صالحین تنها مسیر
#تاریخ_تحلیلی_اسلام#۶۰ سلام خوبین چه خبر❓ بازم مزاحم همیشگی بریم سر بحث باشه ☺️ حالا که ما در
🌸🌸#تاریخ_تحلیلی_اسلام#۶۱🌸🌸
سلام خوبین چه خبر❓
✨امام حسن عسکری علیه السلام ✨
در زمان و محیطی به سر می بردن که🌑🌑
دشمن اجازه نمی داد👊👹
امام باشیعیان وشیعیان با امام
ارتباط چندانی داشته باشن
😞☹️
در واقع
✨ امام حسن عسکری علیه السلام✨
در یه غیبت نسبی به سر می بردن
🌒🌒🌥
در محیطی
سرشار از عناد ودشمنی
امام به شهادت می رسن😭😭
وبرادرش جعفر کذاب😱
ادعای جانشینی حضرت رو میکنه
⭕️وکسی چنان اعتقادی به امامت نداره تا دفاع از معنای واقعی ش بکنه
وامامی که😇😇
در کم سن ترین زمان به امامت رسیده
وجز معدودی از شیعیان اون رو ندیدن
خدا
👌 یه جوری طراحی کرده تشخیص سخت باشه
❕❗️اگه انسان می خواست طراحی کنه به
طوری که نتونن تشخیص بدن ❗️❕
وگمراه بشن این جور نمی تونست
بچینه برنامه رو
چیزی دست کسی نبود 🙈🙈
☘☘☘
گر نگهدار من آن است که خود میدانم
شیشه را در بغل سنگ نگه میدارد
☘☘☘
✅وچه شیشه های نازکی رادر بغل چه سنگهای سختی نگه داشته 👏
👌ازدل چه بحرانها وچه مظلومیت هایی اسلام رو نجات داده
اینا رو برا این میگم که هم نترسین وهم آماده باشین 😁😳💪
شما نمی دونم یادتون باشه یا نه ❓
یا محاسبات دوران طاغوت ❓
۱🙄اصلا آدم فردایی برای خودش یا برای انقلاب تصور نمی کرد
ونمونه ی تاریخی وقرآنی
✅✅✅
الی ما شاءالله
✳️داستان موسی ومادرش
✳️ موسی ورودنیل
✅ به مو میرسه نه تنها پاره نمیشه
آغاز تحولات بزرگ تاریخ میشه
درست در همون زمانی که امیدی دیده نمیشه
🙀🙀😑
آغاز دوران غیبت محل امتحان علماست
یکی ازاونا نایب اولش میشه و همه چی به خیر وخوبی تموم میشه
بعد از مرگ او پسرش نایب میشه
🔅 معتبر تر از اون بود
🔅 کتاب بیشتر نوشته
🔅 اعتبارش بیشتره
🔅محاسنش سفیدتر بود آقای شلمقانی
❎ولی اون نایب حضرت نشد
وپسرنایب اولی شد 😇
آقای شلمقانی گفت
✅ من پدرش رو مطمئن بودم✅
ولی پسرش رو مطمئن نیستم نایب باشه
🙄🙄🤔🤔
⁉️❌شلمقانیمنحرف شد ❌⁉️
✅وامام زمان لعنش کردن
خدایا 😳❓
چی کار میکنی ❓❓
الان وقت انحراف شلمقانی بود ❓❓🙄🤔
اولش لا اقل یه خورده بره جلو بعدا
۹۹درصدبچه حزب اللهیا
،دوست ودشمن می گفتن
❌بعد امام دیگه تمومه دیگه همه چی ❌
لمس نکردی فضارو
برا همین اینجوری نگاه می کنی 😳🙄🙄
رادیو های دشمن سعی میکرد ن احترام خودشون رو حفظ کنن
ویکی به نعل و یکی به نیخ بزنن
خوشبینانه ترین پیش بینی و تحلیلشون
جنگ قدرت وانواع واقسام درگیریها بود بعد امام
‼️‼️هیییچچچی نشد‼️‼️
بری تو اون فضا ی اون زمان و جعفر کذاب و ...
