eitaa logo
صالحین تنها مسیر
233 دنبال‌کننده
17هزار عکس
6.8هزار ویدیو
268 فایل
جهاد اکبر، مبارزه با هوای نفس در تنها مسیر آرامش کاری کنیم ورنه خجالت براورد روزیکه رخت جان به جهان دگر کشیم خادم کانال @Yanoor برایم بنویس tps://harfeto.timefriend.net/16133242830132
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍سلام بر مهدی. مهدی جان ماه تیر برای ملّت ایران سرشار از غم و اندوه جگر سوز است از ترور شخصیت های نظام اسلامی گرفته تا فتنه هایی که هدفی جز براندازی نظام جمهوری اسلامی نداشته اند .گوئی چنین مقدر شد تا در گام اول شجره طیبه انقلاب از خون پاکان و سلاله های نابشان سیراب شود تا ضامن بقای آن و هادی امّت در تمام وقایع نو ظهور آن باشد و غبار فتنه ها نتوانند چهره درخشان انقلاب را بپوشانند.مولای من! فتنه ۱۸ تیر ۷۸ که نخستین فتنه در داخل جمهوری اسلامی ایران بعد از رحلت امام خمینی(ره) بود، بغض ریشه ای معاندین را هویدا کرد ،کودتای نوژه که آن را نقاب یا «نجات قیام ایران بزرگ» می‌خواندند نیز چهره دیگری از همان فتنه ها بود ولی با نقابی دیگر . مهدی جان هریک از این توطئه ها کافی بود که ما را در پای نصرت نظام اسلامی که آمال همه انبیا الهی بود را سست کند اما تو ما را و نظام خودت را یاری نمودی تا امت تو در مقابل بزرگترین فتنه ،یعنی؛ 88 که رمز بزرگ براندازی را در خود پنهان نموده بود را بصیرانه خنثی کنند ، همه از عنایت توست، سپاسگزاریم. می دانیم« إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْرا ً» بعد از این همه سختی وارد دوران جدیدی شدیم تا تمدن چشم نواز و فریبنده غرب را با مجاهدت سلیمانی عزیز و با هدایت حکیم انقلاب به ذلّت همه جانبه بکشانیم وموازنه قدرت را بدست بگیریم و دشمن را در نهایت تحقیر از منطقه غرب آسیا که قلمرو اولیه حکومت توست خارج کنیم و حتی طالبان را بر سر میز نصحیت و مذاکره آوردیم شاید اصلاح شود و همراه مقاومت گردد. فصل تازه ای را با ابراهیم و اسماعیل که برگزیده تو هستند برای ظهورت مهیا می کنیم تا با آزادی قدس و با اقتداء به تو در قبّه الصخره محل معراج نبی اکرم نماز بخوانیم. مهدی جان حرمت را که با بی تدبیری برخی ظلمانی و تاریک شده است را به تو می سپارم و عاجزانه می خواهم مشتاقان لقائت را با شهادت پذیرا باشی ایهاالعزیز. ✍شعر چه جمعه‌ها که یک به یک غروب شدنیامدی چه بغض‌ها که در گلو رسوب شد نیامدی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
13990420_39454_192k.mp3
4.16M
نقاب نفاق به مناسبت سالگرد خنثی‌سازی کودتای نوژه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴برکت در زمان ظهور امام زمان (عج) 🌹امام حسين عليه ‏السلام فرمودند: در بيان آنچه هنگام ظهور امام زمان (عج) رخ مى ‏دهد : بركت از آسمان به سوى زمين فرو مى ‏ريزد، تا آن‏جا كه درخت از ميوه فراوانى كه خداوند در آن می افزايد، مى‏ شكند. مردم ميوه زمستان را درتابستان و ميوه تابستان را در زمستان مى‏ خورند و اين معناى سخن خداوند است كه:(و اگر مردمِ آبادى‏ ها ايمان مى ‏آوردند و تقوا پيشه مى‏ كردند، بركت‏هايى از آسمان و زمين به روى آنان مى‏ گشوديم، ليكن تكذيب كردند) 📚الخرائج و الجرائح ج٢ ،ص٨۴٩
