◄ در روز قیامت من پیش میزان اعمال هستم یعنی که هر کس کفه گناهانش سنگین تر از کفه ثواب‌هایش باشد من صلوات‌هایی را که برایم فرستاده می‌آورم و در کفه حسناتش می‌گذارم تا کفه حسناتش سنگین‌تر گردد. 📗ثواب الاعمال و عقاب الاعمال باب ثواب الصلاه النبی 📗آثار و برکات صلوات، صفحه۱۳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ حضور میلیونی و شکفت‌انگیز یمنی‌ها در صنعا در تاریخ یمن بی‌سابقه گزارش شده است. یمن در سالروز ولادت پیامبر اعظم سلام الله علیه و آله اینچنین به میدان دفاع از ساحت نورانی او آمده است. ‌ ❤️ @IslamlifeStyles
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥فوری 🎥 حمله سراسری سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و نیروهای بسیج کشور به از دو هفته دیگر رمز عملیات : شهید قاسم سلیمانی🌷 🔰الحمدلله، این یک اتفاق خیلی عالی هست که به دستور ولی امر مسلمین در جلسه اخیر ستاد کرونا، انجام میشود 📍ان شاءالله به برکت این شهید عزیز، شر این جریان کرونا از کشور ما جمع خواهد شد ═════●⃟ ᪥ ⃟●᪥᪥᪥════
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
👌 یکی از جاهای استجابت دعا سر قبر پدر و مادر است ✍ امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) میفرمایند : 🍂 به زیارت قبر مرده‌هایتان بروید، زیرا آنان با زیارت شما خوشحال می‌شوند و شما خواسته‌هایتان را بر سر قبر پدر و مادرتان از خداوند بخواهید (که خدا به احترام آنها دعای شما را اجابت کند) 🌱 زُورُوا مَوْتَاکُمْ فَإِنَّهُمْ یَفْرَحُونَ بِزِیَارَتِکُمْ وَ لْیَطْلُبْ أَحَدُکُمْ حَاجَتَهُ عِنْدَ قَبْرِ أَبِیهِ وَ عِنْدَ قَبْرِ أُمِّهِ بِمَا یَدْعُو لَهُمَا 📚 اصول كافي، ج‏۳، ص۲۳۰
540.5K
✅ توصیه ای ساده و مختصر برای اوقاتی که حال نداریم ادعیه ای مثل ، و... را کامل بخوانیم... 👌👌👌👌 👌 انشالله با این راهکار، هیچ جمعه ای بدون دعای ندبه نباشیم 🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یا ابا صالح المهدی(عج) صد جمعـه دیده ایم و شما را ندیده ایم😞 از درد گفته ایم و دوا را ندیده ایم چشمان ما هر آنچه به جز یار دیده است از بخت تیره ، وجه خدا را ندیده ایم💔 اللّهُمّ عَجّلْ لِوَلیّکَ الفَرج🤲 🌸🍃
قلم‌ مےزنید براۍ خدا باشد...؛ قدم برمےدارید براۍ خدا باشد...؛ حرف مےزنید براۍ خدا باشد...؛ همہ‌چے همہ‌چے براۍ خدا باشد...:) شهید‌محمدابراهیم‌همت🌱 شادی روحش صلوات ┈┈••✾•✨✨•✾••┈┈•
صالحین تنها مسیر
💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜 ‍#باد_بر_میخیزد #قسمت ۱۴ ✍ #میم_مشکات راحله نگاهی زیر چشمی به پدرش انداخت. پدر هیچ وقت