✔️میگی دیگه چیزی از امامت و اسلام و اینا ۰ باقی نمی مونه 🚫
آخه کی بیاد توضیح بده ❓❓
آقا۵سالشونه کسی ندیده حضرت رو
وغایب شده 🙄😔
بله الان معما چو حل گشت آسان شود✌️
بله الان ازت بپرسن که
یکی از وقایع زمان شهادت امام حسن عسکری
رو بگو
با خمیااااازه ه ه میگی
🌹آقا ؛شهید شد
⭕️برادرش جعفر کذاب ادعای امامت کردوبعدشم شیعیان قبول نکردن و ...⭕️
بعدشم دو تا ااااخمیاااازه ه ه می کشی
اتفاق خاصی نیفتاده که ه ه
☺️☺️☺️
این سنت خداست ✅
به پیغمبرفرمود
🌹 وانذر عشیرتک الاقربین 🌹
انذار کن فامیل نزدیک وخاص خودت رو
🍃🍃🍃
عمو خاله عمه دایی و...👴👵👨👧
♥️رحمتا للعالمین♥️
سه ساله مبعوث شده چهل ودوسه سالشه
می خواد دعوتش رو علنی کنه 📣📣
و تا دعوت کرد
✳️ امیرالمومنین ۱۱،۱۲ ساله بلن
میشه و میگه ☝️
من به تو ایمان میارم 🙏
باعث خنده ی همه میشه
😆😀😀
ما بودیم میگفتیم
آقا شما جوانی شما بگی ایمان میارم
حالا اینام که دنبال بهونه
میگردن مسخره کنن😃😏
شما بلن نشو فدات شم بذار ببینیم این مسن ترا
چی میگن ❓❓
🍃آخه پیغمبر ۴۳ سالشه
هم خودشون فرمودن که
هیچ جوانی 😳به این قوم خدمتی که من کردم نکرده
وهم اقوامش می گفتن غلام ابوطالب😢
✨علی ابن ابیطالب ✨
هنوز هیکلش کامل نشده فداش بشم
بلن شد
گفت من به شما ایمان میارم 🙏
همه زدن زیر خنده😆😀
✨رسول خدا فرمود:✨
پس این علی جانشین منه همتون ازش اطاعت کنین 🙏
هیچی ی ی دیگه ه ه جلسه طنز شد دیگه
😂😂😂
👈 این شروع ماجرا 👉
تا اینجا رو داشته باش
بقیه ان شاء الله فردا 🙌
سلام علیکم
از امشب قراره براتون داستان زندگینامه #داداش_رضا وتجربیاتش رو براتون بزارم
از داداش رضا اجازه انتشارش رو گرفتم
ان شالله جلد دوم کتابشونم به زودی میرسه 😍
#از_سفیر_ابلیس_تا_سفیر_پاکی 1
سلام. رضا هستم....
من تا پنج سال دلیل اصلی توبه کردنمو بنا به دلایلی به بچه های سایت نمی گفتم...
ولی در همین
حد بدونید که من خیلی درگیر مسائل کج بودم
من سال ۹۱ فروشنده فیلم بودم و سال ۹۳ به دلیل شناسایی شدنم چهار شب بازداشتگاه استان
مرکزی اراک بودم.
چون فعالیت گسترده داشتم و تو سایت معروف فیلم پورن آپلود میکردم...
وقتی اون شب شناسایی شدم توبه کردم و چون کیس کامپیوترم کشف و ضبط شده بود از خدا
خواستم کاری کنه لو نرم...
وقتی پلیس کامپیوترمو روشن کرد هیچ فیلمی توش ندید و تبرئه شدم...
این بود داستان اصلی توبه کردنم...
وقتی برگشتم و توبه کردم خدا تموم گناه هامو پاک کرد.
البته خیلی کلی گفتم...اصلا حوصله ندارم در مورد اون لحظات باهاتون حرف بزنم.
