eitaa logo
صالحین تنها مسیر
221 دنبال‌کننده
16.7هزار عکس
6.7هزار ویدیو
267 فایل
جهاد اکبر، مبارزه با هوای نفس در تنها مسیر آرامش کاری کنیم ورنه خجالت براورد روزیکه رخت جان به جهان دگر کشیم خادم کانال @Yanoor برایم بنویس tps://harfeto.timefriend.net/16133242830132
مشاهده در ایتا
دانلود
یادگار امام مجتبی(ع)؛ حضرتِ 🏴 رفت بی صبرانه و ناگاه، کنج قتلگاه شد رصد با چشم ِ صد گمراه، کنج قتلگاه تا که فهمیدند نور چشم های مجتبی ست(ع) تا شدند از کُنیه اش آگاه کنج قتلگاه- -زیر لب گفتند این لقمه خوراکِ حرمله ست(لع) آمده یک طُعمۂ دلخواه کنج قتلگاه بد عطش دارد! گمانم رفت سیرابش کند با سه شعبه! تا رسید از راه کنج قتلگاه کرد اصابت نیزه ها بر نوجوانیِ تنش می کشید از عمقِ جانش آه، کنج قتلگاه ضربۂ شمشیر را محض ِ عمو، با جان خرید دستش از آرنج شد کوتاه کنج قتلگاه جایِ بابایش حسن(ع) محکم در آغوشش گرفت گریه کرد و گفت «وا أمّاه» کنج قتلگاه تیرها از راهِ کتفش قصدِ قلبش داشتند دست و پا میزد عجب جانکاه کنج قتلگاه بوسه زد یکریز غرقِ خون عمو بر صورتش شد نفس هایش کم و کوتاه کنج قتلگاه در مدارِ کینۂ جنگ جمل بر خاک ریخت... خونِ ثارالله(ع) و عبدالله(ع) کنج قتلگاه!
🌺🍃 بیقراریِ تو و اشک روانِ زینب شد مناجاتِ تو آرامش جانِ زینب کعبه یک سنگ نشان است و تویی کعبهٔ او به تو دلبسته! تویی نام ‌و نشانِ زینب عرفات است و تو نزدیک به قربانگاهی غرقِ دلشوره ای از بغضِ عیان زینب زیر لب خط به خطِ زمزمه ات این شده است می روم بعدِ تو یارب به امانِ زینب شیوهٔ راز و نیازت چقدر جانسوز است غرق آرامشی و تاب و توان زینب خیره مانده ست پر از اشک به پیراهنِ تو جگرت سوخت از این داغِ نهانِ زینب مرثیه خوانِ تو شد عالم و اما تو شدی تا ابد گریه کن و مرثیه خوانِ زینب حج و إحرام و طواف تو شده کرب و بلا وای از روز دهم! فصلِ خزانِ زینب عرفه خواندن تو حالِ عجیبی دارد اشک می ریزی و هستی نگرانِ زینب
گذشت ایّام اشک و آه و ناله شکفته در مسیرش یاس و لاله تماشایی ست در سرداب امشب؛ مناجات امامِ پنج ساله! شاعر:
صالحین تنها مسیر
✍13 آبان امسال متفاوت تر از ایام مشابه آن است چرا که در 13 آبان 58 حیثیت #امنیتی امریکا با تسخیر لان
لاله های سرخ را دادیم؛ مَعبر ساختیم هر وجب از خاکِ ایران را معطّر ساختیم رهروان حیدریم و با نوای یاعلی(ع) قلعه های دشمنان را مثلِ خیبر ساختیم نقشه های شوم ِ استکبار شد نقشِ بر آب علم و آگاهی خود را تا که باور ساختیم سال های سال، استقلال را بانی شدیم سنگ ها را صیقلی دادیم و گوهر ساختیم رمز پیروزی ماست پایِ منبرها فدائیانِ رهبر ساختیم پای درس ِ حوزه ها ایثار را آموختیم پای دانشگاه، سربازِ دلاور ساختیم تا براندازیم استبدادِ شمر آلود را از مداد و دفتر و خودکار، خنجر ساختیم! شاعر:
صالحین تنها مسیر
@saLhintanhamasir
باز هم عده ای بر آن سفره چه کریمانه میهمان شده اند دلشان گرم مثل تابستان گر چه آمادۂ خزان شده اند سیصد و سیزده نفر عاشق سخت مشتاق لحظۂ دیدار بیقرارانه مهزیار-نشان باعث غبطۂ جهان شده اند کنج محرابِ نابِ فیروزه ذکر «إیّاکَ نَعبدُ» خواندند عرشیان از چنین ارادتِ خاص همه انگشت بر دهان شده اند بعدِ نهج البلاغه و قران شد گلستان چه کلبۂ احزان نیّت یار کرده و فالِ؛ حافظ آورده شعرخوان شده اند همه سرگرم ِ زرق و برق اما عدّه ای یک دقیقه عاشق تر رفته با إذن حضرت زهرا(س) وقفِ صاحبِ زمان(عج) شده اند خوش بحال تمام آنها که شب یلدا به قصد صبحِ ظهور محوِ گنبد قدم قدم با اشک راهیِ صحن جمکران شده اند! شاعر:
در با نگاهی راحتم کن از بلایا زودتر دور کن قلب مرا از حبّ دنیا زودتر یا غیاث المستغیثین کار دستم داده نفْس غرقِ عصیانم بگو می بخشی آیا زودتر؟! داشتم شرم از تو و لطفت اگر دیر آمدم پس ببخش این بندهٔ بی آبِرو را زودتر هر چه دور افتادم از تو؛ شد گناهانم زیاد هر زمان دیر آمدم افتادم از پا زودتر سهل انگارم! خودم میدانم اما سالهاست برده ام نام تو را در هر تقاضا زودتر لطف کن یا قاضی الحاجات حال خوش ببخش این مریض ِ معصیت را کن مداوا زودتر موج اقیانوس غفلت می بَرَد با خود مرا رفته ام از دست! کاری کن خدایا زودتر خوب شد العفو هایم شد مزین بالحسین(ع) توبه هایم می‌رود اینگونه بالا زودتر خوشبحال هر که با «هَب لي کمال الإنقطاع» میزند مثل شهیدان دل به دریا زودتر مثل آن آقا که مشتاقانه بینِ قتلگاه داشت پیراهن؛ سرش را داد اما زودتر! شاعر:
همراهِ جهانیان و با خشم عیان از فتنه و کودک کشیِ شمر زمان عمریست که اعلام برائت کردیم در جمعهٔ آخرینِ ماهِ رمضان * با دست توانمندِ خدا می شکند دارد کمر ظلم و جفا می شکند از ضربهٔ سنگ هایِ پرتاب شده دارد سرِ صهیونیست ها می شکند * ویرانه کنیم عاقبت حیفا را با صلح، بسازیم همه دنیا را پس میگیریم با سلاحِ وحدت از چنگ یهود مسجدالأقصی را! شاعر:
این اشکِ قطره قطره کفایت نمیکند بر پیکری که خورده بر آن نیزه مو به مو! شاعر:
دلتنگ «گرچه دوریم به یاد تو سخن میگوییم» بُعد منزل چه بلاها به سرِ ما آورد! شاعر:
مشکل گشای عالم و آدم؛ صحیفه قرآنی از آیاتِ مستحکم؛ صحیفه هر واژه اقیانوسی از عرفان و حکمت دریا تر از، جاری تر از زمزم؛ صحیفه با ظلمتِ عصیان رسیدم خسته هر بار با نور خود بُرد از وجودم غم؛ صحیفه «يَا مَنْ تُحَلُّ»١ شد سپر وقتِ بلایا زد آب را بر آتش ِ ماتم؛ صحیفه دردِ مرا «سَهِّل لنا عَفوک»٢ شفا داد بر زخم دل، شد بهترین مرهم؛ صحیفه گفتم که «فَاقْبِضْنی»٣ بگیر از بنده جان را جان داد اما بر تنم کم کم؛ صحیفه «وَاجْعَل یَقینی»۴ اعتقادم را جلا داد آرامشی آورد در قلبم؛ صحیفه گفتم زمین خوردم خدا «مَولایَ اِرْحَم»۵ با اشک خواندم زیر لب نم نم؛ صحیفه دلتنگِ دیدارند مثل من دمادم هم ندبه هم نهج البلاغه هم صحیفه من مطمئنم در نمازِ مغربش هست ذکرِ قنوتِ منجیِ عالم؛ صحیفه تا زودتر امضا شود صبحِ ظهورش باید شود ذکر لبم هردم؛ صحیفه! 🌱 ١. يَا مَنْ تُحَلُّ بِهِ عُقَدُ الْمَكارِهِ(دعای٧) ای آنکه گره گرفتاریهای سخت فقط به وسیله او بازگردد ٢. سَهِّل لنا عفوک بِمَنِّک، و اَجِرْنا مِن عذابِک بتجاوُزِک(دعای١٠) الهی؛ بر ما منت گذار و بخششت را بر ما آسان فرما، و با گذشت خود، ما را از کیفرت رهایی بخش ٣. اِذا کان عُمری مَرْتَعَاً لِلشَّیطانِ فاقْبِضْنی اِلیک قَبْلَ اَنْ یَسْبِقَ مَقْتُکَ الی(دعای٢٠) الهی؛ آنگاه که عمرم چراگاه شیطان شود، پیش از آنکه دشمنیِ سخت تو به من رو آورد، یا خشم تو محکم و پایدار گردد، جانم را بگیر. ۴. بَلِّغ بایمانی اَکمَل الایمانَ واجْعَل یقینی افضل الیقین(دعای٢٠) خدایا؛ ایمانم را به کامل‌ترین درجه ایمان برسان و یقینم را بهترین یقین قرار ده. ۵. مَولایَ اِرْحَم کَبْوَتی لحرِّ وَ جْمعی وَ زَلَّةِ قَدَمی(دعای۵٣) ای سرور من، با صورت به زمین خوردنم و بر لغزش گام‌هایم رحم کن. شبتان نورانی ✨🌙