💜💜💜💜💜💜 ‍ ۱۵ ✍ سپیده که گویا داشت صحنه معذرت خواهی را در ذهنش تصور میکرد گفت: -فکر کن!تو معذرت خواهی میکنی، بعد پارسا با اون لهجه غلیظ تهرونیش میگه: و بعد در حالیکه سعی میکرد از لهجه کرمانی خودش بکاهد و ادای لهجه تهرانی را در بیاورد گفت: -بهتون گفته بودم که خانم شکیبا! مذهبی ها همیشه اشتباه میکنن و فقط ادعا دارن راحله که از لهجه سپیده که بیشتر شبیه دوبله خسرو خسرو شاهی در نقش آلن د لون شده بود تا لهجه تهرانی، خنده اش گرفته بود گفت: -آره، فک کنم حسابی سرکوفت بزنه اما آنچه اتفاق افتاد هیچ شباهتی به تصور این دخترکان ساده دل نداشت. شاید اگر راحله میدانست نسخه پدرش قرار است چقدر برایش گران تمام شود هرگز به این راحتی از اجرای آن حرف نمیزد. بعد از ساعت یازده، وقتی دکتر پارسا از یکی از کلاس ها بیرون آمد و به طرف اتاق دانشجوهای دکترا در بخش ریاضی رفت، سپیده و راحله که روی یکی از نیمکت های لابی منتظر نشسته بودند، مثل شیری ک طعمه اش را میپاید در ورودی بخش را نگاه میکردند تا هروقت پارسا وارد بخش شد سروقتش بروند. وقتی پارسا را دیدند که از پله های بخش بالا میرفت نگاهی به هم انداختند. راحله قدم های پارسا را دنبال میکرد. قلبش در حلقش میزد. چرا اینقدر واهمه داشت? ترس از روبرو شدن با حقیقت اشتباهش بود یا ترس از پیروزی دشمنش? کاش پارسا نظرش عوض میشد و به جای رفتن به اتاق جای دیگری میرفت. اینطوری راحله بهانه ای داشت برای تاخیر در عذرخواهی!اما پارسا خیلی سریع وارد ساختمان شد و آرزوی راحله بر باد رفت. چاره ای نبود. باید میرفت. تا دم در اتاق سپیده را همراه خودش برد. پشت در، چادرش را مرتب کرد،رو گرفت و در زد -بفرمایین نگاهی به سپیده انداخت، در را باز کرد،سپیده را پشت در جا گذاشت و وارد شد. در را تا اخر نبست و همانجا پشت در منتظر ایستاد تا پارسا سر بلند کند. پارسا که گویا داشت در اینترنت چیزی را مطالعه میکرد چند لحظه ای از مهمانش غافل شد. یکی از عادات "سیاوش" این بود که وقتی مشغول مطالعه می شد آنچنان غرق مطلب میشد که از اطرافش غافل می ماند. آن روز هم چنان غرق در مطالعه مقاله ای در مورد رگرسیون خطی چندگانه بود که راحله مجبور شد برای اعلام حضور چیزی بگوید: -ببخشید این کلمه باعث شد پارسا چشمش را به طرف در بدوزد و البته با دیدن خانم شکیبا در اتاقش شوکه شود. روی صندلی اش راست شد و دستی در موهای نرم و حالت دارش کشید. کمی مکث کرد، بعد انگار تازه ذهنش جریان را حلاجی کرده باشد ابروهای مردانه اش را در هم گره کرد و در حالیکه رویش را برمیگرداند سعی کرد با بی توجهی جواب توهین روز قبلش را بدهد. همانطور که وانمود میکرد که در کشوی میزش دنبال جیزی میگردد با لحنی سرد و خشن گفت: -میشنوم راحله که هیچ وقت خودش را اینقد ضعیف نیافته بود سعی کرد بدون اینکه صدایش بلرزد حرف بزند: -اومدم راجع به دیروز یه چیزی بگم ناگهان سیاوش براق شد، در حالیکه با چشم های ابی رنگش که از خشم به دریایی متلاطم میماند به راحله زل زده بود گفت: -نکنه باز هم نمیدونستید من اینجام که اومدید? برید بیرون... ادامه دارد...