چون خیلی روزای
سختی رو گذروندم...
همش استرس و ترس بود...
خدارو شکر تموم شد.
شما هم لطفا دیگه ازم چیزی نپرسید...در همین حد کافیه...
نمیخوام از اون روزا کسی ازم سوال کنه...
وقتی پلیسا کیسمو روشن کردن رو صفحه دکستاپش هیچی پیدا نکردن و تموم درایوهام خالی بود و
در کمال تعجب ایمیل هام اصال باز نمیشد...به نظر شما اینا شانسی بود
😞😞
نه...
اینا همش بخاطر توبه کردنم بود.
تو راه که داشتن منو میبردن بازداشتگاه اراک همش میگفتن دهنتو سرویس میکنیم و منو همش میترسوندن...
اطلاعات اراک شناساییم کرده بود و اومدن از گرگان دستگیرم کردم.
اگه اون روز ایمیل هام باز میشد و صفحه هیستوری مرور گرام باز میشد ...حداقل ۲۰۰ ضربه شالق و
۱۹ سال زندانی داشتم .
خیلی معجزه ها تو زندگیم اتفاق افتاد...
مثلا موقع گشتن گوشی موبایلمو اصلا پیدا نکردن...
با اینکه تو شلوارم بود و توش پره مدرک بود...
اما
گوشی موبایلمو پیدا نکردن...
🔰🔰🔰🔰🔰
✍نویسنده ؛ #داداش_رضا
#زندگینامه_واقعی
#از_سفیر_ابلیس_تا_سفیر_پاکی 2
تو ماشین که داشتن منو میبردن اراک مضطر شدم و دلم شکست و از اعماق وجودم پشیمون شدم...
😓😓😓
تو دلم گفتم چه غلطی بکنم...چه دروغی بگم...به بازپرس چی بگم....
بعدش اونجا بود که با یه صدایی از درونم آشنا شدم...
شروع کردم به صحبت کردن باهاش...
چون خیلی نا امید و داغون بودم...
رسما همه چیز تموم شده بود...
به خودم گفتم رضا بیچاره شدی...
بعد یه صدایی از درون بهم گفت:
نگران نباش...ما کمکت میکنیم...
بهش گفتم چجوری ؟
کارم تمومه...
گفت : کاریت نباشه...
به من اعتماد کن...
ما نمیذاریم اتفاق ی برات بیوفته.
در واقع اونجا بود که من با خدای درونم اشنا شدم و تا امروز با خودم دارمش...
تقریبا ساعت ۳ شب رسیدیم اراک و منو بردن بازداشتگاه.
اونجا یه نفر اعدامی بود که تو هواخوری بهم گفت : پسر تو اینجا چکار میکنی ؟
گفتم داستانم این بود...
گفت : سعی کن درست زندگی کنی...
و شروع کرد به نصیحت کردن من...
جالب بود...
😧
خودش کار بدتری از من کرده بود و...بعد داشت منو نصیحت میکرد...
☹️
تو بازداشتگاه همه حالشون گرفته بود...
منم مثل دیوونه ها دور اتاق میچرخیدم و نمیدونستم باید چکار کنم ...
تا اینکه یه قرآنی رو طاقچه بود ...
شروع کردم به خوندن این کتاب و هر بار که میخوندم دلم آروم تر میشد...
😔😪
نویسنده ؛ #داداش_رضا
#زندگینامه_واقعی
بسم الله الرحمن الرحیم
📖 رَبَّنَا اكْشِفْ عَنَّا الْعَذَابَ إِنَّا مُؤْمِنُونَ
💠 (و کافران فریاد برآرند که) پروردگارا، این عذاب از ما بر طرف ساز که ما البته ایمان میآوریم.
#سوره_زخرف_آیه_۱۲
#تفسیر_صفحه_۴۹۶
🔑 آنان كه دين را به بازى گرفتهاند، روزى از غفلت و ترديد بيرون آمده و به التماس خواهند افتاد.
💠💠