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✅نقش نماز در سلامت جسم ✍نقش نماز در سلامتی جسم انکار ناپذیر می باشد. خم شدن مکرر سر به پایین در هنگام رکوع و سجود، سپس بالا آمدن سر هنگام ایستادن و نشستن کمک می کند که خون بیشتری به مغز برسد. سجده باعث آسودگی و آرامش در فرد می شود و عصبانیت را کاهش می دهد.✔️ ⚡️مدت زمان ذکر سجده باعث تقویت عضلات صورت و گردن و ساق پا و ران ها می شود و به این ترتیب به جریان خون در قسمت های مختلف بدن کمک می کند.🌷 📚توصیه های پزشکی عارفان ص ۳۷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🦋دیگر نوبت پروانگی ماست باید از پیله تن رها شویم 🦋 🦋پرواز به سویت را آغاز کرده ایم دُرست شبیه شاپرک ها ...🦋🦋 بافصل سوم رمان بانام‌ ها🦋 ادامه رمان فصل اول ودوم .... 🦋باما همراه باشید... تقدیم به نگاه زیباتون😊
صالحین تنها مسیر
"رمان #پرواز_شاپرکها🦋 #قسمت4⃣2⃣ مریم عروس مسیح شد. در آن لباس شیری رنگی زیبا شده بود، بیشتر از هر
"رمان 🦋 ⃣2⃣ روزهایش وقتی بدتر شد که حامله بود. و بدتر شد وقتی دخترکشان دنیا آمد. مسیح عجیب سختگیر بود و عجیب حساس آنقدر که مریم کلافه و خسته شد و به سایه پناه برد و اشکهایش را از پشت تلفن به دامن رفیق این روزهایش ریخت و درد دلش را سبک کرد. سایه بار و بندیلش را جمع کرد و فردای آن روز با اولین پرواز عازم مشهد شد. سیدمحمد با شنیدن ماوقع، ناباور، سایه را راهی کرد آن روز مریم از درد هایش گفت و سایه راه حل گفت. مریم گلایه کرد و سایه امید داد. اما همه چیز همان شب خراب شد و سایه شبانه عازم فرودگاه شد و منتظر اولین پروازی که جای خالی داشته باشد، نشست. مسیح به محض اینکه فهمید سایه به چه دلیل آمده مقابلش ایستاد و گفت: بهتره تو مسائل خصوصی مردم دخالت نکنید. من به کسی اجازه نمیدم به من یا زنم بگه این کارو بکن اون کارو نکن. سرتون تو کار خودتون باشه. شما اونقدر سرخود هستید که تنهایی هشتصد کیلومتر راه اومدید. زن من حق نداره اینجوری باشه. زن من، زن منه و اونجوری که دوست داریم زندگی میکنیم. و زمانی که سایه دهان باز کرد، او را از خانه بیرون کرد. مسیح: دیگه حق ندارین اینجا پا بذارید. من اجازه نمیدم زنم با هر کسی رفت و آمد کنه و خودسری رو یاد بگیره. مریم دخالت کرد: مسیح! و مسیح داد زد: ساکت باش!به اندازه کافی از دستت عصبانی هستم! تو به چه حقی فکرای مالیخولیاییتو واسه هر کس و ناکسی میگی؟ به چه حقی اجازه میدی تو زندگیمون سرک بکشن؟ احمقی مریم!احمق! بعد رو به سایه ادامه داد: بفرماییدبیرون!من نیاز ندارم خاله خان باجی ها تو زندگیم سرک بکشن. سایه کیف دستی اش را برداشت و رفت. مریم ماند و مسیحی که هیچ وقت حرفش دو تا نشد و اجبارهایی که سالها مریم با آنها زندگی کرد. گه گاهی با سایه تماس میگرفت و درد و دل میکرد اما هیچ وقت هیچ چیزی خوب نشد. بدتر از همه محمدصادقش بود که مرید مسیح بود وروز به روز بیشتر شبیه‌اش میشد. آیه مریم را از آن روزها بیرون کشید: ادامه دارد... نویسنده:👇 🌷