صالحین تنها مسیر
💜💜💜💜💜💜 ‍#بادبرمیخیزد #قسمت۱۵ ✍ #میم_مشکات سپیده که گویا داشت صحنه معذرت خواهی را در ذهنش تصور می
💝💝💝💝💝💝 ‍ ۱۶ ✍ این کلمه اخر چیزی بود که راحله اصلا تصورش را هم نکرده بود. مثل پتکی بر سرش کوبیده شد. احساس کرد تمام غرورش له شده. نزدیک بود به گریه بیفتد. اما با خودش فکر کرد، او هم غرور استاد را همین طور له کرده بود. شاید حقش بود. از طرفی نمیبایست ضعف نشان میداد. خودش را نگه داشت و بی توجه به دستور تحکم آمیز استاد عصبانی، در حالیکه با حیایی دخترانه نگاهش را از استاد به زمین میدوخت خیلی آرام گفت: - میدونم حرکت دیروزم خیلی زشت بود. برای همین اومدم معذرت خواهی. من نباید حق استادی رو نادیده میگرفتم و بی ادبی میکردم. معذرت میخوام گفتن این کلمات هرچند قبلا برای راحله سخت مینمود اما همین طور که آنهارا ادا میکرد احساس کرد ضربان قلبش کمتر شده است. انگار از اینکه توانسته بود شجاعانه اشتباهش را بپذیرد آرامش پیدا میکرد. برای همین در حالیکه از درون احساس شادی میکرد سرش را بلند کرد، به گل روی میز خیره شد و پرسید: -میتونید من رو ببخشید? و نگاهی گذرا به استاد پارسا انداخت. سیاوش یک آن، همه خشم و عصبانیتش را فراموش کرد. این حرکت برایش عجیب و شاید قابل تقدیر بود. اگر راحله به تنهایی تصمیم به این معذرت خواهی گرفته بود نشان دهنده آزاد اندیشی و تربیت صحیح او بود، چیزی که سیاوش فکر نمیکرد در بین مدعیان مذهب زیاد پیدا شود. حتی اگر شخص دیگری این پیشنهاد را داده بود پذیرش آن از طرف راحله نشانه درک بالا بود. شاید برای همین بود که تصمیم گرفت دلخوری اش را فراموش کند و سعی کند جواب این شجاعت را به گونه ای شایسته بدهد اما افسوس .... افسوس ک شیطان، دشمن همنشین آدمی، همیشه آماده است تا از هر موقعیتی به نفع خود بهره بگیرد. و شاید برای همین است که میگویند در کار خیر عجله کنید چرا ک شیطان ب لطایف الحیل و به طرفه العینی مسیر درست اندیشه را به سوی خودش کج خواهد کرد. این بار نیز در لباس اندرز، اندیشه نیک استاد را پوشاند و وسوسه ای در ذهن سیاوش شکل گرفت: -اول مطمئن شو که واقعا پشیمونه بعد ببخشش! اگر شیطان از سیاوش خواسته بود از این موقعیت برتر به نفع خودش استفاده کند قطعا وجدان و مردانگی سیاوش با آن مقابله میکرد اما از آنجا که شیطان بر تمامی دقائق ظریف نفس آدمی واقف است این بار سعی کرد خواسته خود را از طریق محک صداقت و شایستگی راحله به سرانجام برساند. برای همین، سیاوش که - مانند بسیاری از ما- از این ظرافت عمل، دشمن دوست نمایش غافل بود، به این خواست گردن نهاد و در جواب راحله گفت: -حرکت شجاعانه ای بود.. راحله احساس کرد این حرف به معنای قبول معذرت خواهی اوست. از خوشحالی لبخندی روی لبانش نقش بست اما با شنیدن ادامه صحبت استاد لبخند بر لبش ماسید: -اما شما سر کلاس اون کار رو انجام دادید... جلوی اون همه دانشجو... فکر نمیکنین اگر بخواین معذرت خواهی کنین باید همونجا این کارو بکنین? ادامه دارد...
شبتۅن آࢪۅم خیالتۅن آسۅدھ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💚 چه دمی میشود آن دم که شود رؤیت تو که به پایان برسد ظلم شب غیبت تو ای خوش آن دم که رسد رایحه ناب وصال به مشامم برسد عطر خوش قامت تو ❣‌‌‌ ═✧✤🌹✾ ⃟✾🌹✤✧═
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹🌸 *💠 بیاناتی از رهبر انقلاب درباره «پیامبر اعظم»* 🌹🌸🍃🌹🌸🌹🍃🍃🌸🌹🍃 *پیامبر اعظم یک وجود کهکشان‌وار است و در او هزاران نقطه‌ی درخشنده‌ی فضیلت وجود دارد.* *۱۳۸۵/۰۱/۰۱* 🍃🌸🍃🌹🍃🌹🌸🌹🍃 *پیامبر نمونه‌ی کاملی است که خداوند در عالم وجود، موجودی کامل‌تر از او* *نیافریده است. فراخواننده‌ی همه‌ی بشریت به سوی خدا و چراغ نورافشان راه انسانهاست.* *۱۳۸۵/۰۱/۰۱* 🌹🌸🍃🌹🍃🍃🌸 *پیغمبر اسلام معلم همه‌ی نیکیها و معلم عدالت، انسانیت، معرفت، برادری و رشد و تکامل و پیشرفت دائمی بشر تا انتهای تاریخ بود. ۱۳۸۳/۰۲/۱۸* 🍃💕🍃🌹🌹🍃🌹🍃🌸
هفته وحدت و سالروز میلاد نبی رحمت بر همگان مبارک باد🌸🌸🌸💞💞💞👏👏👏👏👏